بلاگ
بلاگ

بلاگ

فانوس-53-آیاتی از کتاب مزامیر

28  خدایت برای تو قوّت را امر فرموده است. ای خدا آنچه را که برای ما کرده‌ای، استوار گردان.

29  و امّا من، مسکین و دردمند هستم. پس ای خدا، نجات تو مرا سرافراز سازد.

 برخداست نجات و جلال من. صخرهٔ قوّت من و پناه من در خداست.

11  امّا پادشاه در خدا شادی خواهد کرد و هر که بدو قسم خورَد، فخر خواهد نمود، زیرا دهان دروغ‌گویان بسته خواهد گردید.

 خویشتن را برای کار زشت تقویّت می‌دهند. دربارهٔٔ پنهان کردن دامها گفتگو می‌کنند. می‌گویند، کیست که ما را ببیند؟
7  از دهان خود بدی را فرو می‌ریزند. در لبهای ایشان شمشیرهاست. زیرا می‌گویند، کیست که بشنود؟
14  و شامگاهان برگردیده، مثل سگ بانگ زنند و در شهر گردش کنند.
 زیرا بیگانگان به ضد من برخاستهاند و ظالمان قصد جان من دارند؛ و خدا را در مد نظر خود نگذاشته‌اند، سِلاه.
 به من گوش فراگیر و مرا مستجاب فرما! زیرا که در تفکر خود متحیرم و ناله می‌کنم
12  زیرا دشمن نبود که مرا ملامت می‌کرد والاّ تحمل می‌کردم؛ و خصم من نبود کهبر من سربلندی می‌نمود؛ والاّ خود را از وی پنهان می‌ساختم،
20  دست خود را بر صلحاندیشان خویش دراز کرده، و عهد خویش را شکسته است.
6  اینک، به راستیِ در قلب راغب هستی. پس حکمت را در باطن من به من بیاموز.
 و آسمانها از انصاف او خبر خواهند داد، زیرا خدا خود داور است، سلاه.
 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.
 آنگاه گفتم، اینک، می‌آیم! در طومار کتاب دربارهٔٔ من نوشته شده است.
14  آنانی که قصد هلاکت جان من دارند، جمیعاً خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدیِ من رغبت دارند، به عقب برگردانیده و رسوا گردند.
19  در زمان بلا خجل نخواهند شد، و در ایام قحط سیر خواهند بود.
31  شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید.
 زیرا که تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است.
19  امّا دشمنانم زنده و زورآورند و آنانی که بی‌سبب بر من بغض می‌نمایند بسیارند،
10  همهٔٔ استخوانهایم می‌گویند، ای خداوند کیست مانند تو که مسکین را از شخصِ قویتر از او می‌رهاند و مسکین وفقیر را از تاراجکنندهٔ وی!
16  مثل فاجرانی که برای نان مسخرگی می‌کنند، دندانهای خود را بر من میافشردند.
24  ای یهوه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده، مبادا بر من شادی نمایند.
 عدالت تو مثل کوه‌های خداست و احکام تو لجهٔ عظیم. ای خداوند انسان و بهایم را نجات می‌دهی.
21  شریر را شرارت هلاک خواهد کرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد.
14  و امّا من بر تو ای خداوند توکل می‌دارم وگفته‌ام خدای من تو هستی.
 با مردان باطل ننشستهام و با منافقین داخل نخواهم شد.
10  چون پدر و مادرم مرا ترک کنند، آنگاه خداوند مرا برمی‌دارد.
 سفرهای برای من به حضور دشمنانم می‌گسترانی. سر مرا به روغن تدهین کرده‌ای و کاسهام لبریز شده است.
 او که پاک دست و صافدل باشد، که جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد.
3  بلی، هر که انتظار تو می‌کشد خجل نخواهد شد. آنانی که بی‌سبب خیانت می‌کنند خجل خواهند گردید.
14  مثل آب ریخته شده‌ام و همهٔٔ استخوانهایم از هم گسیخته؛ دلم مثل موم گردیده، در میان احشایم گداخته شده است.
22  نام تو را به برادران خود اعلام خواهم کرد؛ در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند.
 خروجش از کرانهٔ آسمان است و مدارش تا به کرانهٔ دیگر؛ و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست.
 تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟
18  زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.
 در کمینهای دهات می‌نشیند؛ در جایهای مخفی بی‌گناه را می‌کشد؛ چشمانش برای مسکینان مراقب است؛
15  بازوی گناهکار را بشکن. و امّا شریر را از شرارت او بازخواست کن تا آن را نیابی.
10  ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا به‌سبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کرده‌اند،
 خداوند استغاثهٔ مرا شنیده است. خداوند دعای مرا اجابت خواهد نمود.
 خداوند امّت‌ها را داوری خواهد نمود. ای خداوند، موافق عدالتم و کمالی که در من است مرا داد بده!
10  و الآن ای پادشاهان تعّقل نمایید! ای داوران جهان متنبّه گردید!
 و مجمع امّت‌ها گرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما.

10  همهٔٔ دشمنانم به شدت خجل و پریشان خواهند شد. روبرگردانیده، ناگهان خجل خواهند گردید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد