به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سوگند به ستاره هنگامی که افول میکند، (1)
که هرگز دوست شما ( محمد «ص») منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است، (2)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید! (3)
آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست! (4)
آن کس که قدرت عظیمی دارد ( جبرئیل امین) او را تعلیم داده است; (5)
همان کس که توانایی فوق العاده دارد; او سلطه یافت... (6)
در حالی که در افق اعلی قرار داشت! (7)
سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد... (8)
تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود; (9)
در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بندهاش وحی نمود. (10)
قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. (11)
آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله میکنید؟! (12)
و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، (13)
نزد «سدرة المنتهی»، (14)
که «جنت الماوی» در آنجاست! (15)
در آن هنگام که چیزی ( نور خیرهکنندهای) سدرة المنتهی را پوشانده بود، (16)
چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد (آنچه ابد واقعیت بود)! (17 )
او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید! (18)
به من خبر دهید آیا بتهای «لات» و «عزی»... (19)
و «منات» که سومین آنهاست (دختران خدا هستند)؟! (20)
آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالی که بزعم شما دختران کم ارزشترند!) (21)
در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است! (22)
اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایی بیمحتوا و اسمهایی بی مسما)، و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل نکرده; آنان فقط از گمانهای بیاساس و هوای نفس پیروی میکنند در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است! (23)
یا آنچه انسان تمنا دارد به آن میرسد؟! (24)
در حالی که آخرت و دنیا از آن خداست! (25)
و چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمیبخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد! (26)
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاری میکنند! (27)
آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از گمان بیپایه پیروی میکنند با اینکه «گمان» هرگز انسان را از حق بینیاز نمیکند!(28)
حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی میگرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمیطلبد، اعراض کن! (29)
این آخرین حد آگاهی آنهاست; پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شدهاند بهتر میشناسد، و (همچنین) هدایتیافتگان را از همه بهتر میشناسد! (30)
و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد! (31)
همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری میکنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن میشوند); آمرزش پروردگار تو گسترده است; او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید; پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد! (32)
آیا دیدی آن کس را که (از اسلام -یا انفاق-) روی گردان شد؟! (33)
و کمی عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود! (34)
آیا نزد او علم غیب است و میبیند (که دیگران میتوانند گناهان او را بر دوش گیرند)؟! (35)
یا از آنچه در کتب موسی نازل گردیده با خبر نشده است؟! (36)
و در کتب ابراهیم، همان کسی که وظیفه خود را بطور کامل ادا کرد، (37)
که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد، (38)
و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست، (39)
و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود، (40)
سپس به او جزای کافی داده خواهد شد! (41)
(و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهی میگردد؟! (42)
و اینکه اوست که خنداند و گریاند، (43)
و اوست که میراند و زنده کرد، (44)
و اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید... (45)
از نطفهای هنگامی که خارج میشود (و در رحم میریزد)، (46)
و اینکه بر خداست ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد)، (47)
و اینکه اوست که بینیاز کرد و سرمایه باقی بخشید، (48)
و اینکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (49)
(و آیا به انسان نرسیده است که در کتب انبیای پیشین آمده) که خداوند قوم «عاد نخستین سذللّه را هلاک کرد؟! (50)
و همچنین قوم «ثمود» را، و کسی از آنان را باقی نگذارد! (51)
و نیز قوم نوح را پیش از آنها، چرا که آنان از همه ظالمتر و طغیانگرتر بودند! (52)
و نیز شهرهای زیر و رو شده (قوم لوط) را فرو کوبید، (53)
سپس آنها را با عذاب سنگین پوشانید! (54)
(بگو:) در کدام یک از نعمتهای پروردگارت تردید داری؟! (55)
این (پیامبر) بیمدهندهای از بیمدهندگان پیشین است! (56)
آنچه باید نزدیک شود، نزدیک شده است (و قیامت فرامیرسد)، (57)
و هیچ کس جز خدا نمیتواند سختیهای آن را برطرف سازد! (58)
آیا از این سخن تعجب میکنید، (59)
و میخندید و نمیگریید، (60)
و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر میبرید؟! (61)
حال که چنین است همه برای خدا سجده کنید و او را بپرستید! (62)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
طه (1)
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! (2)
آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم. (3)
(این قرآن) از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است. (4)
همان بخشندهای که بر عرش مسلط است. (5)
از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو، و آنچه در زیر خاک (پنهان) است! (6)
اگر سخن آشکارا بگویی (یا مخفی کنی)، او اسرار -و حتی پنهانتر از آن- را نیز میداند! (7)
او خداوندی است که معبودی جز او نیست; و نامهای نیکوتر از آن اوست! (8)
و آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ (9)
هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعلهای از آن برای شما بیاورم; یا بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!» (10)
هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «ای موسی! (11)
من پروردگار توام! کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس «طوی» هستی! (12)
و من تو را (برای مقام رسالت) برگزیدم; اکنون به آنچه برتو وحی میشود، گوش فراده! (13)
من «الله» هستم; معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار! (14)
بطور قطع رستاخیز خواهد آمد! میخواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود، جزا داده شود! (15)
پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی میکند، تو را از آن بازدارد; که هلاک خواهی شد! (16)
و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟! (17)
گفت: «این عصای من است; بر آن تکیه میکنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرومیریزم; و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است. (18)
گفت: «ای موسی! آن را بیفکن.» (19)
پس موسی آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو میشتافت. (20)
گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمیگردانیم. (21)
و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بیعیب بیرون آید; این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است. (22)
تا از نشانههای بزرگ خویش به تو نشان دهیم. (23)
اینک به سوی فرعون برو، که او طغیان کرده است.» (24)
(موسی) گفت: «پروردگارا! سینهام را گشاده کن; (25)
و کارم رابرایم آسان گردان! (26)
و گره از زبانم بگشای; (27)
تا سخنان مرا بفهمند! (28)
و وزیری از خاندانم برای من قرار ده... (29)
برادرم هارون را! (30)
با او پشتم را محکم کن; (31)
و او را در کارم شریک ساز; (32)
تا تو را بسیار تسبیح گوییم; (33)
و تو را بسیار یاد کنیم; (34)
چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بودهای!» (35)
فرمود: «ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد! (36)
و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساختیم... (37)
آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم... (38)
که: «او را در صندوقی بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند; و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من محبتی از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان ( علم) من، ساخته شوی (و پرورش یابی)! (39)
در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه میرفت و میگفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت میکند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود; و غمگین نگردد! و تو یکی (از فرعونیان) را کشتی; اما ما تو را از اندوه نجات دادیم! و بارها تو را آزمودیم! پس از آن، سالیانی در میان مردم «مدین; سذللّه توقف نمودی; سپس در زمان مقدر (برای فرمان رسالت) به این جا آمدی، ای موسی! (40)
و من تو را برای خودم ساختم (و پرورش دادم)! (41)
(اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهی نکنید! (42)
بسوی فرعون بروید; که طغیان کرده است! (43)
اما بنرمی با او سخن بگویید; شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد! (44)
(موسی و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این میترسیم که بر ما پیشی گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد); یا طغیان کند (و نپذیرد)!» (45)
فرمود: «نترسید! من با شما هستم; (همه چیز را) میشنوم و میبینم! (46)
به سراغ او بروید و بگویید: «ما فرستادگان پروردگار توئیم! بنی اسرائیل را با ما بفرست; و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنی از سوی پروردگارت برای تو آوردهایم! و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروی میکند! (47)
به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که (آیات الهی را) تکذیب کند و سرپیچی نماید!» (48)
(فرعون) گفت: «پروردگار شما کیست، ای موسی؟!» (49)
گفت: «پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده; سپس هدایت کرده است!» (50)
گفت: «پس تکلیف نسلهای گذشته (که به اینها ایمان نداشتند) چه خواهد شد؟!» (51)
گفت: «آگاهی مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابی ثبت است; پروردگارم هرگز گمراه نمیشود، و فراموش نمیکند (و آنچه شایسته آنهاست به ایشان میدهد)! (52)
همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد; و راههایی در آن ایجاد کرد; و از آسمان، آبی فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم. (53)
هم خودتان بخورید; و هم چهارپایانتان را در آن به چرا برید! مسلما در اینها نشانههای روشنی برای خردمندان است! (54)
ما شما را از آن ( زمین) آفریدیم; و در آن بازمیگردانیم; و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون میآوریم! (55)
ما همه آیات خود را به او نشان دادیم; اما او تکذیب کرد و سرباز زد! (56)
گفت: «ای موسی! آیا آمدهای که با سحر خود، ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟! (57)
قطعا ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد! هم اکنون (تاریخش را تعیین کن، و) موعدی میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنیم; آن هم در مکانی که نسبت به همه یکسان باشد!» (58)
گفت: «میعاد ما و شما روز زینت ( روز عید) است; به شرط اینکه همه مردم ، هنگامی که روز، بالا میآید، جمع شوند!» (59)
فرعون آن مجلس را ترک گفت; و تمام مکر و فریب خود را جمع کرد; و سپس همه را (در روز موعود) آورد. (60)
موسی به آنان گفت: «وای بر شما! دروغ بر خدا نبندید، که شما را با عذابی نابود میسازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نومید (و شکست خورده) میشود!» (61)
آنها در میان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند; و مخفیانه و درگوشی با هم سخن گفتند. (62)
گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! میخواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند! (63)
اکنون که چنین است، تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید، و در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید; امروز رستگاری از آن کسی است که برتری خود را اثبات کند! (64)
(ساحران) گفتند: «ای موسی! آیا تو اول (عصای خود را) میافکنی، یا ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!» (65)
گفت: «شما اول بیفکنید!» در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر میرسید که حرکت میکند! (66)
موسی ترس خفیفی در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)! (67)
گفتیم: «نترس! تو مسلما (پیروز و) برتری! (68)
و آنچه را در دست راست داری بیفکن، تمام آنچه را ساختهاند میبلعد! آنچه ساختهاند تنها مکر ساحر است; و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!» (69)
(موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم!» (70)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع میکنم; و شما را از تنههای نخل به دار میآویزم; و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!» (71)
گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمی میخواهی بکن; تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم کنی! (72)
ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید; و خدا بهتر و پایدارتر است!» (73)
هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ برای اوست; در آن جا، نه میمیرد و نه زندگی میکند! (74)
و هر کس با ایمان نزد او آید، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنین کسانی درجات عالی دارند.. . (75)
باغهای جاویدان بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، در حالی که همیشه در آن خواهند بود; این است پاداش کسی که خود را پاک نماید! (76)
ما به موسی وحی فرستادیم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر; و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا; که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهی ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! سذللّه (77)
(به این ترتیب) فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کردند; و دریا آنان را (در میان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانید! (78)
فرعون قوم خود را گمراه ساخت; و هرگز هدایت نکرد! (79)
ای بنی اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و «من» و «سلوی» بر شما نازل کردیم! (80)
بخوریداز روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم; و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب میکند! (81)
و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم! (82)
ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و (برای آمدن به کوه طور)عجله کنی؟! (83)
عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پی منند; و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی! سذللّه (84)
فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت!» (85)
موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!» (86)
گفتند: «ما به میل و اراده خود از وعده تو تخلف نکردیم; بلکه مقداری از زیورهای قوم را که با خود داشتیم افکندیم!» و سامری اینچنین القا کرد... (87)
و برای آنان مجسمه گوسالهای که صدایی همچون صدای گوساله (واقعی) داشت پدید آورد; و (به یکدیگر) گفتند: «این خدای شما، و خدای موسی است!» و او فراموش کرد (پیمانی را که با خدا بسته بود)! (88)
آیا نمیبینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آنان نمیدهد، و مالک هیچ گونه سود و زیانی برای آنها نیست؟! (89)
و پیش از آن، هارون به آنها گفته بود: «ای قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفتهاید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پیروی کنید، و فرمانم را اطاعت نمایید!» (90)
ولی آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن میگردیم (و به پرستش گوساله ادامه میدهیم) تا موسی به سوی ما بازگردد!» (91)
(موسی) گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند... (92)
از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟!» (93)
(هارون) گفت: «ای فرزند مادرم! ( ای برادر!) ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستی!» (94)
(موسی رو به سامری کرد و) گفت: «تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟!» (95)
گفت: «من چیزی دیدم که آنها ندیدند; من قسمتی از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!» (96)
(موسی) گفت: «برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگوئی سخللّهبا من تماس نگیر!» و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش میکردی! و ببین ما آن را نخست میسوزانیم; سپس ذرات آن را به دریا میپاشیم! (97)
معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست; و علم او همه چیز را فرا گرفته است! سذللّه (98)
این گونه بخشی از اخبار پیشین را برای تو بازگو میکنیم; و ما از نزد خود، ذکر (و قرآنی) به تو دادیم! (99)
هر کس از آن روی گردان شود، روز قیامت بار سنگینی (از گناه و مسؤولیت) بر دوش خواهد داشت! (100)
در حالی که جاودانه در آن خواهند ماند; و بد باری است برای آنها در روز قیامت! (101)
همان روزی که در «صور» دمیده میشود; و مجرمان را با بدنهای کبود، در آن روز جمع میکنیم! (102)
آنها آهسته با هم گفتگو میکنند; (بعضی میگویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقف کردید! (و نمیدانند چقدر طولانی بوده است!) (103)
ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروشترین آنها میگوید:«شما تنها یک روز درنگ کردید!» (104)
و از تو درباره کوهها سؤال میکنند; بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشی کرده) برباد میدهد! (105)
سپس زمین را صاف و هموار و بیآب و گیاه رها میسازد... (106)
به گونهای که در آن، هیچ پستی و بلندی نمیبینی!» (107)
در آن روز، همه از دعوت کننده الهی پیروی نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگی از قبرها برمیخیزند); و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع میشود; و جز صدای آهسته چیزی نمیشنوی! (108)
در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمیبخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضی است. (109)
آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را (در دنیا) پشت سرگذاشتهاند میداند; ولی آنها به (علم) او احاطه ندارند! (110)
و (در آن روز) همه چهرهها در برابر خداوند حی قیوم، خاضع میشود; و مایوس (و زیانکار) است آن که بار ستمی بر دوش دارد! (111)
(اما) آن کس که کارهای شایسته انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ظلمی میترسد، و نه از نقصان حقش. (112)
و این گونه آن را قرآنی عربی ( فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند; یا برای آنان تذکری پدید آورد! (113)
پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حق است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود; و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!» (114)
پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم; اما او فراموش کرد; و عزم استواری برای او نیافتیم! (115)
و به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» همگی سجده کردند; جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد)! (116)
پس گفتیم: «ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند; که به زحمت و رنج خواهی افتاد! (117)
(اما تو در بهشت راحت هستی! و مزیتش) برای تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد; (118)
و در آن تشنه نمیشوی، و حرارت آفتاب آزارت نمیدهد!» (119)
ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بیزوال راهنمایی کنم؟!» (120)
سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد! (121)
سپس پروردگارش او را برگزید، و توبهاش را پذیرفت، و هدایتش نمود. (122)
(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود! (123)
و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت; و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!» (124)
میگوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردی؟! من که بینا بودم!» (125)
میفرماید: «آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی; امروز نیز تو فراموش خواهی شد!» (126)
و این گونه جزا میدهیم کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است! (127)
آیا برای هدایت آنان کافی نیست که بسیاری از نسلهای پیشین را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهای (ویران شده) آنان راه میروند! مسلما در این امر، نشانههای روشنی برای خردمندان است. (128)
و اگر سنت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود، عذاب الهی بزودی دامان آنان را میگرفت! (129)
پس در برابر آنچه میگویند، صبر کن! و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن; تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور; و همچنین (برخی) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوی; باشد که (از الطاف الهی) خشنود شوی! (130)
و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی، که به گروههایی از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههای زندگی دنیاست; تا آنان را در آن بیازماییم; و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (131)
خانواده خود را به نماز فرمان ده; و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمیخواهیم; (بلکه) ما به تو روزی میدهیم; و عاقبت نیک برای تقواست! (132)
گفتند: «چرا (پیامبر) معجزه و نشانهای از سوی پروردگارش برای ما نمیآورد؟! (بگو:) آیا خبرهای روشنی که در کتابهای (آسمانی) نخستین بوده، برای آنها نیامد؟! (133)
اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابی هلاک میکردیم، (در قیامت) میگفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آنکهذلیل و رسوا شویم!» (134)
بگو: «همه (ما و شما) در انتظاریم! (ما در انتظار وعده پیروزی، و شما در انتظار شکست ما!) حال که چنین است، انتظار بکشید! اما بزودی میدانید چه کسی از اصحاب صراط مستقیم، و چه کسی هدایت یافته است! (135)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند! (1)
هیچ یادآوری تازهای از طرف پروردگارشان برای آنها نمیآید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش میدهند! (2)
این در حالی است که دلهایشان در لهو و بیخبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر میروید، با اینکه (چشم دارید و) میبینید؟! (3)
(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، میداند; و او شنوا و داناست!» (4)
آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحی نیست;) بلکه خوابهایی آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست میگوید) باید معجزهای برای ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)
تمام آبادیهایی که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضای معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملی شد، ولی) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان میآورند؟! (6)
ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی میکردیم، نفرستادیم! (همه انسانبودند، و از جنس بشر!) اگر نمیدانید، از آگاهان بپرسید. (7)
آنان را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (8)
سپس وعدهای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که میخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (9)
ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمیفهمید؟! (10)
چه بسیار آبادیهای ستمگری را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگری روی کار آوردیم! (11)
هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)
(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگی پر ناز و نعمت، و به مسکنهای پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (13)
گفتند: «ای وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (14)
و همچنان این سخن را تکرار میکردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (15)
ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم! (16)
(بفرض محال) اگر میخواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزی متناسب خود انتخابمیکردیم! (17)
بلکه ما حق را بر سر باطل میکوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود میشود! اما وای بر شما از توصیفی که (درباره خدا و هدف آفرینش)میکنید! (18)
از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمیورزند، و هرگز خسته نمیشوند. (19)
(تمام) شب و روز را تسبیح میگویند; و سست نمیگردند. (20)
آیا آنها خدایانی از زمین برگزیدند که (خلق میکنند و) منتشر میسازند؟! (21)
اگر در آسمان و زمین، جز «الله» خدایان دیگری بود، فاسد میشدند (و نظام جهان به هم میخورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها میکنند! (22)
هیچ کس نمیتواند بر کار او خرده بگیرد; ولی در کارهای آنها، جای سؤال و ایراد است! (23)
آیا آنها معبودانی جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند، و سخن کسانی ( پیامبرانی) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمیدانند; و به همین دلیل (از آن) روی گردانند. (24)
ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (25)
آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (26)
هرگز در سخن بر او پیشی نمیگیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل میکنند. (27)
او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را میداند; و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمیکنند; و از ترس او بیمناکند. (28)
و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودی دیگرم»، کیفر او را جهنم میدهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (29)
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمیآورند؟! (30)
و در زمین، کوههای ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درهها و راههایی قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)
و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن رویگردانند. (32)
او کسی است که شب و روز خورشید و ماه را آفرید; هر یک در مداری در حرکتند! (33)
پیش از تو (نیز) برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم; (وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را میکشند،) آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)
هر انسانی طعم مرگ را میچشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم; و سرانجام بسوی ما بازگردانده میشوید! (35)
هنگامی که کافران تو را میبینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند; (و میگویند:) آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما میگوید؟! در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار میکنند. (36)
(آری،) انسان از عجله آفریده شده; ولی عجله نکنید; بزودی آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کی فرا میرسد؟!» (38)
ولی اگر کافران میدانستند زمانی که (فرا میرسد) نمیتوانند شعلههای آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمیکند (این قدر درباره قیامت شتاب نمیکردند)! (39)
(آری، این مجازات الهی) بطور ناگهانی به سراغشان میآید و مبهوتشان میکند; آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمیشود! (40)
(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا میکردند دامان مسخرهکنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! (41)
بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه میدارد؟!» ولی آنان از یاد پروردگارشان رویگردانند! (42)
آیا آنها خدایانی دارند که میتوانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگی، حتی) نمیتوانند خودشان را یاری دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویی یاری میشوند! (43)
ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهرهمند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمیبینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) میکاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (44)
بگو: «من تنها بوسیله وحی شما را انذار میکنم!» ولی آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار میشوند، سخنان را نمیشنوند! (45)
اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند میشود که: «ای وای بر ما! ما همگی ستمگر بودیم!» (46)
ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا میکنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمیشود; و اگر بمقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر میکنیم; و کافی است که ما حسابکننده باشیم! (47)
ما به موسی و هارون، «فرقان» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. (48)
همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از قیامت بیم دارند! (49)
و این (قرآن) ذکر مبارکی است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار میکنید؟! (50)
ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگی) او آگاه بودیم... (51)
آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمههای بیروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟!» (52)
گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت میکنند.» (53)
گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بودهاید!» (54)
گفتند: «آیا مطلب حقی برای ما آوردهای، یا شوخی میکنی؟!» (55)
گفت: «(کاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (56)
و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشهای برای نابودی بتهایتان میکشم!» (57)
سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (58)
(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (59)
(گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی از (مخالفت با) بتها سخن میگفت که او را ابراهیم میگویند.» (60)
(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» (61)
(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کردهای، ای ابراهیم؟! سذللّه (62)
گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن میگویند!» (63)
آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (64)
سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلی فراموش کردند و گفتند:) تو میدانی که اینها سخن نمیگویند! (65)
(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را میپرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما میرساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان!) (66)
اف بر شما و بر آنچه جز خدا میپرستید! آیا اندیشه نمیکنید (و عقل ندارید)؟! (67)
گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!» (68)
(سرانجام او را به آتش افکندند; ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (69)
آنها میخواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (70)
و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را برای همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (71)
و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم; و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم! (72)
و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند; و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم; و تنها ما را عبادت میکردند. (73)
و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام میدادند، رهایی بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقی بودند! (74)
و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (75)
و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعای او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (76)
و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری دادیم; چرا که قوم بدی بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)
و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان بی شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داوری میکردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (78)
ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم; و کوهها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) میگفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (79)
و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهای خدا) هستید؟ (80)
و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان مییافت; و ما از همه چیز آگاه بودهایم. (81)
و گروهی از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصی میکردند; و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام میدادند; و ما آنها را (از سرکشی) حفظ میکردیم! (82)
و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده; و تو مهربانترین مهربانانی!» (83)
ما دعای او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای عبادتکنندگان باشد. (84)
و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (85)
و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (86)
و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » (87)
ما دعای او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات میدهیم! (88)
و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن); و تو بهترین وارثانی!» (89)
ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم; چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام میکردند; و در حال بیم و امید ما را میخواندند; و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)
و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم! (91)
این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (92)
(گروهی از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولی سرانجام) همگی بسوی ما بازمیگردند! (93)
و هر کس چیزی از اعمال شایسته بجا آورد، در حالی که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (برای پاداش) مینویسیم. (94)
و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)
تا آن زمان که «یاجوج» و «ماجوج» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعی بسرعت عبور میکنند. (96)
و وعده حق ( قیامت) نزدیک میشود; در آن هنگام چشمهای کافران از وحشت از حرکت بازمیماند; (میگویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (97)
شما و آنچه غیر خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگی در آن وارد میشوید. (98)
اگر اینها خدایانی بودند، هرگز وارد آن نمیشدند! در حالی که همگی در آن جاودانه خواهند بود. (99)
برای آنان در آن ( دوزخ) نالههای دردناکی است و چیزی نمیشنوند. (100)
(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته میشوند. (101)
آنها صدای آتش دوزخ را نمیشوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمیکند; و فرشتگان به استقبالشان میآیند، (و میگویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده میشد! (103)
در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم میپیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمیگردانیم; این وعدهای است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (104)
در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! سذللّه (105)
در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادتکنندگان! (106)
ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. (107)
بگو: «تنها چیزی که به من وحی میشود این است که معبود شما خدای یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) میشوید؟ (و بتها را کنار میگذارید؟)» (108)
اگر باز (روی گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر میکنم; و نمیدانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده میشود نزدیک است یا دور! (109)
او سخنان آشکار را میداند، و آنچه را کتمان میکنید (نیز) میداند (و چیزی بر او پوشیده نیست)! (110)
و من نمیدانم شاید این آزمایشی برای شماست; و مایه بهرهگیری تا مدتی (معین)! (111)
(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داوری فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهای ناروای شما، از او استمداد میطلبم!»(112)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم!... (1)
تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید; (2)
و پیروزی شکستناپذیری نصیب تو کند. (3)
او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند; لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. (4)
هدف (دیگر از آن فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهایی (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، در حالی که جاودانه در آن میمانند، و گناهانشان را میبخشد، و این نزد خدا رستگاری بزرگی است! (5)
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند; (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده; و چه بد سرانجامی است! (6)
لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست; و خداوند شکستناپذیر و حکیم است.! (7)
به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم، (8)
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید. (9)
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست; پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است; و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. (10)
بزودی متخلفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشی کرده) میگویند: «(حفظ) اموال و خانوادههای ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی میگویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی میتواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایی که انجام میدهید آگاه است!» (11)
ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههای خود بازنخواهند گشت; و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید; و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید! (12)
آن کس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما برای کافران آتش فروزان آماده کردهایم! (13)
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات میکند; و خداوند آمرزنده و رحیم است. (14)
هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی حرکت کنید، متخلفان (حدیبیه) میگویند: سخللّهبگذارید ما هم در پی شما بیائیم، آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند; بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید; این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودی میگویند: «شما نسبت به ما حسد میورزید!» ولی آنها جز اندکی نمیفهمند! (15)
به متخلفان از اعراب بگو: «بزودی از شما دعوت میشود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند; اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکی به شما میدهد; و اگر سرپیچی نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچی کردید- شما را با عذاب دردناکی کیفر میدهد!» (16)
بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند); و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است; و آن کس که سرپیچی کند، او را به عذاب دردناکی گرفتار میسازد! (17)
خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد; خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست; از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود; (18)
و (همچنین) غنایم بسیاری که آن را به دست میآورید; و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است! (19)
خداوند غنایم فراوانی به شما وعده داده بود که آنها را به دست میآورید، ولی این یکی را زودتر برای شما فراهم ساخت; و دست تعدی مردم ( دشمنان) را از شما بازداشت تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند! (20)
و نیز غنایم و فتوحات دیگری (نصیبتان میکند) که شما توانایی آن را ندارید، ولی قدرت خدا به آن احاطه دارد; و خداوند بر همه چیز تواناست! (21)
و اگر کافران (در سرزمین حدیبیه) با شما پیکار میکردند بزودی فرار میکردند، سپس ولی و یاوری نمییافتند!(22)
این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است; و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت! (23)
او کسی است که دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مکه کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز ساخت; و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست! (24)
آنها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانیهایتان به محل قربانگاه بازداشتند; و هرگاه مردان و زنان با ایمانی در این میان بدون آگاهی شما، زیر دست و پا، از بین نمیرفتند که از این راه عیب و عاری ناآگاهانه به شما میرسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد)! هدف این بود که خدا هر کس را میخواهد در رحمت خود وارد کند; و اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی میکردیم! (25)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند; و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایستهتر و اهل آن بودند; و خداوند به همه چیز دانا است. (26)
خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت; بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام میشوید در نهایت امنیت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید; ولی خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید (و در این تاخیر حکمتی بود); و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است. (27)
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند; و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد! (28)
محمد (ص) فرستاده خداست; و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند; پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند; نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است; این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد; این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایستهانجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. (29)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ق، سوگند به قرآن مجید (که قیامت و رستاخیز حق است)! (1)
آنها تعجب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان آمده; و کافران گفتند: «این چیز عجیبی است! (2)
آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی بازمیگردیم)؟! این بازگشتی بعید است!; سذللّه (3)
ولی ما میدانیم آنچه را زمین از بدن آنها میکاهد; و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است! (4)
آنها حق را هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند; از این رو پیوسته در کار پراکنده خود متحیرند! (5)
آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کردهایم، و چگونه آن را (بوسیله ستارگان) زینت بخشیدهایم و هیچ شکاف و شکستی در آن نیست؟! (6)
و زمین را گسترش دادیم و در آن کوههائی عظیم و استوار افکندیم و از هر نوع گیاه بهجتانگیز در آن رویاندیم، (7)
تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد! (8)
و از آسمان، آبی پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانههایی را که درو میکند رویاندیم، (9)
و نخلهای بلندقامت که میوههای متراکم دارند; (10)
همه اینها برای روزیبخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم; (آری) زندهشدن مردگان نیز همین گونه است! (11)
پیش از آنان قوم نوح و «اصحاب الرس» ( قومی که در یمامه زندگی میکردند و پیامبری به نام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند، (12)
و همچنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط، (13)
و «اصحاب الایکه» ( قوم شعیب) و قوم تبع (که در سرزمین یمن زندگی میکردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقق یافت! (14)
آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولی آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند! (15)
ما انسان را آفریدیم و وسوسههای نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (16)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت میدارند; (17)
انسان هیچ سخنی را بر زبان نمیآورد مگر اینکه همان دم، فرشتهای مراقب و آماده برای انجام ماموریت (و ضبط آن) است! (18)
و سرانجام، سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ بحق فرامیرسد (و به انسان گفته میشود:) این همان چیزی است که تو از آن میگریختی! (19)
و در «صور» دمیده میشود; آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است! (20)
هر انسانی وارد محشر میگردد در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است! (21)
(به او خطاب میشود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملا تیزبین است! (22)
فرشته همنشین او میگوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!» (23)
(خداوند فرمان میدهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنید! (24)
آن کسی که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند); (25)
همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، (آری) او را در عذاب شدید بیفکنید! (26)
و همنشینش (از شیاطین) میگوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (27)
(خداوند) میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید; من پیشتر به شما هشدار دادهام (و اتمام حجت کردهام)! (28)
سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (29)
(به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنم میگوییم: «آیا پر شدهای؟» و او میگوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (30)
(در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک میکنند، و فاصلهای از آنان ندارد! (31)
این چیزی است که به شما وعده داده میشود، و برای کسانی است که بسوی خدا بازمیگردند و پیمانها و احکام او را حفظ میکنند، (32)
آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! (33)
(به آنان گفته میشود:) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است! (34)
هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست، و نزد ما نعمتهای بیشتری است (که به فکر هیچ کس نمیرسد)! (35)
چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامی که از آنان قویتر بودند و شهرها (و کشورها) را گشودند; آیا راه فراری (از عذاب الهی) وجود دارد! (36)
در این تذکری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد! (37)
ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز ( شش دوران) آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زندهکردن مردگان برای ما مشکل است؟!) (38)
در برابر آنچه آنها میگویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور، (39)
و در بخشی از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجدهها! (40)
و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا میدهد، (41)
روزی که همگان صیحه رستاخیز را بحق میشنوند; آن روز، روز خروج (از قبرها) است! (42)
ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم، و بازگشت تنها بسوی ماست! (43)
روزی که زمین به سرعت از روی آنها شکافته میشود و (از قبرها) خارج میگردند; و این جمع کردن برای ما آسان است! (44)
ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، و تو مامور به اجبار آنها (به ایمان) نیستی; پس بوسیله قرآن، کسانی را که از عذاب من میترسند متذکر ساز (وظیفه تو همین است)! (45)