بلاگ
بلاگ

بلاگ

فانوس-54-آیاتی از کتاب انجیل متی-لوقا-یوحنا-مرقس-مکاشفه یوحنا-اول پطرس-و...قرآن..تورات

56  لیکن این همه شد تا کتب انبیا تمام شود. در آن وقت جمیع شاگردان او را واگذارده، بگریختند.

67  آنگاه آب دهان بر رویش انداخته، او را طپانچه میزدند و بعضی سیلی زده،

 و چون آمدن داماد بطول انجامید، همه پینکی زده، خفتند.

14  زیرا چنانکه مردی عازم سفر شده، غلامان خود را طلبید و اموال خود را بدیشان سپرد،

25  پس ترسان شده، رفتم و قنطار تو را زیر زمین نهفتم. اینک، مال تو موجود است.

34  آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید، بیایید ای برکت یافتگان ازپدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید.

39  و کی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟

13  لیکن هر که تا به انتها صبر کند، نجات یابد.

23  آنگاه اگر کسی به شما گوید، اینک، مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مکنید،

27  زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد.

41  و دو زن که دستآس می‌کنند، یکی گرفته و دیگری رها شود.

 زیرا بارهای گران و دشوار را می‌بندند و بر دوش مردم می‌نهند و خود نمی‌خواهند آنها را به یک انگشت حرکت دهند.

12  و هر که خود را بلند کند، پست گردد و هر که خود را فروتن سازد سرافراز گردد.

34  لهذا الحال انبیا و حکماء و کاتبان نزد شما می‌فرستم و بعضی را خواهید کشت و به دار خواهید کشید و بعضی را در کنایس خود تازیانه زده، از شهر به شهر خواهید راند،

 پادشاه چون شنید، غضب نموده، لشکریان خود را فرستاده، آن قاتلان را به قتل رسانید و شهر ایشان را بسوخت.

38  امّا دهقانان چون پسر را دیدند با خود گفتند، این وارث است. بیایید او را بکشیم و میراثش را ببریم.

43  از این جهت شما را می‌گویم که ملکوت خدا از شما گرفته شده، به امّتی که میوهاش را بیاورند، عطا خواهد شد.

21  بدو گفت، چه خواهشداری؟ گفت، بفرما تا این دو پسر من در ملکوت تو، یکی بر دست راست و دیگری بر دست چپ تو بنشینند.

25  عیسی ایشان را پیش طلبیده، گفت، آگاه هستید که حکّام امّت‌ها بر ایشان سروری می‌کنند و رؤسا بر ایشان مسلّطند.

23  عیسی به شاگردان خود گفت، هرآینه به شما می‌گویم که شخص دولتمند به ملکوت آسمان به دشواری داخل می‌شود.

28  عیسی ایشان را گفت، هرآینه به شما می‌گویم شما که مرا متابعت نموده‌اید، در معاد وقتی که پسر انسان بر کرسی جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده کرسی نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوریخواهید نمود.

8  پس اگر دستت یا پایت تو را بلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است که لنگ یا شلّ داخل حیات شوی از آنکه با دو دست یا دو پا در نارِ جاودانی افکنده شوی.

13  و اگر اتّفاقاً آن را دریابد، هرآینه به شما می‌گویم بر آن یکی بیشتر شادی می‌کند از آن نود و نه که گم نشده‌اند.

8  این قوم به زبانهای خود به من تقرّب می‌جویند و به لبهای خویش مرا تمجید می‌نمایند، لیکن دلشان از من دور است.

27  امّا عیسی ایشان را بیتأمّل خطاب کرده، گفت، خاطر جمع دارید! منم، ترسان مباشید!

10  آنگاه شاگردانش آمده، به وی گفتند، از چه جهت با اینها به مَثَلها سخن می‌رانی؟

15  زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیده‌اند و چشمان خود را بر هم نهاده‌اند، مبادا به چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.

34  همه این معانی را عیسی با آن گروه به مثلها گفت و بدون مثل بدیشان هیچ نگفت،

25  عیسی خیالات ایشان را درک نموده، بدیشان گفت، هر مملکتی که بر خود منقسم گردد، ویران شود و هر شهری یا خانه‌ای که بر خود منقسم گردد، برقرار نماند.

30  هر که با من نیست، برخلاف من است و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.

41  مردمان نِینَوا در روز داوری با این طایفه برخاسته، بر ایشان حکمخواهند کرد زیرا که به موعظهٔ یونس توبه کردند و اینک، بزرگتری از یونس در اینجا است.

29  یوغ مرا بر خود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا که حلیم و افتادهدل می‌باشم و در نفوس خود آرامی خواهید یافت؛

20  آنگاه شروع به ملامت نمود بر آن شهرهایی که اکثر از معجزات وی در آنها ظاهر شد زیرا که توبه نکرده بودند،

27  پدر همه‌چیز را به من سپرده است و کسی پسر رانمی‌شناسد بجز پدر و نه پدر را هیچ کس می‌شناسد غیر از پسر و کسی که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد.

17  امّا از مردم برحذر باشید، زیرا که شما را به مجلسها تسلیم خواهند کرد و در کنایس خود شما را تازیانه خواهند زد،

21  و برادر، برادر را و پدر، فرزند را به موت تسلیم خواهند کرد و فرزندان بر والدین خود برخاسته، ایشان را به قتل خواهند رسانید؛

26  لهذا از ایشان مترسید زیرا چیزی مستور نیست که مکشوف نگردد و نه مجهولی که معلوم نشود.

34  گمان مبرید که آمده‌ام تا سلامتی بر زمین بگذارم. نیامده‌ام تا سلامتی بگذارم، بلکه شمشیر را.

 لیکن تا بدانید که پسر انسان را قدرت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست. آنگاه مفلوج را گفت، برخیز و بستر خود را برداشته، به خانهٔ خود روانه شو!

22  عیسی برگشته، نظر بر وی انداخته، گفت، ای دختر، خاطرجمع باش زیرا که ایمانتتو را شفا داده است! در ساعت آن زن رستگار گردید.

29  در ساعت فریاد کرده، گفتند، یا عیسی ابنالله، ما را با تو چه کار است؟ مگر در اینجا آمده‌ای تا ما را قبل از وقت عذاب کنی؟

 زیرا هر که سؤال کند، یابد و کسی که بطلبد، دریافت کند و هر که بکوبد برای او گشاده خواهد شد.

24  هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت دارد و با دیگری محبّت، و یا به یکی می‌چسبد و دیگر را حقیر می‌شمارد. محال است که خدا و ممُّونا را خدمت کنید.

11  خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند.

16  همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را دیده، پدر شما را که در آسمان است تمجید نمایند

22  لیکن من به شما می‌گویم، هر که به برادر خود بی‌سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحّق آتش جهنّم بُوَد.

29  پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آنکه تمام بدنت در جهنّم افکنده شود.

33  باز شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است که، قسم دروغ مخور، بلکه قسمهای خود را به خداوند وفا کن.

..

 گفت، ضروری است که پسر انسان به دست مردم گناهکار تسلیم شده، مصلوب گردد و روز سوم برخیزد.

14  و با یکدیگر از تمام این وقایع گفتگو می‌کردند.

20  و چگونه رؤسای کَهَنه و حکّامِ ما او را به فتوای قتل سپردند و او را مصلوب ساختند.

27  پس از موسی و سایر انبیا شروع کرده، اخبار خود را در تمام کتب برای ایشان شرح فرمود.

33  و در آن ساعت برخاسته، به اورشلیم مراجعت کردند و آن یازده را یافتند که با رفقای خود جمع شده

39  دستها و پایهایم را ملاحظه کنید که من خود هستم و دست بر من گذارده ببینید، زیرا که روح گوشت و استخوان ندارد، چنانکه می‌نگرید که در من است.

48  و شما شاهد بر این امور هستید.

2  و شکایت بر او آغاز نموده، گفتند، این شخص را یافته‌ایم که قوم را گمراه می‌کند و از جزیه دادن به قیصر منع می‌نماید و می‌گوید که خود مسیح و پادشاه است.

47  امّا یوزباشی چون این ماجرا را دید، خدا را تمجید کرده، گفت، در حقیقت، این مرد صالح بود.

28  و شما کسانی می‌باشید که در امتحانهای من با من به سر بردید.

60  پطرس گفت، ای مرد نمی‌دانم چه می‌گویی؟ در همان ساعت که این را می‌گفت، خروس بانگ زد.

67  گفتند، اگر تو مسیح هستی به ما بگو. او به ایشان گفت، اگر به شما گویم مرا تصدیق نخواهید کرد.

11  و زلزله‌های عظیم در جایها و قحطیها و وباها پدید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.

15  زیرا که من به شما زبانی و حکمتی خواهم داد که همهٔ دشمنان شما با آن مقاومت و مباحثه نتوانند نمود.

23  لیکن وای بر آبستنان و شیردهندگان در آن ایّام، زیرا تنگی سخت بر روی زمین و غضب بر این قوم حادث خواهد شد.

31  و همچنین شما نیز چون بینید که این امور واقع می‌شود، بدانید که ملکوت خدا نزدیک شده است.

10  و در موسم، غلامی نزد باغبانان فرستاد تا از میوهٔ باغ بدو سپارند. امّا باغبانان او را زده، تهیدست بازگردانیدند.

19  آنگاه رؤسای کهنه و کاتبان خواستند که در همان ساعت او را گرفتار کنند، لیکن از قوم ترسیدند زیرا که دانستند که این مثل را دربارهٔ ایشان زده بود.

26  پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزم سازند، از جواب او در عجب شده، ساکت ماندند.

39  آنگاه بعضی از فریسیان از آن میان بدو گفتند، ای استاد شاگردان خود را نهیب نما.

46  و به ایشان گفت، مکتوب است که خانهٔ من خانهٔ عبادت است لیکن شما آن را مغاره دزدان ساخته‌اید.

25  زیرا گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول دولتمندی در ملکوتخدا.

30  بر همین منوال خواهد بود در روزی که پسر انسان ظاهر شود.

18  آیا هیچ‌کس یافت نمی‌شود که برگشته خدا را تمجید کند جز این غریب؟

26  و چنانکه در ایّام نوح واقع شد، همانطور در زمان پسر انسان نیز خواهد بود،

21  پسر وی را گفت، ای پدر به آسمان و به حضور تو گناه کرده‌ام و بعد از این لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم.

 و برای مهمانان مثلی زد، چون ملاحظه فرمود که چگونه صدر مجلس را اختیار می‌کردند. پس به ایشان گفت،

14  که خجسته خواهی بود زیرا ندارند که تو را عوض دهند و در قیامت عادلان، به تو جزا عطا خواهد شد.

28  در آنجا گریه و فشار دندان خواهد بود، چون ابراهیم واسحاق و یعقوب و جمیع انبیا را در ملکوت خدا بینید و خود را بیرون افکنده یابید

33  لیکن می‌باید امروز و فردا و پس فردا راه روم، زیرا که محال است نبی بیرون از اورشلیم کشته شود.

36  و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هروقت آید و در را بکوبد، بی‌درنگ برای او بازکنند.

22  امّا چون شخصی زورآورتر از او آید، بر او غلبه یافته، همهٔ اسلحهٔ او را که بدان اعتماد می‌داشت، از او می‌گیرد و اموال او را تقسیم می‌کند.

46  گفت وای بر شما نیز ای فقها زیرا که بارهای گران را بر مردم می‌نهید و خود بر آن بارها، یک انگشت خود را نمی‌گذارید.

13  وای بر تو ای خورَزین؛ وای بر تو ای بیتصیدا، زیرا اگر معجزاتی که در شما ظاهر شد در صور و صیدون ظاهر می‌شد، هرآینه مدّتی در پلاس و خاکستر نشسته، توبه می‌کردند.

30  که ناگاه دو مرد، یعنی موسی و الیاس با وی ملاقات کردند.

40  و چون عیسی مراجعت کرد، خلق او را پذیرفتند زیرا جمیع مردم چشم به راه او می‌داشتند.

 زیرا که من نیز شخصی هستم زیر حکم و لشکریان زیر دست خود دارم. چون به یکی گویم برو، می‌رود و به دیگری بیا، می‌آید و به غلام خود این را بکن، می‌کند.

..

 زیرا هنوز کتاب را نفهمیده بودند که باید او از مردگان برخیزد.

30  چون عیسی سرکه را گرفت، گفت، تمام شد. و سر خود را پایین آورده، جان بداد.

18  پس گفتند، چه چیز است این اندکی که می‌گوید؟ نمی‌دانیم چه می‌گوید.

22  پس شما همچنین الآن محزون می‌باشید، لکن باز شما را خواهم دید و دل شما خوش خواهد گشت و هیچ‌کس آن خوشی را از شما نخواهد گرفت.

8  جلال پدر من آشکارا می‌شود به اینکه میوهٔ بسیار بیاورید و شاگرد من بشوید.

24  و اگر در میانِ ایشان کارهایی نکرده بودم که غیر از من کسی هرگز نکرده بود، گناه نمی‌داشتند. ولیکن اکنون دیدند و دشمن داشتند مرا و پدر مرا نیز.

15  اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید.

 عیسی گفت، او را واگذار زیرا که بجهت روز تکفین من این را نگاه داشته‌است.

32  و من اگر از زمین بلند کرده شوم، همه را به سوی خود خواهم کشید.

24  مرتا به وی گفت، می‌دانم که در قیامت روز بازپسین خواهد برخاست.

47  پس رؤسای کَهَنَه و فریسیان شورا نموده، گفتند، چه کنیم زیرا که این مرد، معجزات بسیار می‌نماید؟

11  من شبان نیکو هستم. شبان نیکو جان خود را در راه گوسفندان می‌نهد.

19  باز به‌سبب این کلام، در میان یهودیان اختلاف افتاد.

27  گوسفندان من آواز مرا می‌شنوند و من آنها را می‌شناسم و مرا متابعت می‌کنند.

38  و لکن چنانچه بجا می‌آورم، هرگاه به من ایمان نمی‌آورید، به اعمال ایمان آورید تا بدانید و یقین کنید که پدر در من است و من در او.

23  و از اینجهت والدین او گفتند، او بالغ است از خودش بپرسید.

12  پس عیسی باز بدیشان خطاب کرده، گفت، من نورِ عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.

17  و نیز در شریعت شما مکتوب است که شهادت دو کسحقّ است.

22  یهودیان گفتند، آیا ارادهٔ قتل خود دارد که می‌گوید به جایی خواهم رفت که شما نمی‌توانید آمد؟

28  عیسی بدیشان گفت، وقتی که پسر انسان را بلند کردید، آن وقت خواهید دانست که من هستم و از خود کاری نمی‌کنم بلکه به آنچه پدرم مرا تعلیم داد، تکلّم می‌کنم.

35  و غلام همیشه در خانه نمی‌ماند، امّا پسر همیشه می‌ماند.

45  و امّا من از این سبب که راست می‌گویم، مرا باور نمی‌کنید.

5  زیرا که برادرانش نیز به او ایمان نیاورده بودند.

16  عیسی در جواب ایشان گفت، تعلیم من از من نیست، بلکه از فرستنده من.

43  عیسی در جواب ایشان گفت، با یکدیگر همهمه مکنید.

24  آمین آمین به شما می‌گویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمی‌آید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است.

30  من از خود هیچ نمی‌توانم کرد بلکه چنانکه شنیده‌ام داوری می‌کنم و داوری من عادل است زیرا که ارادهٔ خود را طالب نیستم بلکه ارادهٔ پدری که مرا فرستاده است. عیسی ادعای خود را ثابت می‌کند

37  و خود پدر که مرا فرستاد، به من شهادت داده است که هرگز آواز او را نشنیده و صورت او را ندیده‌اید،

43  من به اسم پدر خود آمده‌ام و مرا قبول نمی‌کنید، ولی هرگاه دیگری به اسم خود آید، او را قبول خواهید کرد.

13  و کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن کس که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است.

9  آن نورِ حقیقی بود که هر انسان را منوّر می‌گرداند و در جهان آمدنی بود.

..

31  و همچنین رؤسای کهنه و کاتبان استهزاکنان با یکدیگر می‌گفتند، دیگران را نجات داد و نمی‌تواند خود را نجات دهد.

21  به درستی که پسر انسان بطوری که دربارهٔ او مکتوب است، رحلت می‌کند. لیکن وای بر آن کسی که پسر انسان به‌واسطهٔ او تسلیم شود. او را بهتر می‌بود که تولد نیافتی.

55  و رؤسای کهنه و جمیع اهل شورا در جستجوی شهادت بر عیسی بودند تا او را بکشند و هیچ نیافتند،

62  عیسی گفت، من هستم؛ و پسر انسان را خواهید دید که برطرف راست قوّت نشسته، در ابرهای آسمان می‌آید.

19  زیرا که در آن ایّام، چنان مصیبتی خواهد شد که از ابتدای خلقتی که خدا آفرید تاکنون نشده و نخواهد شد.

5  پس یک نفر دیگر فرستاده، او را نیز کشتند و بسا دیگران را که بعضی را زدند و بعضی را به قتل رسانیدند.

13  و چند نفر از فریسیان و هیرودیان را نزد وی فرستادند تا او را به سخنی به دام آورند.

17  و تعلیم داده، گفت، آیا مکتوب نیست که خانهٔ من خانهٔ عبادتِ تمامی امّت‌ها نامیده خواهد شد؟ امّا شما آن را مغاره دزدان ساخته‌اید.

 و چون از کوه به زیر می‌آمدند، ایشان را قدغن فرمود که تا پسر انسان از مردگان برنخیزد، از آنچه دیده‌اند کسی را خبر ندهند.

35  در ساعت گوشهای او گشاده و عقده زبانش حلّ شده، به درستی تکلّم نمود.

3  مگر این نیست نجّار پسر مریم و برادر یعقوب و یوشا و یهودا و شمعون؟ و خواهران او اینجا نزد ما نمی‌باشند؟ و از او لغزش خوردند.

34  او وی را گفت، ای دختر، ایمانت تو را شفا داده است. به سلامتی برو و از بلای خویش رستگار باش.

41  پس دست دختر را گرفته، به وی گفت، طَلیتا قومی. که معنی آن این است، ای دختر، تو را می‌گویم برخیز.

30  زیرا که می‌گفتند روحی پلید دارد.

23  پس ایشان را پیش طلبیده، مَثَلها زده، بدیشان گفت، چطور می‌تواند شیطان، شیطان را بیرون کند؟

26  و اگر شیطان با نفس خود مقاومت نماید و منقسم شود، او نمی‌تواند قائم ماند، بلکه هلاک می‌گردد.

29  لیکن هر که به روح‌القدس کفر گوید، تا به ابد آمرزیده نشود، بلکه مستحقّ عذاب جاودانی بُوَد.

8  من شما را به آب تعمید دادم. لیکن او شما را به روح‌القدس تعمید خواهد داد.

..

8   لکن ترسندگان وبی‌ایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بت‌پرستان و جمیع دروغ‌گویان، نصیب ایشان در دریاچه افروختهشده به آتش و کبریت خواهد بود. این است موت ثانی.

11  و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین.

11  و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبی سفید که سوارش امین و حقّ نام دارد و به عدل داوری و جنگ می‌نماید،

21   و باقیان به شمشیری که از دهان اسبسوار بیرون می‌آمد کشته شدند و تمامی مرغان از گوشت ایشان سیر گردیدند.

7   و فرشته مرا گفت، چرا متعجّب شدی؟ من سِرّ زن و آن وحش را که هفت سر و ده شاخ دارد که حامل اوست، به تو بیان می‌نمایم.
12  و آن ده شاخ که دیدی، ده پادشاه هستند که هنوز سلطنت نیافته‌اند بلکه یک ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت می‌یابند.
16  و امّا ده شاخ که دیدی و وحش، اینها فاحشه را دشمن خواهند داشت و او را بینوا و عریان خواهند نمود و گوشتش را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزانید،
11  و ایشان بوساطت خون برّه و کلام شهادت خود بر او غالب آمدند و جان خود را دوست نداشتند.
4   اینانند دو درخت زیتون و دو چراغدان که در حضور خداوند زمین ایستاده‌اند.
8   و بدنهای ایشان در شارعِ عامِّ شهر عظیم که به معنیِ روحانی، به سدوم و مصر مسمّیٰ است، جایی که خداوند ایشان نیز مصلوب گشت، خواهد ماند.
12  و آوازی بلند از آسمان شنیدند که بدیشان می‌گوید، به اینجا صعود نمایید. پس در ابر، به آسمان بالا شدند و دشمنانشان ایشان را دیدند.
10  از آن زحماتی که خواهی کشید مترس! اینک، ابلیس بعضی از شما را در زندان خواهد انداخت تا تجربه کرده شوید و مدّت ده روز زحمت خواهید کشید. لکن تا به مرگ امین باش تا تاج حیات را به تو دهم.
  من یوحنّا، که برادر شما و شریک در مصیبت و ملکوت و صبر در عیسی مسیح هستم، بجهت کلام خدا و شهادت عیسی مسیح در جزیره‌ای مسمّیٰ به پَطْمُس شدم.
..
5  همچنین ای جوانان، مطیع پیران باشید، بلکه همه با یکدیگر فروتنی را بر خود ببندید، زیرا خدا با متکبرّان مقاومت می‌کند و فروتنان را فیض می‌بخشد.
4  و در این متعجّب هستند که شما همراه ایشان به سوی همین اسرافِ اَوْباشی نمی‌شتابید و شما را دشنام می‌دهند.
13  بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید، تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید.
 چونکه سیرتِ طاهر و خداترس شما را بینند.
 بنابراین، در کتاب مکتوب است که، اینک، می‌نهم در صهیون سنگی سر زاویه برگزیده و مکرّم، و هر که به وی ایمان آوَرَدْ خجل نخواهد شد.
10  که دربارهٔ این نجات، انبیایی که از فیضی که برای شما مقرّر بود، اِخبار نمودند، تفتیش و تفحّص می‌کردند
..
اعمال رسولان
19  ولی چون یهود مخالفت نمودند، ناچار شده به قیصر رفع دعوی کردم، نه تا آنکه از امّت خود شکایت کنم.
23  پس چون روزی برای وی معیّن کردند، بسیاری نزد او به منزلش آمدند که برای ایشان به ملکوت خدا شهادت داده، شرح می‌نمود و از تورات موسی و انبیا از صبح تا شام دربارهٔ عیسی اقامه حجّت می‌کرد.
22  اکنون نیز شما را نصیحت می‌کنم که خاطرجمع باشید زیرا که هیچ ضرری به جان یکی از شما نخواهد رسید مگر به کشتی.
31  پولُس یوزباشی و سپاهیان را گفت، اگر اینها در کشتی نمانند، نجات شما ممکن نباشد.
11  پس هر گاه ظلمی یا عملی مستوجب قتل کرده باشم، از مردن دریغ ندارم. لیکن اگر هیچ یک از این شکایتهایی که اینها بر من می‌آورند اصلی ندارد، کسی نمی‌تواند مرا به ایشان سپارد. به قیصر رفع دعوی می‌کنم.
 و یهودیان نیز با او متّفق شده گفتند که چنین است.
5  پولُس گفت، ای برادران، ندانستم که رئیس کَهَنَه است، زیرا مکتوب است حاکم قوم خود را بد مگوی.
9  پس غوغای عظیم برپا شد و کاتبانِ از فرقه فریسیان برخاسته مخاصمه نموده، می‌گفتند که در این شخص هیچ بدی نیافته‌ایم و اگر روحی یافرشته‌ای با او سخن گفته باشد با خدا جنگ نباید نمود.
29  پس یافتم که در مسائل شریعت خود از او شکایت می‌دارند، ولی هیچ شکوهای مستوجب قتل یا بند نمی‌دارند.
18  و چون به نزدش حاضر شدند،ایشان را گفت، بر شما معلوم است که از روز اوّل که وارد آسیا شدم، چطور هر وقت با شما بسر می‌بردم؛
22  و اینک، الآن در روح بسته شده، به اورشلیم می‌روم و از آنچه در آنجا بر من واقع خواهد شد، اطّلاعی ندارم.
26  پس امروز از شما گواهی می‌طلبم که من از خون همه بری هستم،
40  زیرا در خطریم که در خصوص فتنه امروز از ما بازخواست شود چونکه هیچ علّتی نیست که دربارهٔ آن عذری برای این ازدحام توانیم آورد.
10  زیرا که من با تو هستم و هیچ‌کس تو را اذیّت نخواهد رسانید زیرا که مرا در این شهر خلقِ بسیار است.
28  زیرا که در او زندگی و حرکت و وجود داریم چنانکه بعضی از شعرای شما نیز گفته‌اند که از نسل او می‌باشیم.
32  چون ذکر قیامت مردگان شنیدند، بعضی استهزا نمودند و بعضی گفتند، مرتبه دیگر در این امر از تو خواهیم شنید.
6  پس رسولان و کشیشان جمع شدند تا در این امر مصلحت بینند.
30  لکن خدا او را از مردگان برخیزانید.
17  امّا او به دست خود به سوی ایشان اشاره کرد که خاموش باشند و بیان نمود که چگونه خدا او را از زندان خلاصی داد و گفت، یعقوب و سایر برادران را از این امور مطّلع سازید. پس بیرون شده، به جای دیگر رفت
22  و خلق ندا می‌کردند که آواز خداست نه آواز انسان.
14  که با تو سخنانی خواهد گفت، که بدانها تو و تمامی اهل خانهٔ تو نجات خواهید یافت.
15  بار دیگر خطاب به وی رسید که آنچه را خدا پاک کرده است، تو حرام مخوان.
38  یعنی عیسی ناصری را که خدا او را چگونه به روح‌القدس و قوّت مسح نمود که او سیر کرده، اعمال نیکو بجا می‌آورد و همه مقهورین ابلیس را شفا می‌بخشید زیرا خدا با وی می‌بود.
23  امّا بعد از مرور ایام چند یهودیانْ شورا نمودند تا او را بکشند.
7  زیرا که ارواح پلید از بسیاری که داشتند نعره زده، بیرون می‌شدند ومفلوجان و لنگان بسیار شفا می‌یافتند.
12  پس قوم و مشایخ و کاتبان را شورانیده، بر سر وی تاختند و او را گرفتار کرده، به مجلس حاضر ساختند.
32  و ما هستیم شاهدان او بر این امور، چنانکه روح‌القدس نیز است که خدا او را به همهٔ مطیعان او عطا فرموده است.
39  ولی اگر از خدا باشد، نمی‌توانید آن را برطرف نمود مبادا معلوم شود که با خدا منازعه می‌کنید.
16  که با این دو شخص چه کنیم؟ زیرا که بر جمیع سکنه اورشلیم واضح شد که معجزهای آشکار از ایشان صادر گردید و نمی‌توانیم انکارکرد.
13  پس چون دلیری پطرس و یوحنّا را دیدند و دانستند که مردم بی‌علم و اُمّی هستند، تعجّب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.
25  که به‌وسیلهٔ روح‌القدس به زبان پدر ما و بندهٔ خود داود گفتی، چرا امّت‌ها هنگامه می‌کنند و قومها به باطل می‌اندیشند؛
15  و رئیس حیات را کشتید که خدا او را از مردگان برخیزانید و ما شاهد بر او هستیم.
21  که می‌باید آسمان او را پذیرد تا زمان معادِ همه‌چیز که خدا از بدوِ عالم به زبان جمیع انبیای مقدّس خود، از آن اِخبار نمود.
19  و از بالا در افلاک، عجایب و از پایین در زمین، آیات را از خون و آتش و بخار دود به ظهور آورم.
25  زیرا که داود دربارهٔ وی می‌گوید، خداوند را همواره پیش روی خود دیده‌ام که به دست راست من است تا جنبش نخورم؛
31  دربارهٔ قیامت مسیح پیش دیده، گفت که، نَفْس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسدِ او فساد را نبیند.
35  تا دشمنانت را پای‌انداز تو سازم.
12  پس همه در حیرت و شکّ افتاده، به یکدیگر گفتند، این به کجا خواهد انجامید؟
20  خورشید به ظلمت و ماه به خون مبدّل گردد قبل از وقوعِ روزِ عظیمِ مشهور خداوند.
24  که خدا دردهای موت را گسسته، او را برخیزانید زیرا محال بود که موت او را در بند نگاه دارد،
17  که او با ما محسوب شده، نصیبی در این خدمت یافت.
23  آنگاه دو نفر، یعنی یوسف مسمّیٰ به بَرسَبا که به یوُستُس ملقّب بود و مَتِیاس را برپا داشتند،
..
تسالونیکیان
 و خداوند دلهای شما را به محبّت خدا و به صبر مسیح هدایت کند.
 و نان هیچ‌کس را مفت نخوردیم بلکه به محنت و مشقّت شبانه‌روز به کار مشغول می‌بودیم تا بر احدی از شما بار ننهیم.
 زنهار کسی به هیچ‌وجه شما را نفریبد، زیرا که تا آن ارتداد، اوّل واقع نشود و آن مرد شریر، یعنی فرزند هلاکت ظاهر نگردد، آن روز نخواهد آمد؛
 آنگاه آن بی‌دین ظاهر خواهد شد، که عیسی خداوند او را به نَفَس دهان خود هلاک خواهد کرد و به تجلّی ظهورِ خویش، او را نابود خواهد ساخت؛
22  از هر نوع بدی احتراز نمایید.
24  امین است دعوت‌کنندهٔ شما که این را هم خواهد کرد.
 که ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع قوّت و آیات و عجایب دروغ
10  هنگامی که آید تا در مقدّسان خود جلال یابد و در همهٔ ایمانداران از او تعجّب کنند در آن روز، زیرا که شما شهادت ما را تصدیق کردید.
20  نبوّتها را خوار مشمارید.
25  ای برادران، برای ما دعا کنید.
..
کولوسیان
 و او ما را نیز از محبّت شما که در روح است خبر داد.
23  به شرطی که در ایمان بنیاد نهاده و قایم بمانید و جنبش نخورید از امید انجیل که در آن تعلیم یافته‌اید و به تمامی خلقتِ زیر آسمان بدان موعظه شده است و من پولُس خادم آن شده‌ام.
18  و او بدن یعنی کلیسا را سر است، زیرا که او ابتدا است و نخست‌زاده از مردگان تا در همه‌چیز او مقدّم شود.
..
فیلمان
17  پس هرگاه مرا رفیق می‌دانی، او را چون من قبول فرما.
13  و من می‌خواستم که او را نزد خود نگاه دارم، تا به عوض تو مرا در زنجیرهای انجیل خدمت کند،
..
یعقوب
 و اینک، لگام را بر دهان اسبان می‌زنیم، تا مطیع ما شوند، و تمام بدن آنها را برمی‌گردانیم.
 و زبان آتشی است! آن عالَمِ ناراستی در میان اعضای ما زبان است که تمام بدن را می‌آلاید و دایرهٔ کائنات را می‌سوزاند و از جهنّم سوخته می‌شود!
11  آیا چشمه از یک شکاف آب شیرین و شور جاری می‌سازد؟
 آیا گمان دارید که کتاب عبث می‌گوید، روحی‌که او را در ما ساکن کرده است، تا به غیرت بر ما اشتیاق دارد؟
10  در حضور خدا فروتنی کنید، تا شما را سرافراز فرماید.
15  به عوض آنکه باید گفت که، اگر خدا بخواهد، زنده می‌مانیم و چنین و چنان می‌کنیم.
17  هر بخشندگیِ نیکو و هر بخششِ کامل از بالا است، و نازل می‌شود از پدر نورها، که نزد او هیچ تبدیل و سایهٔ گَردِش نیست.
24  زیرا خود را نگریست و رفت و فوراً فراموش کرد که چطور شخصی بود.
..
رومیان
11  زیرا بسیار اشتیاق دارم که شما را ببینم تا نعمتی روحانی به شما برسانم که شما استوار بگردید،
15  و او صورت خدای نادیده است، نخست‌زادهٔ تمامی آفریدگان.
 یا خدمت در خدمتگزاری، یا معلّم در تعلیم،
16  برای یکدیگر همان فکر داشته باشید و در چیزهای بلند فکر مکنید بلکه با ذلیلان مدارا نمایید و خود را دانا مشمارید.
 زیرا که به این سبب باج نیز می‌دهید، چونکه خدّام خدا و مواظب در همین امر هستند.
19  به قوّت آیات و معجزات و به قوّت روح خدا. به‌حدّی که از اورشلیم دور زده تا به اَلیرِکُون بشارت مسیح را تکمیل نمودم.
28  پس چون این را انجام دهم و این ثمر را نزد ایشان ختم کنم، از راه شما به اسپانیا خواهم آمد.
 ولکن چنین نیست که کلام خدا ساقط شده باشد؛ زیرا همه که از اسرائیلاند، اسرائیلی نیستند،

33  چنانکه مکتوب است که، اینک، در صهیون سنگی مصادم و صخره لغزش می‌نهم و هر که بر او ایمان آورد، خجل نخواهد گردید.

14  پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاورده‌اند؟ و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشنیده‌اند؟ و چگونه بشنوند بدون واعظ؟
18  لکن می‌گویم آیا نشنیدند؟ البتّه شنیدند، صوت ایشان در تمام جهان منتشر گردید و کلام ایشان تا اقصای ربع مسکون رسید.
15  زیرا اگر ردّ شدن ایشان مصالحت عالم شد، باز یافتن ایشان چه خواهد شد؟ جز حیات از مردگان!
4  پس چونکه در موت او تعمید یافتیم، با او دفن شدیم تا آنکه به همین قسمی که مسیح به جلال پدر از مردگان برخاست، ما نیز در تازگی حیات رفتار نماییم.
9  زیرا می‌دانیم که چون مسیح از مردگان برخاست، دیگر نمی‌میرد و بعد از این موت بر او تسلّطی ندارد.
11  و اگر روح او که عیسی را از مردگان برخیزانید در شما ساکن باشد، او که مسیح را از مردگان برخیزانید، بدنهای فانی شما را نیز زنده خواهد ساخت به روح خود که در شما ساکن است.
27  و او که تفحّصکننده دلهاست، فکر روح را می‌داند زیرا که او برای مقدّسین برحسب ارادهٔ خدا شفاعت می‌کند.
35  کیست که ما را از محبّت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت یا دلتنگی یا جفا یا قحط یا عریانی یا خطر یا شمشیر؟
15  پایهای ایشان برای خون ریختن شتابان است.
15  زیرا که شریعت باعث غضب است، زیراجایی که شریعت نیست تجاوز هم نیست.
21  و یقین دانست که به وفای وعدهٔ خود نیز قادر است.

..
قرآن

هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی نمی‏تواند جلو آن را بگیرد; و هر چه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست; و او عزیز و حکیم است! (2)

تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد! (8)

ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (16)

هنگامی که آنها را می‏بینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‏برد; و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا می‏دهی; اما گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شده‏اند! هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود می‏پندارند; آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‏شوند؟! (4)

نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج می‏شود! آنها فقط دروغ می‏گویند! (5)

(می‏گویند:) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف کن که ایمان می‏آوریم. (12)

و اگر به من ایمان نمی‏آورید، از من کناره‏گیری کنید (و مانع ایمان آوردن مردم نشوید)! (21)

ما آن دو را جز بحق نیافریدیم; ولی بیشتر آنان نمی‏دانند! (39)

ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! (3)

اگر (بفرض محال) خدا می‏خواست فرزندی انتخاب کند، از میان مخلوقاتش آنچه را می‏خواست برمیگزید; منزه است (از اینکه فرزندی داشته باشد)! او خداوند یکتای پیروز است! (4)

..
تورات

11.  خداوند خالق پدرانتان هزار برابر چون شما بر شما بیفزاید، و چنانکه به شما گفت، شما را برکت دهد.

14.  به من جواب داده گفتید: موضوعی که گفتی انجام بدهیم، خوب است.

17.  در داوری طرفداری نکنید. به موضوع یا به مدعی، چه کوچک چه بزرگ باشد گوش بدهید. از حضور کسی نهراسید چونکه داوری از آن خداوند است. موضوعی که برای شما دشوار باشد نزد من بیاورید و من به آن گوش خواهم داد.

30.  خداوند خالقتان که پیشاپیش شما می‌رود، به همان گونه‌ای که برای شما، در نظر شما، با مصریان عمل نمود برای شما خواهد جنگید.

4.      به قوم چنین فرمان بده: شما از مرز برادرانتان فرزندان «عِساو» که در سِعیر ساکنند عبور می‌کنید. از شما ترسانند، زیاد احتیاط کنید.

3.      خداوند خالق ما، «عُوگ» پادشاه «باشان» و تمام قومش را هم به دست ما تسلیم کرد تا حدی که وی را شکست دادیم و رهایی یافته‌ای برای او باقی نگذاشتیم.

26.  خداوند به سبب شما به من خشم کرد و به سخنم گوش نداد. خداوند به من گفت: تو را بس است. بار دیگر در این مورد با من به صحبت ادامه نده.

6.      رعایت نموده عمل کنید، زیرا این (توراه) در نظر اقوام، عقل و فهم شماست که اگر از تمام این قانون‌ها خبر یابند خواهند گفت: این قوم بزرگ، تنها قوم عاقل و فهیم است.

15.  خداوند هر گونه بیماری را از تو دور خواهد کرد و هیچیک از دردهای درمان‌ناپذیر مصریان را که می‌شناسی، بر تو مستولی نخواهد نمود، بلکه آنها را به دشمنان تو خواهد داد.

19.  یعنی تجربه‌های بزرگ و آیات و معجزات و قدرتی قوی و بازویی افراشته را که چشمانت مشاهده نمود که خداوند خالقت (به وسیلهی آنها) تو را بیرون آورد (به یاد آور). خداوند خالقت با همه‌ی قوم‌هایی‌که تو از حضور آنها ترس داری چنین عمل خواهد نمود.

23.  خداوند خالقت آنها را در برابر تو تسلیم می‌کند و تا نابودیشان آنها را فوق‌العاده آشفته می‌گرداند.

7.      روزگار پیشین را به یاد آور. به سال‌های هر دوره‌ای تأمل نما. از پدرت بپرس تا تو را خبردار کند، از پیرانت (سوال کن) تا به تو بگویند.

12.  خداوند وی را جداگانه رهبری کرده است و کنار او نیروی دیگری وجود ندارد.

18.  پروردگاری را که به وجودت آورد ترک نمودی و قادری را که خالق توست به فراموشی سپردی.

27.  اگر از تکبر دشمن هراس نمی‌داشتم که مبادا دشمنانشان موضوع را وارونه تعبیر کنند و مبادا که بگویند: «نیروی ما غالب آمد و خداوند هیچیک از این (کار)ها را انجام نداده است» (این کار را می‌کردم)

31.  زیرا معبود آن (کافر)ها مانند پروردگار ما نیست حتی اگر دشمن‌های ما حَکَم باشند.

39.  پس اکنون ملاحظه کنید که خود من هستم و نیرویی دیگر در کنار من نیست، من می‌میرانم و زنده می‌کنم، در هم می‌کوبم و شفا می‌دهم و کسی نیست که از دست من رهایی دهد.

25.  لعنت بر کسی که رشوه بگیرد تا شخص بیگناهی را بکشد و تمام قوم بگوید آمین.

7.      خداوند دشمنانت را که علیه تو قیام می‌کنند در برابرت شکست داده تسلیم خواهد کرد (دشمنانت) از یک راه به سوی تو آمده از هفت راه از پیش تو خواهند گریخت.

13.  نظر به اینکه فرمان‌های خداوند خالقت را اطاعت می‌کنی و آنچه من امروز به تو فرمان می‌دهم رعایت نموده انجام می‌دهی. خداوند موجب می‌گردد که تو سرور باشی نه زیردست و فقط در رتبه‌های بالا قرار گیری و در رتبه‌ی پایین قرار نداشته باشی.

عکاسی 620

فانوس-53-آیاتی از کتاب مزامیر

28  خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کرده‌ای، استوار گردان.

29  و امّا من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.

 برخداست نجات و جلال من. صخرهٔ قوّت من و پناه من در خداست.

11  امّا پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر که بدو قسم خورَد، فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغ‌گویان بسته خواهد گردید.

 خویشتن را برای کار زشت تقویّت می‌دهند. دربارهٔٔ پنهان کردن دامها گفتگو می‌کنند. می‌گویند، کیست که ما را ببیند؟
7  از دهان خود بدی را فرو می‌ریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا می‌گویند، کیست که بشنود؟
14  و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند.
 زیرا بیگانگان به ضد من برخاستهاند و ظالمان قصد جان من دارند؛ و خدا را در مد نظر خود نگذاشته‌اند، سِلاه.
 به من گوش فراگیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خود متحیرم و ناله می‌کنم
12  زیرا دشمن نبود که مرا ملامت می‌کرد والاّ تحمل می‌کردم؛ و خصم من نبود کهبر من سربلندی می‌نمود؛ والاّ خود را از وی پنهان می‌ساختم،
20  دست خود را بر صلحاندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.
6  اینک، به راستیِ در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز.
 و آسمانها از انصاف او خبر خواهند داد، زیرا خدا خود داور است، سلاه.
 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.
 آنگاه گفتم، اینک، می‌آیم! در طومار کتاب دربارهٔٔ من نوشته شده است.
14  آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدیِ من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.
19  در زمان بلا خجل نخواهند شد، و در ایام قحط سیر خواهند بود.
31  شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
 زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است.
19  امّا دشمنانم زنده و زورآورند و آنانی که بی‌سبب بر من بغض می‌نمایند بسیارند،
10  همهٔٔ استخوانهایم می‌گویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او می‌رهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!
16  مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
24  ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
 عدالت تو مثل کوه‌های خداست و احکام تو لجهٔ عظیم. ای خداوند انسان و بهایم را نجات می‌دهی.
21  شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد.
14  و امّا من بر تو ای خداوند توکل می‌دارم وگفته‌ام خدای من تو هستی.
 با مردان باطل ننشستهام و با منافقین داخل نخواهم شد.
10  چون پدر و مادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا برمی‌دارد.
 سفرهای برای من به حضور دشمنانم می‌گسترانی. سر مرا به روغن تدهین کرده‌ای و کاسهام لبریز شده است.
 او که پاک دست و صافدل باشد، که جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد.
3  بلی، هر که انتظار تو می‌کشد خجل نخواهد شد. آنانی که بی‌سبب خیانت می‌کنند خجل خواهند گردید.
14  مثل آب ریخته شده‌ام و همهٔٔ استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.
22  نام تو را به برادران خود اعلام خواهم کرد؛ در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند.
 خروجش از کرانهٔ آسمان است و مدارش تا به کرانهٔ دیگر؛ و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست.
 تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟
18  زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.
 در کمینهای دهات می‌نشیند؛ در جایهای مخفی بی‌گناه را می‌کشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛
15  بازوی گناهکار را بشکن. و امّا شریر را از شرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی.
10  ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا به‌سبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کرده‌اند،
 خداوند استغاثهٔ مرا شنیده است. خداوند دعای مرا اجابت خواهد نمود.
 خداوند امّت‌ها را داوری خواهد نمود. ای خداوند، موافق عدالتم و کمالی که در من است مرا داد بده!
10  و الآن ای پادشاهان تعّقل نمایید! ای داوران جهان متنبّه گردید!
 و مجمع امّت‌ها گرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما.

10  همهٔٔ دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. روبرگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.

فانوس-52-آیاتی از کتاب قرآن کریم

و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند! (6)

و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید; چرا که آنها پیمانی ندارند; شاید (با شدت عمل) دست بردارند! (12)

با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام می‏شمرند، و نه آیین حق را می‏پذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند! (29)

اگر او را یاری نکنید، خداوند او را یاری کرد; (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت;) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت); در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود می‏گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد; و با لشکرهایی که مشاهده نمی‏کردید، او را تقویت نمود; و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت;) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز)است; و خداوند عزیز و حکیم است! (40)

بعضی از آنها می‏گویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن‏»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کرده‏اند; و جهنم، کافران را احاطه کرده است! (49)

هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمی‏آورند جز با کسالت، و انفاق نمی‏کنند مگر با کراهت! (54)

از اموال آنها صدقه‏ای (بعنوان زکات) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک سازی و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن زکات،) به آنها دعا کن; که دعای تو، مایه آرامش آنهاست; و خداوند شنوا و داناست! (103)

(گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه‏افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود; آنها سوگند یاد می‏کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‏ایم!» اما خداوند گواهی می‏دهد که آنها دروغگو هستند! (107)

خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد; (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‏کنند، می‏کشند و کشته می‏شوند; این وعده حقی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده; و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‏اید; و این است آن پیروزی بزرگ! (111)

به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است; و اصرار بر هدایت شما دارد; و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (128)

آنها پس از روشن شدن حق، باز با تو مجادله می‏کردند; (و چنان ترس و وحشت آنها را فراگرفته بود، که) گویی به سوی مرگ رانده می‏شوند، و آن را با چشم خود می‏نگرند! (6)

سرنوشت مؤمنان و کافران، همان بود که دیدید! و خداوند سست‏کننده نقشه‏های کافران است. (18)

و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست!» (32)

در آن هنگام که خداوند تعداد آنها را در خواب به تو کم نشان داد; و اگر فراوان نشان می‏داد، مسلما سست می‏شدید; و (درباره شروع جنگ با آنها) کارتان به اختلاف می‏کشید; ولی خداوند (شما را از شر اینها) سالم نگه داشت; خداوند به آنچه درون سینه‏هاست، داناست. (43)

و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند; و (مردم را) از راه خدا بازمی‏داشتند; (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل می‏کنند، احاطه (و آگاهی) دارد! (47)

این، (درست) شبیه (حال) فرعونیان و کسانی است که پیش از آنها بودند; آیات پروردگارشان را تکذیب کردند; ما هم بخاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم; و همه آنها ظالم (و ستمگر) بودند! (54)

ای پیامبر! خداوند و مؤمنانی که از تو پیروی می‏کنند، برای حمایت تو کافی است (;فقط بر آنها تکیه کن)! (64)

و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنی نداشتند جز اینکه گفتند:«ما ظالم بودیم! س‏ذللّه (ولی این اعتراف به گناه، دیگر دیر شده بود; و سودی به حالشان نداشت.) (5)

برای هر قوم و جمعیتی، زمان و سرآمد (معینی) است; و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تاخیر می‏کنند، و نه بر آن پیشی می‏گیرند. (34)

همانها که (مردم را) از راه خدا بازمی‏دارند، و (با القای شبهات) می‏خواهند آن را کج و معوج نشان دهند; و آنها به آخرت کافرند!» (45)

ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم; (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیتی است که ایمان می‏آورند. (52)

گرفت: «ای قوم من! هیچ گونه سفاهتی در من نیست; ولی فرستاده‏ای از طرف پروردگار جهانیانم. (67)

و به خاطر بیاورید که شما را جانشینان قوم «عاد» قرار داد، و در زمین مستقر ساخت، که در دشتهایش، قصرها برای خود بنا می‏کنید; و در کوه‏ها، برای خود خانه‏ها می تراشید! بنابر این، نعمتهای خدا را متذکر شوید! و در زمین، به فساد نکوشید!» (74)

و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم; (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد! (84)

سپس زمین لرزه آنها را فرا گرفت; و صبحگاهان بصورت اجسادی بی‏جان در خانه‏هاشان مانده بودند. (91)

سپس (هنگامی که این هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نیکی (و فراوانی نعمت و رفاه) را به جای بدی (و ناراحتی و گرفتاری) قرار دادیم; آنچنان که فزونی گرفتند، (و همه‏گونه نعمت و برکت یافتند، و مغرور شدند،) و گفتند: «(تنها ما نبودیم که گرفتار این مشکلات شدیم;) به پدران ما نیز ناراحتیهای جسمی و مالی رسید.» چون چنین شد، آنها را ناگهان (به سبب اعمالشان) گرفتیم (و مجازات کردیم)، در حالی که نمی‏فهمیدند. (95)

سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آورده‏ام; پس بنی اسرائیل را با من بفرست!» (105)

(روز مبارزه فرا رسید. ساحران) گفتند: «ای موسی! یا تو (وسایل سحرت را) بیفکن، یا ما می‏افکنیم!» (115)

فرعون گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟! حتما این نیرنگ و توطئه‏ای است که در این شهر (و دیار) چیده‏اید، تا اهلش را از آن بیرون کنید; ولی بزودی خواهید دانست! (123)

موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‏کند; و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» (128)

و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزه‏ای برای ما بیاوری که سحرمان کنی، ما به تو ایمان نمی‏آوریم!» (132)

اما ستمگران آنها، این سخن (و آن فرمانها) را، بغیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; از این‏رو بخاطر ستمی که روا میداشتند، بلایی از آسمان بر آنها فرستادیم (و مجازاتشان کردیم). (162)

(حتی) اگر ما نامه‏ای روی صفحه‏ای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهای خود لمس کنند، باز کافران می‏گویند: «این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست‏»! (7)

(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیاتی را که قبلا پنهان می‏کردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتاده‏اند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمی‏گردند; آنها دروغگویانند. (28)

تنها کسانی (دعوت تو را) می‏پذیرند که گوش شنوا دارند; اما مردگان (و آنها که روح انسانی را از دست داده‏اند، ایمان نمی‏آورند; و) خدا آنها را (در قیامت) برمی‏انگیزد; سپس به سوی او، بازمی‏گردند. (36)

و (روز قیامت به آنها گفته می‏شود:) همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید، همان‏گونه که روز اول شما را آفریدیم! و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید! و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود می‏پنداشتید، با شما نمی‏بینیم! پیوندهای شما بریده شده است; و تمام آنچه را تکیه‏گاه خود تصور می‏کردید، از شما دور و گم شده‏اند! (94)

و برای هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبی) است از آنچه عمل کردند; و پروردگارت از اعمالی که انجام می‏دهند، غافل نیست. (132)

یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می‏کند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، می‏بخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات می‏کند; و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوی اوست.» (18)

اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‏گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‏ترسم! (28)

و بر آنها ( بنی اسرائیل) در آن ( تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان می‏باشد; و هر زخمی، قصاص دارد; و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص، صرف‏نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب می‏شود; و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (45)

و در میان آنها ( اهل کتاب)، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن! و از هوسهای آنان پیروی مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند می‏خواهد آنان را بخاطر پاره‏ای از گناهانشان مجازات کند; و بسیاری از مردم فاسقند. (49)

کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز می‏نمودند. (78)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‏کند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، برای شما آشکار می‏شود; خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (101)

و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهی شده‏اند (و حق راکتمان کرده‏اند)، دو نفر از کسانی که نسبت به میت، اولی هستند، به جای آنها قرار می‏گیرند، و به خدا سوگند یاد می‏کنند که: «گواهی ما، از گواهی آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزی نکرده‏ایم; که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!» (107)

خداوند (دعای او را مستجاب کرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل می‏کنم; ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتی می‏کنم که احدی از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (115)

(با این حال،) اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بی‏حکمتی است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(118)

و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی‏نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند; و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می‏کشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی‏گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است. (6)

خداوند می‏خواهد (با این دستورها، راه‏های خوشبختی و سعادت را) برای شما آشکار سازد، و به سنتهای (صحیح) پیشینیان رهبری کند. و خداوند دانا و حکیم است. (26)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‏گویند: «ما فقط اصلاح‏کننده‏ایم س‏ذللّه! (11)

آنها کران، گنگها و کورانند; لذا (از راه خطا) بازنمی‏گردند! (18)

و هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»می‏گویند: «ما به چیزی ایمان می‏آوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر می‏شوند; در حالی که حق است; و آیاتی را که بر آنها نازل شده، تصدیق می‏کند. بگو: «اگر (راست می‏گویید، و به آیاتی که بر خودتان نازل شده) ایمان دارید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این، به قتل می‏رساندید؟!» (91)

و هنگامی که فرستاده‏ای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‏هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند; گویی هیچ از آن خبر ندارند!! (101)

هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‏آوریم. آیا نمی‏دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (106)

(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «(این آیینهای تحریف شده، هرگز نمی‏تواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» (135)

پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیت) را تغییر می‏دهند; خداوند، شنوا و داناست. (181)

(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی‏برمی‏گردانند (و از نزد تو خارج می‏شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‏کنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود می‏سازند; (با اینکه می‏دانند) خدا فساد را دوست نمی‏دارد. (205)

آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه‏ها و برنامه‏های روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه‏هائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازه‏ای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمی‏گردد. (210)

آیا گمان کردید داخل بهشت می‏شوید، بی‏آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است! (214)

بگو: پناه می‏برم به پروردگار سپیده صبح، (1)

فرمان (الهی) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمی‏آورند! (7)

گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) می‏کشند; چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است! (5)

هنگامی که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وی را در مخفی‏گاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملی ساختند;) و به او وحی فرستادیم که آنها رادر آینده از این کارشان با خبر خواهی ساخت; در حالی که آنها نمی‏دانند! (15)

و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند; یکی از آن دو گفت: «من در خواب دیدم که (انگور برای) شراب می‏فشارم!» و دیگری گفت: «من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل می‏کنم; و پرندگان از آن می‏خورند; ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران می‏بینیم.» (36)

و به آن یکی از آن دو نفر، که می‏دانست رهایی می‏یابد، گفت: «مرا نزد صاحبت ( سلطان مصر) یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد; و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند. (42)

(برادران) گفتند: «اگر او (بنیامین) دزدی کند، (جای تعجب نیست;) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد» یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتی) را در درون خود پنهان داشت، و برای آنها آشکار نکرد; (همین اندازه) گفت: «شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت بدترین مردمید! و خدا از آنچه توصیف می‏کنید، آگاهتر است!» (77)

گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا می‏گویم (و شکایت نزد او می‏برم)! و از خدا چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید! (86)

گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!» (97)

این از خبرهای غیب است که به تو وحی می‏فرستیم! تو (هرگز) نزد آنها نبودی هنگامی که تصمیم می‏گرفتند و نقشه می‏کشیدند! (102)

آیا برای مردم، موجب شگفتی بود که به مردی از آنها وحی فرستادیم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کسانی که ایمان آورده‏اند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک (و پاداشهای مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکاری است!; س‏ذللّه (2)

و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند! (7)


 و سلام (خدا) بر من آن روز که متولد شدم و آنروز که می‏میرم و آنروز که زنده برانگیخته می‏شوم. (33)

 هرگز چنین نیست، به زودی معبودها منکر عبادت آنها خواهند شد، بلکه بر ضدشان قیام می‏کنند. (82)

 چه سخن زشت و زنندهای آوردید. (89)

کسانی که ایمان آورده‏اند می‏گویند: «چرا سوره‏ای نازل نمی‏شود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟ !» اما هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل می‏گردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیماردل را می‏بینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه می‏کنند; پس مرگ و نابودی برای آنان سزاوارتر است! (20)

و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان می‏دهیم تا آنان را با قیافه‏هایشان بشناسی، هر چند می‏توانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی; و خداوند اعمال شمارا می‏داند! (30)

آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولی آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند! (15)

اگر صبر کنند (یا نکنند، به هر حال) دوزخ جایگاه آنهاست; و اگر تقاضای عفو کنند، مورد عفو قرار نمی‏گیرند! (24)

کافران گفتند: «پروردگارا! آنهایی که از جن و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پست ترین مردم باشند!» (29)

هرگز نیکی و بدی یکسان نیست; بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! (34)

آنچه به ناروا درباره تو می‏گویند همان است که درباره پیامبران قبل از تو نیز گفته شده; پروردگار تو دارای مغفرت و (هم) دارای مجازات دردناکی است! (43)


عکاس-حسام الدین شفیعیان

فانوس-51-آیاتی از کتاب قرآن کریم

و (به خاطر آورید) روزی را که در «صور» دمیده می‏شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو می‏روند، جز کسانی که خدا خواسته; و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر می‏شوند! (87)

در این، نشانه روشنی است (بر وجود خدا); ولی بیشترشان هرگز مؤمن نبوده‏اند! (8)

فرمود: «چنین نیست، (آنان کاری نمی‏توانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می‏شنویم! (15)

آیا این منتی است که تو بر من می‏گذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته‏ای؟!» (22)

(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (29)

او می‏خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر می‏دهید؟» (35)

آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!» (44)

و ما همگی آماده پیکاریم!» (56)

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود! (63)

و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، (69)

و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (82)

مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (89)

چون شما را با پروردگار عالمیان برابر می‏شمردیم! (98)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! (107)

حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما می‏فهمیدید! (113)

هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (124)

و از (نافرمانی) خدایی بپرهیزید که شما را به نعمتهایی که می‏دانید امداد کرده; (132)

هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (142)

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! (151)

سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پی‏» کردند; (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند! (157)

جز پیرزنی که در میان بازماندگان بود! (171)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (179)

و او آن را بر ایشان می‏خواند، به آن ایمان نمی‏آورند! (199)

(ای پیامبر!) هیچ معبودی را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهی بود! (213)

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‏شوند؟! (221)

ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (9)

ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی می‏کنید (و از عهده امتحان برمی‏آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)

و (بخاطر آور) روزی را که آسمان با ابرها شکافته می‏شود، و فرشتگان نازل می‏گردند. (25)

بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگی بنما! (52)

ما بر بالای سر شما هفت راه ( طبقات هفتگانه آسمان) قرار دادیم; و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبوده‏ایم! (17)

ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‏کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما; از آنچه می‏خورید می‏خورد; و از آنچه می‏نوشید می‏نوشد! (پس چگونه می‏تواند پیامبر باشد؟!) (33)

بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او; اما آنها تکبر کردند، و آنها مردمی برتری‏جوی بودند. (46)

و این امت شما امت واحدی است; و من پروردگار شما هستم; پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! (52)

و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه می‏شوند! ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزت و شرف) برای آنهاست، اما آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند! (71)

و او کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند; و رفت و آمد شب و روز از آن اوست; آیا اندیشه نمی‏کنید؟! (80)

خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده; و معبود دیگری با او نیست; که اگر چنین می‏شد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره می‏کردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری می‏جستند (و جهان هستی به تباهی کشیده می‏شد); منزه است خدا از آنچه آنان توصیف می‏کنند! (91)

(خداوند) می‏گوید: «چند سال در روی زمین توقف کردید؟» (112)

ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه‏» ( چیزی شبیه گوشت جویده شده)، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل; تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین‏هایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم (مادران) قرارمی‏دهیم; (و آنچه را بخواهیم ساقظ می‏کنیم;)بعد شما را بصورت طفل بیرون می‏آوریم; سپس هدف این است که به حد رشد وبلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما می‏میرند; و بعضی آن قدر عمر می‏کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می‏رسند; آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی‏دانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می‏بینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو می‏فرستیم، به حرکت درمی‏آید و می‏روید; و از هر نوع گیاهان زیبا می‏رویاند! (5)

او کسی را می‏خواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است; چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری! (13)

مسلما کسانی که ایمان آورده‏اند، و یهود و صابئان ( ستاره‏پرستان) و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری می‏کند; (و حق را از باطل جدا می‏سازد;) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است. (17)

کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‏کنند یا از نقاط دور وارد می‏شوند (،مستحق عذابی دردناکند); و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می‏چشانیم! (25)

اگر تو را تکذیب کنند، (امر تازه‏ای نیست;) پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند. (42)

آنان از تو تقاضای شتاب در عذاب می‏کنند; در حالی که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایی است که شما می‏شمرید! (47)

هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو می‏کرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‏ریخت)، شیطان القائاتی در آن می‏کرد; اما خداوند القائات شیطان را از میان می‏برد، سپس آیات خود را استحکام می‏بخشید; و خداوند علیم و حکیم است. (52)

آنها غیر از خداوند، چیزهایی را می‏پرستند که او هیچ گونه دلیلی بر آن نازل نکرده است، و چیزهایی را که علم و آگاهی به آن ندارند! و برای ستمگران، یاور و راهنمایی نیست! (71)

ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمی‏فهمید؟! (10)

بلکه ما حق را بر سر باطل می‏کوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود می‏شود! اما وای بر شما از توصیفی که (درباره خدا و هدف آفرینش)می‏کنید! (18)

هیچ کس نمی‏تواند بر کار او خرده بگیرد; ولی در کارهای آنها، جای سؤال و ایراد است! (23)

هر انسانی طعم مرگ را می‏چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‏کنیم; و سرانجام بسوی ما بازگردانده می‏شوید! (35)

(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا می‏کردند دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! (41)

اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند می‏شود که: «ای وای بر ما! ما همگی ستمگر بودیم!» (46)

گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‏اید!» (54)

گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‏گویند!» (63)

(سرانجام او را به آتش افکندند; ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (69)

و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری دادیم; چرا که قوم بدی بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)

و گروهی از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصی می‏کردند; و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام می‏دادند; و ما آنها را (از سرکشی) حفظ می‏کردیم! (82)

و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین می‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » (87)

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم! (91)

و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته می‏شوند. (101)

اگر باز (روی گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر می‏کنم; و نمی‏دانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده می‏شود نزدیک است یا دور! (109)

هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعله‏ای از آن برای شما بیاورم; یا بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!» (10)

گفت: «آگاهی مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابی ثبت است; پروردگارم هرگز گمراه نمی‏شود، و فراموش نمی‏کند (و آنچه شایسته آنهاست به ایشان می‏دهد)! (52)

قطعا ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد! هم اکنون (تاریخش را تعیین کن، و) موعدی میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنیم; آن هم در مکانی که نسبت به همه یکسان باشد!» (58)

اکنون که چنین است، تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید، و در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید; امروز رستگاری از آن کسی است که برتری خود را اثبات کند! (64)

(موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم!» (70)

ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید; و خدا بهتر و پایدارتر است!» (73)

ای بنی اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و «من‏» و «سلوی‏» بر شما نازل کردیم! (80)

موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا می‏خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!» (86)

از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟!» (93)

معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست; و علم او همه چیز را فرا گرفته است! س‏ذللّه (98)

ما به آنچه آنها می‏گویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروش‏ترین آنها می‏گوید:«شما تنها یک روز درنگ کردید!» (104)

(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‏شود، و نه در رنج خواهد بود! (123)

پس در برابر آنچه می‏گویند، صبر کن! و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن; تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور; و همچنین (برخی) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوی; باشد که (از الطاف الهی) خشنود شوی! (130)

ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. (11)

و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می‏پرستند کناره‏گیری کردید، به غار پناه برید; که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می‏گستراند; و در این امر، آرامشی ب شما فراهم می‏سازد! (16)

و (اگر به آنها نگاه می‏کردی) می‏پنداشتی بیدارند; در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می‏کرد). اگر نگاهشان می‏کردی، از آنان می‏گریختی; و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‏شد! (18)

و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‏گفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‏سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» (21)

امید است پروردگارتان به شما رحم کند! هرگاه برگردید، ما هم بازمی‏گردیم; و جهنم را برای کافران، زندان سختی قرار دادیم. (8)

هر کدام از آنها را می‏توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‏ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‏ها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‏ای به آنها نمی‏دهد- (64)

یا اینکه ایمن هستید که بار دیگر شما را به دریا بازگرداند، و تندباد کوبنده‏ای بر شما بفرستد، و شما را بخاطر کفرتان غرق کند، سپس دادخواه و خونخواهی در برابر ما پیدا نکنید؟! (69)

و اگر ما تو را ثابت قدم نمی‏ساختیم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودی)، نزدیک بود به آنان تمایل کنی. (74)

و از تو درباره «روح‏» سؤال می‏کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است; و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!» (85)

یا برای تو خانه‏ای پر نقش و نگار از طلا باشد; یا به آسمان بالا روی; حتی اگر به آسمان روی، ایمان نمی‏آوریم مگر آنکه نامه‏ای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از این سخنان بی‏معنی)! مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم؟! (93)

و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی; و آن را بتدریج نازل کردیم. (106)

و اگر خدا می‏خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‏داد; (و همه را به اجبار وادار به ایمان می‏کرد; اما ایمان اجباری فایده‏ای ندارد!) ولی خدا هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می‏کند! (به گروهی توفیق هدایت داده، و از گروهی سلب می‏کند!) و یقینا شما از آنچه انجام می‏دادید، بازپرسی خواهید شد! (93)

بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحق نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابت‏قدم گرداند; و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان! (102)

خداوند (برای آنان که کفران نعمت می‏کنند،) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود; و همواره روزیش از هر جا می‏رسید; اما به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند; و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‏دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید! (112)

اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (83)

ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (95)

تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به یقین، خداوند سریع الحساب است! (51)

کسانی که کافر شدند می‏گویند: «چرا آیه (و معجزه‏ای) از پروردگارش بر او نازل نشده؟!» تو فقط بیم دهنده‏ای! و برای هر گروهی هدایت کننده‏ای است (;و اینها همه بهانه است، نه برای جستجوی حقیقت)! (7)

اگر بوسیل; قرآن، کوه‏ها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیل; آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آورده‏اند نمی‏دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت می‏کند (اما هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبنده‏ای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد می‏شود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود می‏آید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد; به یقین خداوند در وعد; خود تخلف نمی‏کند! (31)

فانوس-50-آیاتی از کتاب قرآن

و گفتند: «آیا خدایان ما بهترند یا او ( مسیح)؟! (اگر معبودان ما در دوزخند، مسیح نیز در دوزخ است، چرا که معبود واقع شده)!» ولی آنها این مثل را جز از طریق جدال (و لجاج) برای تو نزدند; آنان گروهی کینه‏توز و پرخاشگرند! (58)

و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: «من برای شما حکمت آورده‏ام، و آمده‏ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم; پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید! (63)

(این در حالی است که) ظرفها(ی غذا) و جامهای طلائی (شراب طهور) را گرداگرد آنها می‏گردانند; و در آن (بهشت) آنچه دلها می‏خواهد و چشمها از آن لذت می‏برد موجود است; و شما همیشه در آن خواهید ماند! (71)

آیا آنان می‏پندارند که ما اسرار نهانی و سخنان درگوشی آنان را نمی‏شنویم؟ آری، رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و می‏نویسند! (80)

و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعا می‏گویند: خدا; پس چگونه از عبادت او منحرف می‏شوند؟! (87)

و این گونه قرآنی عربی ( فصیح و گویا) را بر تو وحی کردیم تا «ام‏القری‏» ( مکه) و مردم پیرامون آن را انذار کنی و آنها را از روزی که همه خلایق در آن روز جمع می‏شوند و شک و تردید در آن نیست بترسانی; گروهی در بهشتند و گروهی در آتش سوزان! (7)

کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست; روزی را برای هر کس بخواهد گسترش می دهد یا محدود می‏سازد; او به همه چیز داناست. (12)

پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مامور شده‏ای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آورده‏ام و مامورم در میان شما عدالت کنم; خداوند پروردگار ما و شماست; نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست; و خداوند ما و شما را در یکجا جمع می‏کند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!» (15)

او کسی است که توبه را از بندگانش می‏پذیرد و بدیها را می‏بخشد، و آنچه را انجام می‏دهید می‏داند. (25)

و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا می‏دارند و کارهایشان به صورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی داده‏ایم انفاق می‏کنند، (38)

و آنها را می‏بینی که بر آتش عرضه می‏شوند در حالی که از شدت مذلت خاشعند و زیر چشمی (به آن) نگاه می‏کنند; و کسانی که ایمان آورده‏اند می‏گویند: «زیانکاران واقعی آنانند که خود و خانواده خویش را روز قیامت از دست داده‏اند; آگاه باشید که ظالمان (آن روز) در عذاب دائمند!; س‏ذللّه (45)

فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‏کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‏گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‏کنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است; پس کسانی راکه توبه کرده و راه تو را پیروی می‏کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (7)

(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند! (14)

خداوند بحق داوری می‏کند، و معبودهایی را که غیر از او می‏خوانند هیچ گونه داوری ندارند; خداوند شنوا و بیناست! (20)

و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من می‏ترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!» (26)

ای قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید; اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمی‏دهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمی‏کنم! (دستور، همان قتل موسی است!)» (29)

پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید; تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‏ای را گمراه می‏سازد! (34)

وسایل (صعود به) آسمانها تا از خدای موسی آگاه شوم; هر چند گمان می‏کنم او دروغگو باشد!; س‏ذللّه اینچنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد; و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودی نمی‏انجامد! (37)

خداوند او را از نقشه‏های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد! (45)

کتابی که مایه هدایت و تذکر برای صاحبان عقل بود! (54)

بگو: «من نهی شده‏ام از اینکه معبودهایی را که شما غیر از خدا می‏خوانید بپرستم، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم برای من آمده است; و مامورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم!» (66)

در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می‏کشند... (71)

ما پیش از تو رسولانی فرستادیم; سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکرده‏ایم; و هیچ پیامبری حق نداشت معجزه‏ای جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامی که فرمان خداوند (برای مجازات آنها) صادر شود، بحق داوری خواهد شد; و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد! (78)

آیا روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود; اما هرگز آنچه را به دست می‏آوردند نتوانست آنها را بی‏نیاز سازد (و عذاب الهی را از آنان دور کند)! (82)

هنگامی که انسان را زیانی رسد، پروردگار خود را می‏خواند و بسوی او باز می گردد; اما هنگامی که نعمتی از خود به او عطا کند، آنچه را به خاطر آن قبلا خدا را می خواند از یاد می‏برد و برای خداوند همتایانی قرارمی‏دهد تا مردم را از راه او منحرف سازد; بگو: «چند روزی از کفرت بهره‏گیر که از دوزخیانی!» (8)

ولی آنها که تقوای الهی پیشه کردند، غرفه‏هایی در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفه‏های دیگری بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است این وعده الهی است، و خداوند در وعده خود تخلف نمی‏کند! (20)

خداوند مثالی زده است: مردی را که مملوک شریکانی است که درباره او پیوسته با هم به مشاجره مشغولند، و مردی که تنها تسلیم یک نفر است; آیا این دو یکسانند؟! حمد، مخصوص خداست، ولی بیشتر آنان نمی‏دانند. (29)

فرمود: «به حق سوگند، و حق می‏گویم، (84)

تو از انکارشان تعجب می‏کنی، ولی آنها مسخره می‏کنند! (12)

شما را چه شده که از هم یاری نمی‏طلبید؟! (25)

(آری) همه آنها ( پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهی مشترکند! (33)

برای آنان ( بندگان مخلص) روزی معین و ویژه‏ای است، (41)

سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است! (68)

منزه است خداوند از آنچه توصیف می‏کنند، (159)

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‏رساند، و تو نمی‏توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‏اند برسانی! (22)

و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‏ترسند; خداوند عزیز و غفور است! (28)

آیا آنان در زمین نگشتند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اینان قویتر (و نیرومندتر) بودند; نه چیزی در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت; او دانا و تواناست! (44)

آیا او بر خدا دروغ بسته یا به نوعی جنون گرفتار است؟!» (چنین نیست)، بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمی‏آورند، در عذاب و گمراهی دوری هستند (و نشانه گمراهی آنها همین انکار شدید است). (8)

بگو: «کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) می‏پندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهی از کار شما نمی‏گشایند، چرا که) آنها به اندازه ذره‏ای در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند. (22)

کافران گفتند: «ما هرگز به این قرآن و کتابهای دیگری که پیش از آن بوده ایمان نخواهیم آورد!; س‏ذللّه اگر ببینی هنگامی که این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (برای حساب و جزا) نگه داشته شده‏اند در حالی که هر کدام گناه خود را به گردن دیگری می‏اندازد (از وضع آنها تعجب می‏کنی)! مستضعفان به مستکبران می‏گویند: «اگر شما نبودید ما مؤمن بودیم!» (31)

بگو: «پروردگارم روزی را برای هر کس بخواهد وسعت می‏بخشد، و برای هر کس بخواهد تنگ (و محدود) می‏سازد; و هر چیزی را (در راه او) انفاق کنید، عوض آن را می‏دهد (و جای آن را پر می‏کند); و او بهترین روزی‏دهندگان است!» (39)

(پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی می‏کردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند; و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش‏دهنده اعمال آنها) است! (39)

و اگر می‏خواستیم به هر انسانی هدایت لازمش را (از روی اجبار بدهیم) می‏دادیم; ولی (من آنها را آزاد گذارده‏ام و) سخن و وعده‏ام حق است که دوزخ را (از افراد بی‏ایمان و گنهکار) از جن و انس همگی پر کنم! (13)

هیچ کس نمی‏داند چه پاداشهای مهمی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده، این پاداش کارهائی است که انجام می‏دادند! (17)

البته پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داوری می‏کند (و هر کس را به سزای اعمالش می‏رساند)! (25)

آیا ما دلیل محکمی بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن می‏گوید (و آن را موجه می‏شمارد)؟ ! (35)

ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنان را صیحه آسمانی فروگرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خود ستم می‏کردند! (40)

با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند; و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‏ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابراو تسلیم هستیم!» (46)

گفتند: «چرا معجزاتی از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل می‏شود، نه به میل من و شما); من تنها بیم دهنده‏ای آشکارم! (50)

ای بندگان من که ایمان آورده‏اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشوید)! (56)

(هنگامی که مادر بفرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد! مسلما فرعون و هامان و لشکریانشان خطاکار بودند.(8)

ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم (تا تنها به آغوش مادر بازگردد); و خواهرش (که بیتابی ماموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد) گفت: «آیا شما را به خانواده‏ای راهنمایی کنم که می‏توانند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟!» (12)

(سرانجام) فرعون و لشکریانش بدون حق در زمین استکبار کردند، و پنداشتند بسوی ما بازگردانده نمی‏شوند! (39)

بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد، آیا معبودی جز خدا می‏تواند روشنایی برای شما بیاورد؟! آیا نمی‏شنوید؟!» (71)

(روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!» (79)

آنان کسانی هستند که عذاب بد (و دردناک) برای آنهاست; و آنها در آخرت، زیانکارترین مردمند! (5)

او و قومش را دیدم که برای غیر خدا -خورشید- سجده می‏کنند; و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده، و آنها را از راه بازداشته; و از این رو هدایت نمی‏شوند!» (24)

بسوی آنان بازگرد (و اعلام کن) با لشکریانی به سراغ آنان می‏آییم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند; و آنان را از آن (سرزمین آباد) با ذلت و خواری بیرون می‏رانیم!» (37)

و نیز نمی‏توانی کوران را از گمراهیشان برهانی; تو فقط میتوانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند! (81)