سورة الشعراء

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

طسم (1)

این آیات کتاب روشنگر است. (2)

گویی می‏خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمی‏آورند! (3)

اگر ما اراده کنیم، از آسمان بر آنان آیه‏ای نازل می‏کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)

و هیچ ذکر تازه‏ای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمی‏آید مگر اینکه از آن روی‏گردان می‏شوند! (5)

آنان تکذیب کردند; اما بزودی اخبار (کیفر) آنچه را استهزا می‏کردند به آنان می‏رسد! (6)

آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (7)

در این، نشانه روشنی است (بر وجود خدا); ولی بیشترشان هرگز مؤمن نبوده‏اند! (8)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (9)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو... (10)

قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی‏کنند؟! (11)

(موسی) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند، (12)

و سینه‏ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافی گویا نیست; (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند)! (13)

و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهی دارند; می‏ترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)! (14)

فرمود: «چنین نیست، (آنان کاری نمی‏توانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید; ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می‏شنویم! (15)

به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم; (16)

بنی اسرائیل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند); (17)

(فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایی از زندگیت را در میان ما نبودی؟! (18)

و سرانجام، آن کارت را (که نمی‏بایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی)، و تو از ناسپاسانی!» (19)

(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‏خبران بودم! (20)

پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (21)

آیا این منتی است که تو بر من می‏گذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته‏ای؟!» (22)

فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!» (23)

(موسی) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!». (24)

(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمی‏شنوید (این مرد چه می‏گوید)؟!» (25)

(موسی) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!» (26)

(فرعون) گفت: «پیامبری که بسوی شما فرستاده شده مسلما دیوانه است!» (27)

(موسی) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است می‏باشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار می‏گرفتید!» (28)

(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!» (29)

(موسی) گفت: «حتی اگر نشانه آشکاری برای تو بیاورم (باز ایمان نمی‏آوری)؟!» (30)

گفت: «اگر راست می‏گویی آن را بیاور!» (31)

در این هنگام موسی عصای خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکاری شد; (32)

و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)

(فرعون) به گروهی که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهری است! (34)

او می‏خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر می‏دهید؟» (35)

گفتند: «او و برادرش را مهلت ده; و ماموران را برای بسیج به تمام شهرها اعزام کن، (36)

تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند!» (37)

سرانجام ساحران برای وعده‏گاه روز معینی جمع‏آوری شدند. (38)

و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع می‏کنید... (39)

تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروی کنیم؟!» (40)

هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمی خواهیم داشت؟» (41)

گفت: «(آری،) و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود!» (42)

(روز موعود فرا رسید و همگی جمع شدند;) موسی به ساحران گفت: «آنچه را می‏خواهید بیفکنید، بیفکنید!» (43)

آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!» (44)

سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)

فورا همه ساحران به سجده افتادند. (46)

گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم، (47)

پروردگار موسی و هارون!» (48)

(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع می‏کنم، و همه شما را به دار می‏آویزم!» (49)

گفتند: «مهم نیست، (هر کاری از دستت ساخته است بکن)! ما بسوی پروردگارمان بازمی‏گردیم! (50)

ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان‏آورندگان بودیم!; س‏ذللّه (51)

و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید! س‏ذللّه (52)

فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد، (53)

(و گفت:) اینها مسلما گروهی اندکند; (54)

و اینها ما را به خشم آورده‏اند; (55)

و ما همگی آماده پیکاریم!» (56)

(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمه‏ها بیرون راندیم، (57)

و از گنجها و قصرهای مجلل! (58)

(آری،) اینچنین کردیم! و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم! (59)

آنان به تعقیب بنی اسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (60)

هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!» (61)

(موسی) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!» (62)

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود! (63)

و در آنجا دیگران ( لشکر فرعون) را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم! (64)

و موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم! (65)

سپس دیگران را غرق کردیم! (66)

در این جریان، نشانه روشنی است ولی بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند) (67)

و پروردگارت شکست‏ناپذیر و مهربان است! (68)

و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان، (69)

هنگامی که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را می‏پرستید؟!» (70)

گفتند: «بتهایی را می‏پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم.» (71)

گفت: «آیا هنگامی که آنها را می‏خوانید صدای شما را می‏شنوند؟! (72)

یا سود و زیانی به شما می‏رسانند؟!» (73)

گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین می‏کنند.» (74)

گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایی را که پیوسته پرستش می‏کردید... (75)

شما و پدران پیشین شما، (76)

همه آنها دشمن من هستند (و من دشمن آنها)، مگر پروردگار عالمیان! (77)

همان کسی که مرا آفرید، و پیوسته راهنمائیم می‏کند، (78)

و کسی که مرا غذا می‏دهد و سیراب می‏نماید، (79)

و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا می‏دهد، (80)

و کسی که مرا می‏میراند و سپس زنده می‏کند، (81)

و کسی که امید دارم گناهم را در روز جزا ببخشد! (82)

پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن! (83)

و برای من در میان امتهای آینده، زبان صدق (و ذکر خیری) قرار ده! (84)

و مرا وارثان بهشت پرنعمت گردان! (85)

و پدرم ( عمویم) را بیامرز، که او از گمراهان بود! (86)

و در آن روز که مردم برانگیخته می‏شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! (87)

در آن روز که مال و فرزندان سودی نمی‏بخشد، (88)

مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!» (89)

(در آن روز،) بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می‏شود، (90)

و دوزخ برای گمراهان آشکار می‏گردد، (91)

و به آنان گفته می‏شود: «کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش می‏کردید... (92)

معبودهایی غیر از خدا؟! آیا آنها شمارا یاری می‏کنند، یا کسی به یاری آنها می‏آید؟!» (93)

در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده می‏شوند; (94)

و همچنین همگی لشکریان ابلیس! (95)

آنها در آنجا در حالی که به مخاصمه برخاسته‏اند می‏گویند: (96)

«به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکاری بودیم، (97)

چون شما را با پروردگار عالمیان برابر می‏شمردیم! (98)

اما کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد! (99)

(افسوس که امروز) شفاعت‏کنندگانی برای ما وجود ندارد، (100)

و نه دوست گرم و پرمحبتی! (101)

ای کاش بار دیگر (به دنیا) بازگردیم و از مؤمنان باشیم!» (102)

در این ماجرا، نشانه (و عبرتی) است; ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند! (103)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (104)

قوم نوح رسولان را تکذیب کردند، (105)

هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (106)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! (107)

تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (108)

من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمی‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (109)

پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!» (110)

گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی‏ارزش از تو پیروی کرده‏اند؟!» (111)

(نوح) گفت: «من چه می‏دانم آنها چه کاری داشته‏اند! (112)

حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما می‏فهمیدید! (113)

و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد. (114)

من تنها انذارکننده‏ای آشکارم.» (115)

گفتند: «ای نوح! اگر (از حرفهایت) دست برنداری، سنگباران خواهی شد!» (116)

گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند! (117)

اکنون میان من و آنها جدایی بیفکن; و مرا و مؤمنانی را که با من هستند رهایی بخش!» (118)

ما، او و کسانی را که با او بودند، در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایی بخشیدیم! (119)

سپس بقیه را غرق کردیم! (120)

در این ماجرا نشانه روشنی است; اما بیشتر آنان مؤمن نبودند. (121)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (122)

قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (123)

هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (124)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم. (125)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (126)

من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشی از شما نمی‏طلبم; اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (127)

آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه‏ای از روی هوا و هوس می‏سازید؟! (128)

و قصرها و قلعه‏های زیبا و محکم بنا می‏کنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟! (129)

و هنگامی که کسی را مجازات می‏کنید همچون جباران کیفر می‏دهید! (130)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (131)

و از (نافرمانی) خدایی بپرهیزید که شما را به نعمتهایی که می‏دانید امداد کرده; (132)

شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده; (133)

همچنین به باغها و چشمه‏ها! (134)

(اگر کفران کنید،) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‏ترسم!» (135)

آنها ( قوم عاد) گفتند: «برای ما تفاوت نمی‏کند، چه ما را انذار کنی یا نکنی; (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)

این همان روش (و افسانه‏های) پیشینیان است! (137)

و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!» (138)

آنان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم; و در این، آیت‏و نشانه‏ای است (برای آگاهان) ; ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند! (139)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (140)

قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (141)

هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (142)

من برای شما پیامبری امین هستم! (143)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (144)

من در برابر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (145)

آیا شما تصور می‏کنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایی که اینجاست می‏مانید، (146)

در این باغها و چشمه‏ها، (147)

در این زراعتها و نخلهایی که میوه‏هایش شیرین و رسیده است؟! (148)

و از کوه‏ها خانه‏هایی می‏تراشید، و در آن به عیش و نوش می‏پردازید! (149)

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! (150)

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! (151)

همانها که در زمین فساد می‏کنند و اصلاح نمی‏کنند!» (152)

گفتند: «(ای صالح!) تو از افسون شدگانی (و عقل خود را از دست داده‏ای!) (153)

تو فقط بشری همچون مائی; اگر راست می‏گویی آیت و نشانه‏ای بیاور!» (154)

گفت: «این ناقه‏ای است (که آیت الهی است) برای او سهمی (از آب قریه)، و برای شما سهم روز معینی است! (155)

کمترین آزاری به آن نرسانید، که عذاب روزی بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!» (156)

سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پی‏» کردند; (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند! (157)

و عذاب الهی آنان را فرا گرفت; در این، آیت و نشانه‏ای است; ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند! (158)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (159)

قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند، (160)

هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (161)

من برای شما پیامبری امین هستم! (162)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (163)

من در برابر این دعوت، اجری از شما نمی‏طلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است! (164)

آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور می‏روید (و همجنس بازی می‏کنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!) (165)

و همسرانی را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها می‏کنید؟! (حقا) شما قوم تجاوزگری هستید!» (166)

گفتند: «ای لوط! اگر (از این سخنان) دست برنداری، به یقین از اخراج شدگان خواهی بود!» (167)

گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! (168)

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام می‏دهند رهایی بخش!» (169)

ما او و تمامی خاندانش را نجات دادیم، (170)

جز پیرزنی که در میان بازماندگان بود! (171)

سپس دیگران را هلاک کردیم! (172)

و بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم; چه باران بدی بود باران انذارشدگان! (173)

در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است; اما بیشترشان مؤمن نبودند. (174)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (175)

اصحاب ایکه ( شهری نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند، (176)

هنگامی که شعیب به آنها گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‏کنید؟! (177)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! (178)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! (179)

من در برابر این دعوت، پاداشی از شما نمی‏طلبم; اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! (180)

حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! (181)

و با ترازوی صحیح وزن کنید! (182)

و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش برای فساد نکنید! (183)

و از (نافرمانی) کسی که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!» (184)

آنها گفتند: «تو فقط از افسون‏شدگانی! (185)

تو بشری همچون مائی، تنها گمانی که درباره تو داریم این است که از دروغگویانی! (186)

اگر راست می‏گویی، سنگهایی از آسمان بر سر ما بباران!» (187)

(شعیب) گفت: «پروردگار من به اعمالی که شما انجام می‏دهید داناتر است!» (188)

سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانی از ابر صاعقه‏خیز) آنها را فراگرفت; یقینا آن عذاب روز بزرگی بود! (189)

در این ماجرا، آیت و نشانه‏ای است; ولی بیشتر آنها مؤمن نبودند. (190)

و پروردگار تو عزیز و رحیم است! (191)

مسلما این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است! (192)

روح الامین آن را نازل کرده است... (193)

بر قلب (پاک) تو، تا از انذارکنندگان باشی! (194)

آن را به زبان عربی آشکار (نازل کرد)! (195)

و توصیف آن در کتابهای پیشینیان نیز آمده است! (196)

آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست که علمای بنی اسرائیل بخوبی از آن آگاهند؟! (197)

هرگاه ما آن را بر بعضی از عجم ( غیر عرب)ها نازل می‏کردیم... (198)

و او آن را بر ایشان می‏خواند، به آن ایمان نمی‏آورند! (199)

(آری،) این گونه (با بیانی رسا) قرآن را در دلهای مجرمان وارد می‏کنیم! (200)

(اما) به آن ایمان نمی‏آورند تا عذاب دردناک را با چشم خود ببینند! (201)

ناگهان به سراغشان می‏آید، در حالی که توجه ندارند! (202)

و (در آن هنگام) می‏گویند: «آیا به ما مهلتی داده خواهد شد؟!» (203)

آیا برای عذاب ما عجله می‏کنند؟! (204)

به ما خبر ده، اگر (باز هم) سالیانی آنها را از این زندگی بهره‏مند سازیم... (205)

سپس عذابی که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید... (206)

این تمتع و بهره‏گیری از دنیا برای آنها سودی نخواهد داشت! (207)

ما هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه انذارکنندگانی (از پیامبران الهی) داشتند. (208)

تا متذکر شوند; و ما هرگز ستمکار نبودیم! (که بدون اتمام حجت مجازات کنیم) (209)

شیاطین و جنیان (هرگز) این آیات را نازل نکردند! (210)

و برای آنها سزاوار نیست; و قدرت ندارند! (211)

آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند! (212)

(ای پیامبر!) هیچ معبودی را با خداوند مخوان، که از معذبین خواهی بود! (213)

و خویشاوندان نزدیکت را انذار کن! (214)

و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می‏کنند بگستر! (215)

اگر تو را نافرمانی کنند بگو: «من از آنچه شما انجام می‏دهید بیزارم!» (216)

و بر خداوند عزیز و رحیم توکل کن! (217)

همان کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) برمی‏خیزی می‏بیند; (218)

و (نیز) حرکت تو را در میان سجده‏کنندگان! (219)

اوست خدای شنوا و دانا. (220)

آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‏شوند؟! (221)

آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‏گردند; (222)

آنچه را می‏شنوند (به دیگران) القا می‏کنند; و بیشترشان دروغگو هستند! (223)

(پیامبر اسلام شاعر نیست;) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می‏کنند. (224)

آیا نمی‏بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ (225)

و سخنانی می‏گویند که (به آنها) عمل نمی‏کنند؟! (226)

مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می‏دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع می‏شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی‏خیزند (و از شعر در این راه کمک می‏گیرند); آنها که ستم کردند به زودی می‏دانند که بازگشتشان به کجاست! (227)

سورة العنکبوت

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم‏»، به حال خود رها می‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (2)

ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می‏کنیم); باید علم خدا درباره کسانی که راست می‏گویند و کسانی که دروغ می‏گویند تحقق یابد! (3)

آیا کسانی که اعمال بد انجام می‏دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری می‏کنند! (4)

کسی که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدی را که خدا تعیین کرده فرامی‏رسد; و او شنوا و داناست! (5)

کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‏کند; چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. (6)

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می‏پوشانیم (و می‏بخشیم) و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‏دادند پاداش می‏دهیم. (7)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و) تلاش کنند که برای من همتایی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنها پیروی مکن! بازگشت شما به سوی من است، و شما را از آنچه انجام می‏دادید با خبر خواهم ساخت! (8)

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهیم کرد! (9)

و از مردم کسانی هستند که می‏گویند: «به خدا ایمان آورده‏ایم!» اما هنگامی که در راه خدا شکنجه و آزار می‏بینند، آزار مردم را همچون عذاب الهی می‏شمارند (و از آن سخت وحشت می‏کنند); ولی هنگامی که پیروزی از سوی پروردگارت (برای شما) بیاید، می‏گویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزی شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینه‏های جهانیان است آگاه‏تر نیست؟! (10)

مسلما خداوند مؤمنان را می‏شناسد، و به یقین منافقان را (نیز) می‏شناسد. (11)

و کافران به مؤمنان گفتند: «شما از راه ما پیروی کنید، (و اگر گناهی دارد) ما گناهانتان را بر عهده خواهیم گرفت!» آنان هرگز چیزی از گناهان اینها را بر دوش نخواهند گرفت; آنان به یقین دروغگو هستند! (12)

آنها بار سنگین (گناهان) خویش را بر دوش می‏کشند، و (همچنین) بارهای سنگین دیگری را اضافه بر بارهای سنگین خود; و روز قیامت به یقین از تهمتهائی که می‏بستند سؤال خواهند شد! (13)

و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم; و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد; اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی که ظالم بودند. (14)

ما او و سرنشینان کشتی را رهایی بخشیدیم، و آن را آیتی برای جهانیان قرار دادیم! (15)

ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: «خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید! (16)

شما غیر از خدا فقط بتهایی (از سنگ و چوب) را می‏پرستید و دروغی به هم می‏بافید; آنهایی را که غیر از خدا پرستش می‏کنید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند; روزی را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوی او بازگشت داده می‏شوید! (17)

اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جای تعجب نیست)، امتهایی پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند; وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست‏». (18)

آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز می‏کند، سپس بازمی‏گرداند؟! این کار برای خدا آسان است! (19)

بگو: «در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همین‏گونه) جهان آخرت را ایجاد می‏کند; یقینا خدا بر هر چیز توانا است! (20)

هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) مجازات می‏کند، و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرارمی‏دهد; و شما را به سوی او بازمی‏گردانند. (21)

شما هرگز نمی‏توانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان بگریزید; و برای شما جز خدا، ولی و یاوری نیست!» (22)

کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من مایوسند; و برای آنها عذاب دردناکی است! (23)

اما جواب قوم او ( ابراهیم) جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید; در این ماجرا نشانه‏هایی است برای کسانی که ایمان می‏آورند. (24)

(ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایی برای خود انتخاب کرده‏اید که مایه دوستی و محبت میان شما در زندگی دنیا باشد; سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری می‏جویید و یکدیگر را لعن می‏کنید; و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاوری برای شما نخواهد بود!» (25)

و لوط به او ( ابراهیم) ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوی پروردگارم هجرت می‏کنم که او صاحب قدرت و حکیم است!» (26)

و (در اواخر عمر،) اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و نبوت و کتاب آسمانی را در دودمانش قرار دادیم و پاداش او را در دنیا دادیم و او در آخرت از صالحان است! (27)

و لوط را فرستادیم هنگامی که به قوم خود گفت: «شما عمل بسیار زشتی انجام می‏دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما آن را انجام نداده است! (28)

آیا شما به سراغ مردان می‏روید و راه (تداوم نسل انسان) را قطع می‏کنید و در مجلستان اعمال ناپسند انجام می‏دهید؟! «اما پاسخ قومش جز این نبود که گفتند:» اگر راست می‏گویی عذاب الهی را برای ما بیاور! (29)

(لوط) عرض کرد: «پروردگارا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاری فرما!» (30)

و هنگامی که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) برای ابراهیم آوردند، گفتند: س‏خ‏للّهما اهل این شهر و آبادی را (و به شهرهای قوم لوط اشاره کردند) هلاک خواهیم کرد، چرا که اهل آن ستمگرند!» (31)

(ابراهیم) گفت: «در این آبادی لوط است!» گفتند: «ما به کسانی که در آن هستند آگاهتریم! او و خانواده‏اش را نجات می‏دهیم; جز همسرش که در میان قوم (گنهکار) باقی خواهد ماند.» (32)

هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، از دیدن آنها بدحال و دلتنگ شد; گفتند:«نترس و غمگین مباش، ما تو و خانواده‏ات را نجات خواهیم داد، جز همسرت که در میان قوم باقی می‏ماند. (33)

ما بر اهل این شهر و آبادی به خاطر گناهانشان، عذابی از آسمان فرو خواهیم ریخت!» (34)

و از این آبادی نشانه روشنی (و درس عبرتی) برای کسانی که می‏اندیشند باقی گذاردیم! (35)

و ما بسوی «مدین‏»، برادرشان «شعیب‏» را فرستادیم; گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!» (36)

(ولی) آنها او را تکذیب کردند، و به این سبب زلزله آنان را فراگرفت، و بامدادان در خانه‏های خود به رو در افتاده و مرده بودند! (37)

ما طایفه «عاد» و «ثمود» را نیز (هلاک کردیم)، و مساکن (ویران شده) آنان برای شما آشکار است; شیطان اعمالشان را برای آنان آراسته بود، از این رو آنان را از راه (خدا) بازداشت در حالی که بینا بودند. (38)

و «قارون‏» و «فرعون‏» و «هامان‏» را نیز هلاک کردیم; موسی با دلایل روشن به سراغشان آمد، اما آنان در زمین برتری جویی کردند، ولی نتوانستند بر خدا پیشی گیرند! (39)

ما هر یک از آنان را به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی از سنگریزه فرستادیم، و بعضی از آنان را صیحه آسمانی فروگرفت، و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم، و بعضی را غرق کردیم; خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر خود ستم می‏کردند! (40)

مثل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثل عنکبوت است که خانه‏ای برای خود انتخاب کرده; در حالی که سست‏ترین خانه‏های خانه عنکبوت است اگر می‏دانستند! (41)

خداوند آنچه را غیر از او می‏خوانند می‏داند، و او شکست‏ناپذیر و حکیم است. (42)

اینها مثالهایی است که ما برای مردم می‏زنیم، و جز دانایان آن را درک نمی‏کنند. (43)

خداوند، آسمانها و زمین را بحق آفرید; و در این آیتی است برای مؤمنان. (44)

آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمی‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است; و خداوند می‏داند شما چه کارهایی انجام می‏دهید! (45)

با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند; و (به آنها) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده‏ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابراو تسلیم هستیم!» (46)

و این گونه، کتاب ( قرآن) را بر تو نازل کردیم، کسانی که کتاب (آسمانی)به آنها داده‏ایم به این کتاب ایمان می‏آورند; و بعضی از این گروه ( مشرکان) نیز به آن مؤمن می‏شوند; و آیات ما را جز کافران انکار نمی‏کنند. (47)

تو هرگز پیش از این کتابی نمی‏خواندی، و با دست خود چیزی نمی‏نوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند! (48)

ولی این آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد; و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی‏کنند! (49)

گفتند: «چرا معجزاتی از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟!» بگو: «معجزات همه نزد خداست (و به فرمان او نازل می‏شود، نه به میل من و شما); من تنها بیم دهنده‏ای آشکارم! (50)

آیا برای آنان کافی نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت می‏شود؟! در این، رحمت و تذکری است برای کسانی که ایمان می‏آورند (و این معجزه بسیار واضحی است) . (51)

بگو: «همین بس که خدا میان من و شما گواه است; آنچه را در آسمانها و زمین است می‏داند; و کسانی که به باطل ایمان آوردند و به خدا کافر شدند زیانکاران واقعی هستند! (52)

آنان با شتاب از تو عذاب را می‏طلبند; و اگر موعد مقرری تعیین نشده بود، عذاب (الهی) به سراغ آنان می‏آمد; و سرانجام این عذاب بطور ناگهانی بر آنها نازل می‏شود در حالی که نمی‏دانند (و غافلند). (53)

آنان با عجله از تو عذاب می‏طلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد! (54)

آن روز که عذاب (الهی) آنها را از بالای سر و پایین پایشان فرامی‏گیرد و به آنها ید: «بچشید آنچه را عمل می‏کردید» (روز سخت و دردناکی برای آنهاست!) (55)

ای بندگان من که ایمان آورده‏اید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشوید)! (56)

هر انسانی مرگ را می‏چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی‏گردانند. (57)

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، آنان را در غرفه‏هایی از بهشت جای می‏دهیم که نهرها در زیر آن جاری است; جاودانه در آن خواهند ماند; چه خوب است پاداش عمل‏کنندگان! (58)

همانها که (در برابر مشکلات) صبر (و استقامت) کردند و بر پروردگارشان توکل می‏کنند. (59)

چه بسا جنبنده‏ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می‏دهد; و او شنوا و داناست. (60)

و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر کرده است؟» می‏گویند: «الله‏»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف می‏سازند؟! (61)

خداوند روزی را برای هر کس از بندگانش بخواهد گسترده می‏کند، و برای هر کس بخواهد محدود می‏سازد; خداوند به همه چیز داناست! (62)

و اگر از آنان بپرسی: «چه کسی از آسمان آبی فرستاد و بوسیله آن زمین را پس از مردنش زنده کرد؟ می‏گویند: «الله‏»! بگو: «حمد و ستایش مخصوص خداست!»اما بیشتر آنها نمی‏دانند. (63)

این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست; و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‏دانستند! (64)

هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‏خوانند (و غیر او را فراموش می‏کنند); اما هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‏شوند! (65)

(بگذار) آنچه را (از آیات) به آنها داده‏ایم انکار کنند و از لذات زودگذر زندگی بهره گیرند; اما بزودی خواهند فهمید! (66)

آیا ندیدند که ما حرم امنی (برای آنها) قرار دادیم در حالی که مردم را در اطراف آنان (در بیرون این حرم) می‏ربایند؟! آیا به باطل ایمان می‏آورند و نعمت خدا را کفران می‏کنند؟! (67)

چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدا دروغ بسته یا حق را پس از آنکه به سراغش آمده تکذیب نماید؟! آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟! (68)

و آنها که در راه ما (با خلوص نیت) جهاد کنند، قطعا به راه‏های خود، هدایتشان خواهیم کرد; و خداوند با نیکوکاران است. (69)

سورة نوح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را انذار کن پیش از آنکه عذاب دردناک به سراغشان آید!» (1)

گفت: «ای قوم! من برای شما بیم‏دهنده آشکاری هستم، (2)

که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید! (3)

اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‏آمرزد و تا زمان معینی شما را عمر می‏دهد; زیرا هنگامی که اجل الهی فرا رسد، تاخیری نخواهد داشت اگر می‏دانستید!» (4)

(نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوی تو) دعوت کردم، (5)

اما دعوت من چیزی جز فرار از حق بر آنان نیفزود! (6)

و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند! (7)

سپس من آنها را با صدای بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت کردم، (8)

سپس آشکارا و نهان (حقیقت توحید و ایمان را) برای آنان بیان داشتم! (9)

به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... (10)

تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرستد، (11)

و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد! (12)

چرا شما برای خدا عظمت قائل نیستید؟! (13)

در حالی که شما را در مراحل مختلف آفرید (تا از نطفه به انسان کامل رسیدید)! (14)

آیا نمی‏دانید چگونه خداوند هفت آسمان را یکی بالای دیگری آفریده است، (15)

و ماه را در میان آسمانها مایه روشنایی، و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است؟! (16)

و خداوند شما را همچون گیاهی از زمین رویانید، (17)

سپس شما را به همان زمین بازمی‏گرداند، و بار دیگر شما را خارج می‏سازد! (18)

و خداوند زمین را برای شما فرش گسترده‏ای قرار داد... (19)

تا از راههای وسیع و دره‏های آن بگذرید (و به هر جا می‏خواهید بروید)!» (20)

نوح (بعد از نومیدی از هدایت آنان) گفت: «پروردگارا! آنها نافرمانی من کردند و از کسانی پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان چیزی جز زیانکاری بر آنها نیفزوده است! (21)

و (این رهبران گمراه) مکر عظیمی به کار بردند... (22)

و گفتند: دست از خدایان و بتهای خود برندارید (به خصوص) بتهای «ود»، «سواع‏»، «یغوث‏»، س‏خ‏للّهیعوق‏» و «نسر» را رها نکنید! (23)

و آنها گروه بسیاری را گمراه کردند! خداوندا، ظالمان را جز ضلالت میفزا!» (24)

(آری، سرانجام) همگی بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند! (25)

نوح گفت: «پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار! (26)

چرا که اگر آنها را باقی بگذاری، بندگانت را گمراه می‏کنند و جز نسلی فاجر و کافر به وجود نمی‏آورند! (27)

پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام کسانی را که با ایمان وارد خانه من شدند، و جمیع مردان و زنان باایمان را بیامرز; و ظالمان را جز هلاکت میفزا!» (28)

سورة المائدة

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! به پیمانها (و قراردادها) وفا کنید! چهارپایان (و جنین آنها) برای شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده می‏شود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صید را حلال نشمرید! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حکم می‏کند. (1)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی‏نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا برای به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او می‏آیند! اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد. و خصومت با جمعیتی که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حدیبیه) بازداشتند، نباید شما را وادار به تعدی و تجاوز کند! و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است! (2)

گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه‏شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت‏شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه‏های تیر مخصوص بخت آزمایی; تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مایوس شدند; بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- اما آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (3)

از تو سؤال می‏کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده; (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده‏اید، (بر شما حلال است;) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می‏کنند و) نگاه می‏دارند، بخورید; و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید; و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!» (4)

امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده; و (همچنین) طعام اهل کتاب، برای شما حلال است; و طعام شما برای آنها حلال; و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند; هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید; نه زناکار، و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می‏گردد; و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود. (5)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که به نماز می‏ایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگی پشت پا) مسح کنید! و اگر جنب باشید، خود را بشویید (و غسل کنید)! و اگر بیمار یا مسافر باشید، یا یکی از شما از محل پستی آمده ( قضای حاجت کرده)، یا با آنان تماس گرفته (و آمیزش جنسی کرده‏اید)، و آب (برای غسل یا وضو) نیابید، با خاک پاکی تیمم کنید! و از آن، بر صورت ( پیشانی) و دستها بکشید! خداوند نمی‏خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند; بلکه می‏خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید; شاید شکر او را بجا آورید! (6)

و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: س‏خ‏للّهشنیدیم و اطاعت کردیم‏»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‏هاست، آگاه است! (7)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت،گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‏دهید، با خبر است! (8)

خداوند، به آنها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است. (9)

و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، اهل دوزخند. (10)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید; آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید! و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند! (11)

خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت. و از آنها، دوازده نقیب ( سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و به رسولان من ایمان بیاورید و آنها را یاری کنید، و به خدا قرض الحسن بدهید ( در راه او، به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را می‏پوشانم ( می بخشم); و شما را در باغهایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد می‏کنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است. (12)

ولی بخاطر پیمان‏شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم; و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم; سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‏کنند; و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند; و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می‏شوی، مگر عده کمی از آنان; ولی از آنها درگذر و صرف‏نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می‏دارد! (13)

و از کسانی که ادعای نصرانیت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم; ولی آنها قسمت مهمی را از آنچه به آنان تذکر داده شده بود فراموش کردند; از این رو در میان آنها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم. و خداوند، (در قیامت) آنها را از آنچه انجام می‏دادند(و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت. (14)

ای اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان می‏کردید روشن می‏سازد، به سوی شما آمد; و از بسیاری از آن، (که فعلا افشای آن مصلحت نیست،) صرف نظر می‏نماید. (آری،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. (15)

خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه‏های سلامت، هدایت می‏کند; و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی می‏برد; و آنها را به سوی راه راست، رهبری می‏نماید. (16)

آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است‏»، بطور مسلم کافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می‏تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، می‏آفریند; (حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح;) و او، بر هر چیزی تواناست.» (17)

یهود و نصاری گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستیم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می‏کند؟! بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، می‏بخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات می‏کند; و حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوی اوست.» (18)

ای اهل کتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتی میان پیامبران، به سوی شما آمد; در حالی که حقایق را برای شما بیان می‏کند; تا مبادا (روز قیامت) بگویید: «نه بشارت دهنده‏ای به سراغ ما آمد، و نه بیم دهنده‏ای‏»! (هم اکنون، پیامبر) بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده، به سوی شما آمد! و خداوند بر همه چیز تواناست. (19)

(به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! نعمت خدا را بر خود متذکر شوید هنگامی که در میان شما، پیامبرانی قرار داد; (و زنجیر بندگی و اسارت فرعونی را شکست) و شما را حاکم و صاحب اختیار خود قرار داد; و به شما چیزهایی بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود! (20)

ای قوم! به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته، وارد شوید! و به پشت سر خود بازنگردید (و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید بود!» (21)

گفتند: «ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیتی (نیرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمی‏شویم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهیم شد!» (22)

(ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می‏ترسیدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شوید! هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد. و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید!» (23)

(بنی اسرائیل) گفتند: «ای موسی! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهیم شد! تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همینجا نشسته‏ایم‏»! (24)

(موسی) گفت: «پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنهکار، جدایی بیفکن!» (25)

خداوند (به موسی) فرمود: «این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید); پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود; و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش!» (26)

و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد; (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»(برادر دیگر) گفت: س‏خ‏للّه(من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران می‏پذیرد! (27)

اگر تو برای کشتن من، دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمی‏گشایم، چون از پروردگار جهانیان می‏ترسم! (28)

من می‏خواهم تو با گناه من و خودت (از این عمل) بازگردی (و بار هر دو گناه را به دوش کشی); و از دوزخیان گردی. و همین است سزای ستمکاران! (29)

نفس سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد; (سرانجام) او را کشت; و از زیانکاران شد. (30)

سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) می‏کرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد. (31)

به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته; و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آنها، پس از آن در روی زمین، تعدی و اسراف کردند. (32)

کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‏خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‏کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‏برند،) فقط این است که اعدام شوند; یا به دار آویخته گردند; یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود; و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست; و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. (33)

مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند; پس بدانید (خدا توبه آنها را می‏پذیرد; ) خداوند آمرزنده و مهربان است. (34)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (35)

بیقین کسانی که کافر شدند، اگر تمام آنچه روی زمین است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را برای نجات از کیفر روز قیامت بدهند، از آنان پذیرفته نخواهد شد; و مجازات دردناکی خواهند داشت. (36)

پیوسته می‏خواهند از آتش خارج شوند، ولی نمی‏توانند از آن خارج گردند; و برای آنها مجازاتی پایدار است. (37)

دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام داده‏اند، بعنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! و خداوند توانا و حکیم است. (38)

اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را می‏پذیرد; (و از این مجازات; معاف می‏شود، زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (39)

آیا نمی‏دانی که حکومت و فرمانروائی آسمانها و زمین از آن خداست؟ هر کس را بخواهد (و مستحق بداند)، کیفر می‏کند; و هر کس را بخواهد و شایسته بداند، می‏بخشد; و خداوند بر هر چیزی قادر است. (40)

ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب می‏کنند و با زبان می‏گویند: «ایمان آوردیم س‏ذللّه و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‏دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند; آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‏اند; آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می‏کنند، و (به یکدیگر) می‏گویند: «اگر این (که ما می‏خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید!» (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی‏درپی او) بخواهد مجازات‏کند، قادر به دفاع از او نیستی; آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند; در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد. (41)

آنها بسیار به سخنان تو گوش می‏دهند تا آن را تکذیب کنند; مال حرام فراوان می خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا (اگر صلاح دانستی) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف‏نظر کنی، به تو هیچ زیانی نمی‏رسانند; و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد! (42)

چگونه تو را به داوری می‏طلبند؟! در حالی که تورات نزد ایشان است; و در آن، حکم خدا هست. (وانگهی) پس از داوری‏خواستن از حکم تو، (چرا) روی می گردانند؟! آنها مؤمن نیستند. (43)

ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن، هدایت و نور بود; و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن برای یهود حکم می‏کردند; و (همچنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری می‏نمودند. بنابر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات الهی،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به احکامی که خدا نازل کرده حکم نمی‏کنند، کافرند. (44)

و بر آنها ( بنی اسرائیل) در آن ( تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان می‏باشد; و هر زخمی، قصاص دارد; و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص، صرف‏نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب می‏شود; و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. (45)

و بدنبال آنها ( پیامبران پیشین)، عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که کتاب تورات را که پیش از او فرستاده شده بود تصدیق داشت; و انجیل را به او دادیم که در آن، هدایت و نور بود; و (این کتاب آسمانی نیز) تورات را، که قبل از آن بود، تصدیق می‏کرد; و هدایت و موعظه‏ای برای پرهیزگاران بود. (46)

اهل انجیل ( پیروان مسیح) نیز باید به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کسانی که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمی‏کنند، فاسقند. (47)

و این کتاب ( قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‏کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست; پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم; و اگر خدا می‏خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‏داد; ولی خدا می‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید; (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست; سپس از آنچه در آن اختلاف می‏کردید; به شما خبر خواهد داد. (48)

و در میان آنها ( اهل کتاب)، طبق آنچه خداوند نازل کرده، داوری کن! و از هوسهای آنان پیروی مکن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احکامی که خدا بر تو نازل کرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حکم و داوری تو)، روی گردانند، بدان که خداوند می‏خواهد آنان را بخاطر پاره‏ای از گناهانشان مجازات کند; و بسیاری از مردم فاسقند. (49)

آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) می‏خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می‏کند؟! (50)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! یهود و نصاری را ولی (و دوست و تکیه‏گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند; و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند; خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمی‏کند (51)

(ولی) کسانی را که در دلهایشان بیماری است می‏بینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی می‏گیرند، و می‏گویند: «می‏ترسیم حادثه‏ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد; و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! (52)

آنها که ایمان آورده‏اند می‏گویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آری،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند. (53)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانی نمی‏رساند; خداوند جمعیتی را می‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند; آنها در راه خدا جهاد می‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) می‏دهد; و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. (54)

سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند; همانها که نماز را برپا می‏دارند، و در حال رکوع، زکات می‏دهند. (55)

و کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند; (زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است. (56)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‏گیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولی خود انتخاب نکنید1 و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! (57)

آنها هنگامی که (اذان می‏گویید، و مردم را) به نماز فرا می‏خوانید، آن را به مسخره و بازی می‏گیرند; این بخاطر آن است که آنها جمعی نابخردند. (58)

بگو: «ای اهل کتاب! آیا به ما خرده می‏گیرید؟ (مگر ما چه کرده‏ایم) جز اینکه به خداوند یگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آورده‏ایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق، خارج شده‏اید.» (59)

بگو: «آیا شما را از کسانی که موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر کنم؟ کسانی که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ کرده،) و از آنها، میمونها و خوکهایی قرار داده، و پرستش بت کرده‏اند; موقعیت و محل آنها، بدتر است; و از راه راست، گمراهترند. » (60)

هنگامی که نزد شما می‏آیند، می‏گویند: «ایمان آورده‏ایم!» (اما) با کفر وارد می‏شوند، و با کفر خارج می‏گردند; و خداوند، از آنچه کتمان می‏کردند، آگاهتر است! (61)

بسیاری از آنان را می‏بینی که در گناه و تعدی، و خوردن مال حرام، شتاب می‏کنند! چه زشت است کاری که انجام می‏دادند! (62)

چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آنها را از سخنان گناه‏آمیز و خوردن مال حرام، نهی نمی‏کنند؟! چه زشت است عملی که انجام می‏دادند! (63)

و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است; هرگونه بخواهد، می‏بخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‏افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت; و برای فساد در زمین، تلاش می‏کنند; و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (64)

و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را می‏بخشیم; و آنها را در باغهای پرنعمت بهشت، وارد می‏سازیم. (65)

و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد; جمعی از آنها، معتدل و میانه‏رو هستند، ولی بیشترشان اعمال بدی انجام می‏دهند. (66)

ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده‏ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می‏دارد; و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی‏کند. (67)

ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آنها نمی‏گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‏افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش! (68)

آنها که ایمان آورده‏اند، و یهود و صابئان و مسیحیان، هرگاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین خواهند شد. (69)

ما از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم; و رسولانی به سوی آنها فرستادیم; (ولی) هر زمان پیامبری حکمی بر خلاف هوسها و دلخواه آنها می‏آورد، عده‏ای را تکذیب می‏کردند; و عده‏ای را می‏کشتند. (70)

گمان کردند مجازاتی در کار نخواهد بود! از این‏رو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند; سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیاری از آنها کور و کر شدند; و خداوند، به آنچه انجام می‏دهند، بیناست. (71)

آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح بن مریم است‏»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است; و جایگاه او دوزخ است; و ستمکاران، یار و یاوری ندارند. (72)

آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست‏» (نیز) بیقین کافر شدند; معبودی جز معبود یگانه نیست; و اگر از آنچه می‏گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. (73)

یا به سوی خدا بازنمی‏گردند، و از او طلب آمرزش نمی‏کنند؟ (در حالی که) خداوند آمرزنده مهربان است. (74)

مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود; پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود; هر دو، غذا می‏خوردند; (با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار می‏سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می‏شوند! (75)

بگو: «آیا جز خدا چیزی را می‏پرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست.» (76)

بگو: «ای اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روی) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهای جمعیتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی ننمایید!» (77)

کافران بنی اسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز می‏نمودند. (78)

آنها از اعمال زشتی که انجام می‏دادند، یکدیگر را نهی نمی‏کردند; چه بدکاری انجام می‏دادند! (79)

بسیاری از آنها را می‏بینی که کافران (و بت‏پرستان) را دوست می‏دارند (و با آنها طرح دوستی می‏ریزند); نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالی از پیش برای (معاد) آنها فرستاد! که نتیجه آن، خشم خداوند بود; و در عذاب (الهی) جاودانه خواهند ماند. (80)

و اگر به خدا و پیامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ایمان می‏آوردند، (هرگز) آنان ( کافران) را به دوستی اختیار نمی‏کردند; ولی بسیاری از آنها فاسقند. (81)

بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت; و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‏یابی که می‏گویند: «ما نصاری هستیم‏»; این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند; و آنها (در برابر حق) تکبر نمی‏ورزند. (82)

و هر زمان آیاتی را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را می‏بینی که (از شوق،) اشک می‏ریزد، بخاطر حقیقتی که دریافته‏اند; آنها می‏گویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم; پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس! (83)

چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالی که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!» (84)

خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است جزای نیکوکاران! (85)

و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، همانها اهل دوزخند. (86)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی‏دارد. (87)

و از نعمتهای حلال و پاکیزه‏ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید! (88)

خداوند شما را بخاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده،) مؤاخذه نمی‏کند; ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کرده‏اید، مؤاخذه می‏نماید. کفاره این‏گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود می‏دهید; یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر; و یا آزاد کردن یک برده; و کسی که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه می‏گیرد; این، کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد می‏کنید (و مخالفت می‏نمایید). و سوگندهای خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می‏کند، شاید شکر او را بجا آورید! (89)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعی بخت‏آزمایی )، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید! (90)

شیطان می‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید،) خودداری خواهید کرد؟! (91)

اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روی برگردانید، (مستحق مجازات خواهید بود; و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگری نیست (و این وظیفه را در برابر شما، انجام داده است). (92)

بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، گناهی در آنچه خورده‏اند نیست; (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمی‏شوند;) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند; سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند; سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست می‏دارد. (93)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خداوند شما را به چیزی از شکار که (به نزدیکی شما می‏آید، بطوری که) دستها و نیزه‏هایتان به آن می‏رسد، می‏آزماید; تا معلوم شود چه کسی باایمان به غیب، از خدا می‏ترسد; و هر کس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکی خواهد داشت. (94)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمدا آن را به قتل برساند، باید کفاره‏ای معادل آن از چهارپایان بدهد; کفاره‏ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند; و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد; یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند; یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام می‏گیرد; و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. (95)

صید دریا و طعام آن برای شما و کاروانیان حلال است; تا (در حال احرام) از آن بهره‏مند شوید; ولی مادام که محرم هستید، شکار صحرا برای شما حرام است; و از (نافرمانی) خدایی که به سوی او محشور می‏شوید، بترسید! (96)

خداوند، کعبه -بیت الحرام- را وسیله‏ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده; و همچنین ماه حرام، و قربانیهای بی‏نشان، و قربانیهای نشاندار را; این‏گونه احکام (حساب شده و دقیق،) بخاطر آن است که بدانید خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، می‏داند; و خدا به هر چیزی داناست. (97)

بدانید خدا دارای مجازات شدید، و (در عین حال) آمرزنده و مهربان است. (98)

پیامبر وظیفه‏ای جز رسانیدن پیام (الهی) ندارد; (و مسؤول اعمال شما نیست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان می‏دارید می‏داند. (99)

بگو: «(هیچ‏گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند; هر چند فزونی ناپاکها، تو را به شگفتی اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید! (100)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‏کند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، برای شما آشکار می‏شود; خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (101)

جمعی از پیشینیان شما، از آن سئوال کردند; و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممکن است شما هم چنین سرنوشتی پیدا کنید.) (102)

خداوند هیچ‏گونه «بحیره‏» و «سائبه‏» و «وصیله‏» و «حام‏» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللی حرام می‏دانستند; و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می‏بندند; و بیشتر آنها نمی‏فهمند! (103)

و هنگامی که به آنها گفته شود: «به سوی آنچه خدا نازل کرده، و به سوی پیامبر بیایید!»، می‏گویند: «آنچه از پدران خود یافته‏ایم، ما را بس است!»; آیا اگر پدران آنها چیزی نمی‏دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می‏کنند)؟! (104)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‏اید، گمراهی کسانی که گمراه شده‏اند، به شما زیانی نمی‏رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست; و شما را از آنچه عمل می‏کردید، آگاه می‏سازد. (105)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد; یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانی نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهی بطلبید، و اگر به هنگام ادای شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه می‏دارید تا سوگند یاد کنند که: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهی را کتمان نمی‏کنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!» (106)

و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهی شده‏اند (و حق راکتمان کرده‏اند)، دو نفر از کسانی که نسبت به میت، اولی هستند، به جای آنها قرار می‏گیرند، و به خدا سوگند یاد می‏کنند که: «گواهی ما، از گواهی آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزی نکرده‏ایم; که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!» (107)

این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیت فاسقان را هدایت نمی‏کند. (108)

(از) روزی (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع می‏کند، و به آنها می‏گوید: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخی به شما داده شد؟»، می‏گویند: «ما چیزی نمی‏دانیم; تو خود، از همه اسرار نهان آگاهی.» (109)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با» روح القدس «تقویت کردم; که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‏گفتی; و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده می‏ساختی، و در آن می‏دمیدی، و به فرمان من، پرنده‏ای می‏شد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می‏دادی; و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می‏کردی; و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (110)

و (به یاد آور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید!; س‏ذللّه آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» (111)

در آن هنگام که حواریون گفتند: «ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می‏تواند مائده‏ای از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!» (112)

گفتند: «(ما نظر بدی نداریم،) می‏خواهیم از آن بخوریم، و دلهای ما (به رسالت تو) مطمئن گردد; و بدانیم به ما راست گفته‏ای; و بر آن، گواه باشیم.» (113)

عیسی بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏ای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما، عیدی باشد، و نشانه‏ای از تو; و به ما روزی ده! تو بهترین روزی دهندگانی!» (114)

خداوند (دعای او را مستجاب کرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل می‏کنم; ولی هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتی می‏کنم که احدی از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (115)

و آنگاه که خداوند به عیسی بن مریم می‏گوید: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او می‏گوید: «منزهی تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می‏دانی! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهی; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبری. (116)

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی; و تو بر هر چیز، گواهی! (117)

(با این حال،) اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بی‏حکمتی است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(118)

خداوند می‏گوید: «امروز، روزی است که راستی راستگویان، به آنها سود می‏بخشد; برای آنها باغهایی از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن می‏گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن می‏مانند; هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند; این، رستگاری بزرگ است!» (119)

حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست; و او بر هر چیزی تواناست. (120)

سورة البقرة

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد; و مایه هدایت پرهیزکاران است. (2)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان می‏آورند; و نماز را برپا می‏دارند; و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‏ایم، انفاق می‏کنند. (3)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‏آورند; و به رستاخیز یقین دارند. (4)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند; و آنان رستگارانند. (5)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‏کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی; ایمان نخواهند آورد. (6)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده; و بر چشمهایشان پرده‏ای افکنده شده; و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست. (7)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‏گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‏ایم.» در حالی که ایمان ندارند. (8)

می‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند; در حالی که جز خودشان را فریب نمی‏دهند; (اما) نمی‏فهمند. (9)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است; خداوند بر بیماری آنان افزوده; و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. (10)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‏گویند: «ما فقط اصلاح‏کننده‏ایم س‏ذللّه! (11)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند; ولی نمی‏فهمند. (12)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‏گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‏دانند! (13)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‏کنند، و می‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‏کنند، می‏گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‏کنیم!» (14)

خداوند آنان را استهزا می‏کند; و آنها را در طغیانشان نگه می‏دارد، تا سرگردان شوند. (15)

آنان کسانی هستند که «هدایت‏» را به «گمراهی‏» فروخته‏اند; و (این) تجارت آنها سودی نداده; و هدایت نیافته‏اند. (16)

آنان ( منافقان) همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‏فرستد و) آن را خاموش می‏کند; و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‏کند، آنها را رها می‏سازد. (17)

آنها کران، گنگها و کورانند; لذا (از راه خطا) بازنمی‏گردند! (18)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‏گذارند; تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (19)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‏کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‏سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‏روند; و چون خاموش می‏شود، توقف می‏کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‏برد; چرا که خداوند بر هر چیز تواناست. (20)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید; آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (21)

آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان ( جو زمین) را همچون سقفی بالای سر شما قرار داد; و از آسمان آبی فرو فرستاد; و به وسیله آن، میوه‏ها را پرورش داد; تا روزی شما باشد.بنابر این، برای خدا همتایانی قرار ندهید، در حالی که می‏دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‏اند، و نه شما را روزی می‏دهند). (22)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود ( پیامبر) نازل کرده‏ایم شک و تردید دارید ،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید; و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‏گویید! (23)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها ( بتها) است، و برای کافران، آماده شده است! (24)

به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‏اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‏ای از آن، به آنان داده شود، می‏گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود.(ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوه‏هایی که برای آنها آورده می‏شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‏کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‏اند، می‏دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان; و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‏گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‏کند; ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‏سازد! (26)

فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند; و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند; اینها زیانکارانند. (27)

چگونه به خداوند کافر می‏شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی‏روحی) بودید ، و او شما را زنده کرد; سپس شما را می‏میراند; و بار دیگر شما را زنده می‏کند; سپس به سوی او بازگردانده می‏شوید.(بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان; آنچه دارید از خداست). (28)

او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید; سپس به آسمان پرداخت; و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود; و او به هر چیز آگاه است. (29)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی ( نماینده‏ای) قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسی را در آن قرار می‏دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می‏آوریم، و تو را تقدیس می‏کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می‏دانم که شما نمی‏دانید.» (30)

سپس علم اسماء ( علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات) را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می‏گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید! س‏ذللّه (31)

فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده‏ای، نمی‏دانیم; تو دانا و حکیمی.» (32)

فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (33)

و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند; جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. (34)

و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن; و از (نعمتهای) آن، از هر جا می‏خواهید، گوارا بخورید; (اما) نزدیک این درخت نشوید; که از ستمگران خواهید شد. (35)

پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد; و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود.» (36)

سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت; (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت; چرا که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است. (37)

گفتیم: «همگی از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند، نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین شوند.» (38)

و کسانی که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند; و همیشه در آن خواهند بود. (39)

ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بسته‏اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم.( و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید! (40)

و به آنچه نازل کرده‏ام ( قرآن) ایمان بیاورید! که نشانه‏های آن، با آنچه در کتابهای شماست، مطابقت دارد; و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه‏های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)! (41)

و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می‏دانید کتمان نکنید! (42)

و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)! (43)

آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می‏کنید، اما خودتان را فراموش می‏نمایید; با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می‏خوانید! آیا نمی‏اندیشید؟! (44)

از صبر و نماز یاری جوئید; (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار ، نیرو بگیرید;) و این کار، جز برای خاشعان، گران است. (45)

آنها کسانی هستند که می‏دانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوی اوبازمی‏گردند. (46)

ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید; و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم. (47)

و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‏پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می‏شود; و نه غرامت از او قبول خواهد شد; و نه یاری می‏شوند. (48)

و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم; که همواره شما را به بدترین صورت آزار می‏دادند: پسران شما را سر می‏بریدند; و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه می‏داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگی از طرف پروردگارتان برای شما بود. (49)

و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که دریا را برای شما شکافتیم; و شما را نجات دادیم; و فرعونیان را غرق ساختیم; در حالی که شما تماشا می‏کردید. (50)

و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم; (و او، برای گرفتن فرمانهای الهی، به میعادگاه آمد;) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید; در حالی که ستمکار بودید. (51)

سپس شما را بعد از آن بخشیدیم; شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید. (52)

و (نیز به خاطر آورید) هنگامی را که به موسی، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم; تا هدایت شوید. (53)

و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید; و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت; زیرا که او توبه‏پذیر و رحیم است. (54)

و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد; مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت; در حالی که تماشا می‏کردید. (55)

سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم; شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید. (56)

و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم; و «من‏» ( شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و «سلوی‏» ( مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم; (و گفتیم:) «از نعمتهای پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‏ایم بخورید!» (ولی شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند; بلکه به خود ستم می‏نمودند. (57)

و (به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتیم: «در این شهر ( بیت المقدس) وارد شوید! و از نعمتهای فراوان آن، هر چه می‏خواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» تا خطاهای شما را ببخشیم; و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.» (58)

اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند; (و به جای آن، جمله استهزاآمیزی گفتند;) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانی ، عذابی از آسمان فرستادیم. (59)

و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصای خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید; آن‏گونه که هر یک (از طوایف دوازده‏گانه بنی اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را می‏شناختند! (و گفتیم:) «از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!» (60)

و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‏رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‏تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‏کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید; زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد; و باز گرفتار خشم خدائی شدند ; چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‏ورزیدند; و پیامبران را به ناحق می‏کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)

کسانی که (به پیامبر اسلام) ایمان آورده‏اند، و کسانی که به آئین یهود گرویدند و نصاری و صابئان ( پیروان یحیی) هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است; و هیچ‏گونه ترس و اندوهی برای آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهی، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کرده‏اند، ماجور و رستگارند.) (62)

و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم; و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم; (و به شما گفتیم:) «آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما داده‏ایم، با قدرت بگیرید; و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید); شاید پرهیزکار شوید!» (63)

سپس شما پس از این، روگردان شدید; و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید. (64)

به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده‏اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‏هایی طردشده درآیید!» (65)

ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهای بعد از آنان، و پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم. (66)

و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور می‏دهد ماده‏گاوی را ذبح کنید (و قطعه‏ای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند; و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره می‏کنی؟» (موسی) گفت: «به خدا پناه می‏برم از اینکه از جاهلان باشم!» (67)

گفتند: «(پس) از خدای خود بخواه که برای ما روشن کند این ماده‏گاو چگونه ماده‏گاوی باشد؟ س‏ذللّه گفت: خداوند می‏فرماید: «ماده‏گاوی است که نه پیر و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان; بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهید.» (68)

گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند می‏گوید: «گاوی باشد زرد یکدست،که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.» (69)

گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد!» (70)

گفت: خداوند می‏فرماید: «گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده; و نه برای زراعت آبکشی کند; از هر عیبی برکنار باشد، و حتی هیچ‏گونه رنگ دیگری در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردی!» سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند; ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند. (71)

و (به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رساندید; سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید; و خداوند آنچه را مخفی می‏داشتید، آشکار می‏سازد. (72)

سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این‏گونه مردگان را زنده می‏کند; و آیات خود را به شما نشان می‏دهد; شاید اندیشه کنید!» (73)

سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد; همچون سنگ، یا سخت‏تر! چرا که پاره‏ای از سنگها می‏شکافد، و از آن نهرها جاری می‏شود; و پاره‏ای از آنها شکاف برمی‏دارد ، و آب از آن تراوش می‏کند; و پاره‏ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می‏افتد; (اما دلهای شما، نه از خوف خدا می‏تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. (74)

آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏ای از آنان، سخنان خدا را می‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می‏کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟! (75)

و هنگامی که مؤمنان را ملاقات کنند، می‏گویند: «ایمان آورده‏ایم.» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت می‏کنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) می‏گویند: «چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو می‏کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمی‏فهمید؟!» (76)

آیا اینها نمی‏دانند خداوند آنچه را پنهان می‏دارند یا آشکار می‏کنند می‏داند؟! (77)

و پاره‏ای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی‏دانند; و تنها به پندارهایشان دل بسته‏اند. (78)

پس وای بر آنها که نوشته‏ای با دست خود می‏نویسند، سپس می‏گویند: «این، از طرف خداست.; س‏ذللّه تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه بادست خود نوشتند; و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می‏آورند! (79)

و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از خدا گرفته‏اید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی‏ورزد- یا چیزی را که نمی‏دانید به خدا نسبت می‏دهید»؟! (80)

آری، کسانی که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند; و جاودانه در آن خواهند بود. (81)

و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند; و همیشه در آن خواهند ماند. (82)

و (به یاد آورید) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید; و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکی کنید; و به مردم نیک بگویید; نماز را برپا دارید; و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمی- سرپیچی کردید; و (از وفای به پیمان خود) روی‏گردان شدید. (83)

و هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید; و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید; (و بر این پیمان) گواه بودید. (84)

اما این شما هستید که یکدیگر را می‏کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می‏کنید; و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک می‏نمایید; (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بسته‏اید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می‏دهید و آنان را آزاد می‏سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می‏آورید، و به بعضی کافر می‏شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان، چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می‏شوند. و خداوند از آنچه انجام می‏دهید غافل نیست. (85)

اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته‏اند; از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمی‏شود; و کسی آنها را یاری نخواهد کرد. (86)

ما به موسی کتاب (تورات) دادیم; و بعد از او، پیامبرانی پشت سر هم فرستادیم; و به عیسی بن مریم دلایل روشن دادیم; و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خودداری نمودید); پس عده‏ای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید؟! (87)

و (آنها از روی استهزا) گفتند: دلهای ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزی نمی‏فهمیم. آری، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزی درک نمی‏کنند;) و کمتر ایمان می‏آورند. (88)

و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه‏هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‏دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند; لعنت خدا بر کافران باد! (89)

ولی آنها در مقابل بهای بدی، خود را فروختند; که به ناروا، به آیاتی که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل می‏کند؟! از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند. و برای کافران مجازاتی خوارکننده است. (90)

و هنگامی که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»می‏گویند: «ما به چیزی ایمان می‏آوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر می‏شوند; در حالی که حق است; و آیاتی را که بر آنها نازل شده، تصدیق می‏کند. بگو: «اگر (راست می‏گویید، و به آیاتی که بر خودتان نازل شده) ایمان دارید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این، به قتل می‏رساندید؟!» (91)

و (نیز) موسی آن همه معجزات را برای شما آورد، و شما پس از (غیبت) او، گوساله را انتخاب کردید; در حالی که ستمگر بودید. (92)

و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم; و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم; (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما داده‏ایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: س‏خ‏للّهشنیدیم; ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می‏دهد، اگر ایمان دارید!» (93)

بگو: «اگر آن (چنان که مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‏گویید!» (94)

ولی آنها، به خاطر اعمال بدی که پیش از خود فرستاده‏اند، هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد; و خداوند از ستمگران آگاه است. (95)

و آنها را حریص‏ترین مردم -حتی حریصتر ازمشرکان- بر زندگی (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهی یافت; (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالی که این عمر طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست. (96)

(آنها می‏گویند: «چون فرشته‏ای که وحی را بر تو نازل می‏کند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمی‏آوریم!») بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است; در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‏کند; و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.» (97)

کسی که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است; و) خداوند دشمن کافران است. (98)

ما نشانه‏های روشنی برای تو فرستادیم; و جز فاسقان کسی به آنها کفر نمی‏ورزد. (99)

و آیا چنین نیست که هر بار آنها (یهود) پیمانی (با خدا و پیامبر)بستند، جمعی آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آری، بیشتر آنان ایمان نمی‏آورند. (100)

و هنگامی که فرستاده‏ای از سوی خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‏هایی که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعی از آنان که به آنها کتاب (آسمانی) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند; گویی هیچ از آن خبر ندارند!! (101)

و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‏خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود; و) کافر نشد; ولی شیاطین کفر ورزیدند; و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت‏» و «ماروت‏»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‏دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‏دادند، مگر اینکه از پیش به او می‏گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‏آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند; ولی هیچ گاه نمی‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامی‏گرفتند که به آنان زیان می‏رسانید و نفعی نمی‏داد. و مسلما می‏دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‏ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‏دانستند!! (102)

و اگر آنها ایمان می‏آوردند و پرهیزکاری پیشه می‏کردند، پاداشی که نزد خداست ، برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند!! (103)

ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‏کنید) نگویید: ; س‏خ‏للّهراعنا»; بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‏باشد; و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‏شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است. (104)

کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد; در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص می‏دهد; و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105)

هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را می‏آوریم. آیا نمی‏دانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (106)

آیا نمی‏دانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را می‏داند و تعیین می‏کند). (107)

آیا می‏خواهید از پیامبر خود، همان‏تقاضای (نامعقولی را) بکنید که پیش از این، از موسی کردند؟! (و با این بهانه‏جویی‏ها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (108)

بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو می‏کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند; با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید; تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد; خداوند بر هر چیزی تواناست. (109)

و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید; و هر کار خیری را برای خود از پیش می‏فرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت; خداوند به اعمال شما بیناست. (110)

آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست می‏گویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!» (111)

آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است; نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می‏شوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) (112)

یهودیان‏گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»; در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‏خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند)افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می‏کند. (113)

کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانونهای عبادت) شوند. بهره آنها در دنیا (فقط)رسوایی است و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی)!! (114)

مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بی‏نیاز و داناست! (115)

و (یهود و نصاری و مشرکان) گفتند: «خداوند، فرزندی برای خود انتخاب کرده است‏»! -منزه است او- بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست; و همه در برابر او خاضعند! (116)

هستی بخش آسمانها و زمین اوست! و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر کند، تنها می‏گوید: «موجود باش!» و آن، فوری موجود می‏شود. (117)

افراد ناآگاه گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمی‏گوید؟! و یا چرا آیه و نشانه‏ای برای خود ما نمی‏آید؟ !» پیشینیان آنها نیز، همین گونه سخن می‏گفتند; دلها و افکارشان مشابه یکدیگر است; ولی ما (به اندازه کافی) آیات و نشانه‏ها را برای اهل یقین (و حقیقت‏جویان) روشن ساخته‏ایم. (118)

ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم; و تو مسئول (گمراهی) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی! (119)

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‏ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود. (120)

کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده‏ایم ( یهود و نصاری) آن را چنان که شایسته آن است می‏خوانند; آنها به پیامبر اسلام ایمان می‏آورند; و کسانی که به او کافر شوند، زیانکارند. (121)

ای بنی اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید! و(نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم! (122)

از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمی‏کند; و هیچ‏گونه عوضی از او قبول نمی‏شود; و شفاعت، او را سود نمی‏دهد; و (از هیچ سوئی) یاری نمی‏شوند! (123)

(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمی‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)». (124)

و (به خاطر بیاورید) هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم! و (برای تجدید خاطره،) از مقام ابراهیم، عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید! و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که: «خانه مرا برای طواف‏کنندگان و مجاوران و رکوع‏کنندگان و سجده‏کنندگان، پاک و پاکیزه کنید!» (125)

و (به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده! و اهل آن را -آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آورده‏اند- از ثمرات (گوناگون)، روزی ده! س‏ذللّه (گفت:) «ما دعای تو را اجابت کردیم; و مؤمنان را از انواع برکات، بهره‏مند ساختیم; (اما به آنها که کافر شدند، بهره کمی خواهیم داد; سپس آنها را به عذاب آتش می‏کشانیم; و چه بد سرانجامی دارند» (126)

و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که ابراهیم و اسماعیل، پایه‏های خانه (کعبه) را بالا می‏بردند، (و می‏گفتند:) «پروردگارا! از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایی! (127)

پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر ، که تو توبه‏پذیر و مهربانی! (128)

پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند; زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)!» (129)

چز افراد سفیه و نادان، چه کسی از آیین ابراهیم، (با آن پاکی و درخشندگی،) روی‏گردان خواهد شد؟! ما او را در این جهان برگزیدیم; و او در جهان دیگر، از صالحان است. (130)

در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! (و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت; و) گفت: «در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.» (131)

و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند; (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) «فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است; و شما، جز به آیین اسلام ( تسلیم در برابر فرمان خدا) از دنیا نروید!» (132)

آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید، شما حاضر بودید؟! در آن هنگام که به فرزندان خود گفت: «پس از من، چه چیز را می‏پرستید؟» گفتند: «خدای تو، و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.» (133)

آنها امتی بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شماست; و شما هیچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود. (134)

(اهل کتاب) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید، تا هدایت یابید!» بگو: «(این آیینهای تحریف شده، هرگز نمی‏تواند موجب هدایت گردد،) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود!» (135)

بگویید: «ما به خدا ایمان آورده‏ایم; و به آنچه بر ما نازل شده; و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از فرزندان او نازل گردید ، و (همچنین) آنچه به موسی و عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده است، و در میان هیچ یک از آنها جدایی قائل نمی‏شویم، و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم; (و تعصبات نژادی و اغراض شخصی، سبب نمی‏شود که بعضی را بپذیریم و بعضی را رها کنیم.)» (136)

اگر آنها نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده‏اید ایمان بیاورند، هدایت یافته‏اند; و اگر سرپیچی کنند، از حق جدا شده‏اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع می‏کند; و او شنونده و داناست. (137)

رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام;) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می‏کنیم. (138)

بگو: «آیا در باره خداوند با ما محاجه می‏کنید؟! در حالی که او، پروردگار ما و شماست; و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست; و ما او را با اخلاص پرستش می‏کنیم، (و موحد خالصیم) .» (139)

یا می‏گویید: «ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا نصرانی بودند»؟! بگو: س‏خ‏للّهشما بهتر می‏دانید یا خدا؟! (و با اینکه می‏دانید آنها یهودی یا نصرانی نبودند، چرا حقیقت را کتمان می‏کنید؟)» و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‏کند؟! و خدا از اعمال شما غافل نیست. (140)

(به هر حال) آنها امتی بودند که درگذشتند. آنچه کردند، برای خودشان است; و آنچه هم شما کرده‏اید، برای خودتان است; و شما مسئول اعمال آنها نیستید. (141)

به زودی سبک‏مغزان از مردم می‏گویند: «چه چیز آنها ( مسلمانان) را، از قبله‏ای که بر آن بودند، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست; خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‏کند.» (142)

همان‏گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‏ای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط;) تا بر مردم گواه باشید; و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‏ای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می‏کنند، از آنها که به جاهلیت بازمی‏گردند، مشخص شوند. و مسلما این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است;) و خدا هرگز ایمان ( نماز) شما را ضایع نمی‏گرداند; زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. (143)

نگاه‏های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می‏بینیم! اکنون تو را به سوی قبله‏ای که از آن خشنود باشی، باز می‏گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، بخوبی می‏دانند این فرمان حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده; (و در کتابهای خود خوانده‏اند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز می‏خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست! (144)

سوگند که اگر برای (این گروه از) اهل کتاب، هرگونه آیه (و نشانه و دلیلی) بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد; و تو نیز، هیچ‏گاه از قبله آنان، پیروی نخواهی نمود. (آنها نباید تصور کنند که بار دیگر، تغییر قبله امکان‏پذیر است!) و حتی هیچ‏یک از آنها، پیروی از قبله دیگری نخواهد کرد! و اگر تو، پس از این آگاهی، متابعت هوسهای آنها کنی، مسلما از ستمگران خواهی بود! (145)

کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده‏ایم، او ( پیامبر) را همچون فرزندان خود می‏شناسند; (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان می‏کنند! (146)

این (فرمان تغییر قبله) حکم حقی از طرف پروردگار توست، بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان در آن مباش! (147)

هر طایفه‏ای قبله‏ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است; (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‏ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر می‏کند; زیرا او، بر هر کاری تواناست. (148)

از هر جا (و از هر شهر و نقطه‏ای) خارج شدی، (به هنگام نماز،) روی خود را به جانب «مسجد الحرام‏» کن! این دستور حقی از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام می‏دهید، غافل نیست! (149)

و از هر جا خارج شدی، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم، جز ظالمان (که دست از لجاجت برنمی‏دارند،) دلیلی بر ضد شما نداشته باشند; (زیرا از نشانه‏های پیامبر، که در کتب آسمانی پیشین آمده، این است که او، به سوی دو قبله، نماز می‏خواند.) از آنها نترسید! و (تنها) از من بترسید! (این تغییر قبله، به خاطر آن بود که) نعمت خود را بر شما تمام کنم، شاید هدایت شوید! (150)

همان‏گونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم; تا آیات ما را بر شما بخواند; و شما را پاک کند; و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد; و آنچه را نمی‏دانستید، به شما یاد دهد. (151)

پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید! (152)

ای افرادی که ایمان آورده‏اید! از صبر (و استقامت) و نماز، کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است. (153)

و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید! (154)

قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‏ها، آزمایش می‏کنیم; و بشارت ده به استقامت‏کنندگان! (155)

آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‏رسد، می‏گویند: «ما از آن خدائیم; و به سوی او بازمی‏گردیم!» (156)

اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده; و آنها هستند هدایت‏یافتگان! (157)

«صفا» و «مروه‏» از شعائر (و نشانه‏های) خداست! بنابراین، کسانی که حج خانه خدا و یا عمره انجام می‏دهند، مانعی نیست که بر آن دو طواف کنند; (و سعی صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بی‏رویه مشرکان، که بتهایی بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیت این دو مکان مقدس نمی‏کاهد!) و کسی که فرمان خدا را در انجام کارهای نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وی) آگاه است. (158)

کسانی که دلایل روشن، و وسیله هدایتی را که نازل کرده‏ایم، بعد از آنکه در کتاب برای مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنها را لعنت می‏کند; و همه لعن‏کنندگان نیز، آنها را لعن می‏کنند; (159)

مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند; آشکار ساختند;) من توبه آنها را می‏پذیرم; که من تواب و رحیمم. (160)

کسانی که کافر شدند، و در حال کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! (161)

همیشه در آن (لعن و دوری از رحمت پروردگار) باقی می‏مانند; نه در عذاب آنان تخفیف داده می‏شود، و نه مهلتی خواهند داشت! (162)

و خدای شما، خداوند یگانه‏ای است، که غیر از او معبودی نیست! اوست بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عام و خاص)! (163)

در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب‏و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانه‏هایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و می‏اندیشند! (164)

بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‏کنند; و آنها را همچون خدا دوست می‏دارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت ، از آن خداست; و خدا دارای مجازات شدید است; (نه معبودهای خیالی که از آنها می‏هراسند.) (165)

در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه‏کننده) از پیروان خود، بیزاری می‏جویند; و کیفر خدا را مشاهده می‏کنند; و دستشان از همه جا کوتاه می‏شود. (166)

و (در این هنگام) پیروان می‏گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی‏گشتیم، تا از آنها ( پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت‏زایی به آنان نشان می‏دهد; و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! (167)

ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! (168)

او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان می‏دهد; (و نیز دستور می‏دهد) آنچه را که نمی‏دانید، به خدا نسبت دهید. (169)

و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» می‏گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می‏نماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمی‏فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟! (170)

مثل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر،) صدا می‏زند; ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی‏شنوند; (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمی‏کنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند; از این رو چیزی نمی‏فهمند! (171)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از نعمتهای پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‏ایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید; اگر او را پرستش می‏کنید! (172)

خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست; (و می‏تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد;) خداوند بخشنده و مهربان است. (173)

کسانی که کتمان می‏کنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی می‏فروشند، آنها جز آتش چیزی نمی‏خورند; (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست می‏آورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمی‏گوید; و آنان را پاکیزه نمی‏کند; و برای آنها عذاب دردناکی است. (174)

اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده‏اند; راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!! (175)

اینها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسمانی) را به حق، (و توام با نشانه‏ها و دلایل روشن،) نازل کرده; و آنها که در آن اختلاف می‏کنند، (و با کتمان و تحریف، اختلاف به وجود می‏آورند،) در شکاف و (پراکندگی) عمیقی قرار دارند. (176)

نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) روی خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید; (و تمام گفتگوی شما، در باره قبله و تغییر آن باشد; و همه وقت خود را مصروف آن سازید;) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز ، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقه‏ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‏کند; نماز را برپا می‏دارد و زکات را می‏پردازد; و (همچنین) کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا می‏کنند; و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‏دهند; اینها کسانی هستند که راست می‏گویند; و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اینها هستند پرهیزکاران! (177)

ای افرادی که ایمان آورده‏اید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او ( قاتل) نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد; (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت. (178)

و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خرد! شاید شما تقوا پیشه کنید. (179)

بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی ( مالی) از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقی است بر پرهیزکاران!» (180)

پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیت) را تغییر می‏دهند; خداوند، شنوا و داناست. (181)

و کسی که از انحراف وصیت کننده (و تمایل یک‏جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیت به کار خلافی کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست; (و مشمول حکم تبدیل وصیت نمی‏باشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (182)

ای افرادی که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‏گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد; تا پرهیزکار شوید. (183)

چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقت‏فرساست; (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند; و کسی که کار خیری انجام دهد، برای او بهتر است; و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید! (184)

(روزه، در چند روز معدود) ماه رمضان است; ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم ، و نشانه‏های هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را می‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید; و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید; باشد که شکرگزاری کنید! (185)

و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‏خواند، پاسخ می‏گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)! (186)

آمیزش جنسی با همسرانتان، در شب روزهایی که روزه می‏گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند; و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند می‏دانست که شما به خود خیانت می‏کردید; (و این کار ممنوع را انجام می‏دادید;) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‏اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است; پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‏سازد، باشد که پرهیزکار گردند! (187)

و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می‏دانید (این کار، گناه است)! (188)

در باره «هلالهای ماه‏» از تو سؤال می‏کنند; بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حج است‏». و (آن چنان که در جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام می‏پوشیدند، از در خانه وارد نمی‏شدند، و از نقب پشت خانه وارد می‏شدند، نکنید!) کار نیک، آن نیست که از پشت خانه‏ها وارد شوید; بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانه‏ها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید! (189)

و در راه خدا، با کسانی که با شما می‏جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید ، که خدا تعدی‏کنندگان را دوست نمی‏دارد! (190)

و آنها را ( بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند ( مکه)، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران! (191)

و اگر خودداری کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. (192)

و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند; و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدی جز بر ستمکاران روا نیست. (193)

ماه حرام، در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابل) قصاص است. و (به طور کلی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! (194)

و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‏دارد. (195)

و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام‏بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفاره‏ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت‏روز هنگامی که باز می‏گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد ( اهل مکه و اطراف آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‏کیفر است! (196)

حج، در ماه‏های معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کرده‏اند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‏داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان! (197)

گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج، پی ریزی یک اقتصاد صحیح است). و هنگامی که از «عرفات‏» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعر الحرام‏» یاد کنید! او را یاد کنید همان‏طور که شما را هدایت نمود و قطعا شما پیش از این، از گمراهان بودید. (198)

سپس از همان‏جا که مردم کوچ می‏کنند، (به سوی سرزمین منی) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است! (199)

و هنگامی که مناسک (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آن‏گونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم ، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می‏گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (×نیکی×) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره‏ای ندارند. (200)

و بعضی می‏گویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (×نیکی×) عطا کن! و در آخرت نیز (×نیکی×) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!» (201)

آنها از کار (و دعای) خود، نصیب و بهره‏ای دارند; و خداوند، سریع الحساب است. (202)

و خدا را در روزهای معینی یاد کنید! (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تاخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست; برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد! (203)

و از مردم، کسانی هستند که گفتار آنان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می‏شود; (در ظاهر، اظهار محبت شدید می‏کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه می‏گیرند. (این در حالی است که) آنان، سرسخت‏ترین دشمنانند. (204)

(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی‏برمی‏گردانند (و از نزد تو خارج می‏شوند)، در راه فساد در زمین، کوشش می‏کنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود می‏سازند; (با اینکه می‏دانند) خدا فساد را دوست نمی‏دارد. (205)

و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر می‏شود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه می‏کشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است; و چه بد جایگاهی است! (206)

بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت‏» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می‏فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (207)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید; که او دشمن آشکار شماست (208)

و اگر بعد از این همه نشانه‏های روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد;) که خداوند، توانا و حکیم است. (209)

آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه‏ها و برنامه‏های روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه‏هائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازه‏ای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمی‏گردد. (210)

از بنی اسرائیل بپرس: «چه اندازه نشانه‏های روشن به آنها دادیم؟» (ولی آنان، نعمتها و امکانات مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند.) و کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) که خداوند شدید العقاب است. (211)

زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این‏رو افراد باایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره می‏کنند; در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند; (چراکه ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می‏گردد، و صورت عینی به خود می‏گیرد;) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می‏دهد. (212)

مردم (در آغاز) یک دسته بودند; (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت; تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‏کرد، با آنها نازل نمود; تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند;) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‏های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند ، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (اما افراد بی‏ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‏کند. (213)

آیا گمان کردید داخل بهشت می‏شوید، بی‏آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاری خدا نزدیک است! (214)

از تو سؤال می‏کنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنوی) که انفاق می‏کنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است.( لازم نیست تظاهر کنید، او می‏داند). (215)

جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد; در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‏داند، و شما نمی‏دانید. (216)

از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‏کنند; بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است; ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است; و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمی‏دارد) حتی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما می‏جنگند ، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند; ولی کسی که از آیینش برگردد ، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‏رود; و آنان اهل دوزخند; و همیشه در آن خواهند بود. (217)

کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‏اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است. (218)

در باره شراب و قمار از تو سؤال می‏کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است; و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد; (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می‏پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می‏سازد، شاید اندیشه کنید! (219)

(تا اندیشه کنید) درباره دنیا و آخرت! و از تو در باره یتیمان سؤال می‏کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، (مانعی ندارد;) آنها برادر (دینی) شما هستند.» (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمی‏شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت می‏اندازد; (و دستور می‏دهد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را بکلی از اموال خود، جدا سازید; ولی خداوند چنین نمی‏کند;) زیرا او توانا و حکیم است. (220)

و با زنان مشرک و بت‏پرست، تا ایمان نیاورده‏اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید; زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بت‏پرست، بهتر است; هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‏پرست، تا ایمان نیاورده‏اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید; زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بت‏پرست، بهتر است; هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می‏کنند; و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‏نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می‏سازد; شاید متذکر شوند! (221)

و از تو، در باره خون حیض سؤال می‏کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‏ای است; از این‏رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره‏گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‏کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد. (222)

زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند; پس هر زمان که بخواهید، می‏توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده! (223)

خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست. (224)

خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد می‏کنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهای شما کسب کرده، (و سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد می‏کنید،) مؤاخذه می‏کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (225)

کسانی که زنان خود را «ایلاء» می‏نمایند ( سوگند یاد می‏کنند که با آنها ، آمیزش‏جنسی ننمایند،) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزی بر آنها نیست; زیرا) خداوند،آمرزنده و مهربان است. (226)

و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعی ندارد;) خداوند شنوا و داناست. (227)

زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! ( عده نگه دارند) و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند; در صورتی که (براستی) خواهان اصلاح باشند. و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‏ای قرار داده شده; و مردان بر آنان برتری دارند; و خداوند توانا و حکیم است. (228)

طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است; (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده‏اید، پس بگیرید; مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است; از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است. (229)

اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود; مگر اینکه همسر دیگری انتخاب کند (و با او، آمیزش‏جنسی نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند; (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید;) در صورتی که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم میشمرند. اینها حدود الهی است که (خدا) آن را برای گروهی که آگاهند، بیان می‏نماید. (230)

و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عده‏» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده‏ای آنها را رها سازید! و هیچ‏گاه به خاطر زیان رساندن و تعدی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‏دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‏کنند، با خبر است)! (231)

و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عده خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‏ای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند می‏گیرند (و به آن، عمل می‏کنند). این (دستور)، برای رشد (خانواده‏های)شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است; و خدا می‏داند و شما نمی‏دانید. (232)

مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می‏دهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده ( پدر)، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد; حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد ( هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تامین نماید). و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‏ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست; به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام می‏دهید، بیناست! (233)

و کسانی که از شما می‏میرند و همسرانی باقی می‏گذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عده نگه دارند)! و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‏خواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل می‏کنید، آگاه است. (234)

و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه، (از زنانی که همسرانشان مرده‏اند) خواستگاری کنید، و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون اینکه آن را اظهار کنید). خداوند می‏دانست شما به یاد آنها خواهید افتاد; (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول، مخالف نیست;) ولی پنهانی با آنها قرار زناشویی نگذارید، مگر اینکه به طرز پسندیده‏ای (به طور کنایه) اظهار کنید! (ولی در هر حال،) اقدام به ازدواج ننمایید، تا عده آنها سرآید! و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، می‏داند! از مخالفت او بپرهیزید! و بدانید خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمی‏کند)! (235)

اگر زنان را قبل از آمیزش‏جنسی یا تعیین مهر، (به عللی) طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. (و در این موقع،) آنها را (با هدیه‏ای مناسب،) بهره‏مند سازید! آن کس که توانایی دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیه‏ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد! و این بر نیکوکاران، الزامی است. (236)

و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزش‏جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده‏اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده‏اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند; یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولی آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام می‏دهید، بیناست! (237)

در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی ( نماز ظهر) کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید! (238)

و اگر (به خاطر جنگ، یا خطر دیگری) بترسید، (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید! اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید، خدا را یاد کنید! ( نماز را به صورت معمولی بخوانید!) همان‏گونه که خداوند، چیزهایی را که نمی‏دانستید، به شما تعلیم داد. (239)

و کسانی که از شما در آستانه مرگ قرارمی‏گیرند و همسرانی از خود به‏جا می‏گذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره‏مند سازند; به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند). و اگر بیرون روند، (حقی در هزینه ندارند; ولی) گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شایسته انجام می‏دهند. و خداوند، توانا و حکیم است. (240)

و برای زنان مطلقه، هدیه مناسبی لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار. (241)

این چنین، خداوند آیات خود را برای شما شرح می‏دهد; شاید اندیشه کنید! (242)

آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‏های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد; (و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‏کند; ولی بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمی‏آورند. (243)

و در راه خدا، پیکار کنید! و بدانید خداوند، شنوا و داناست. (244)

کیست که به خدا «قرض الحسنه‏ای‏» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‏سازد; (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‏شود). و به سوی او باز می‏گردید (و پاداش خود را خواهید گرفت). (245)

آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: س‏خ‏للّهشاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‏ها و فرزندانمان رانده شده‏ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‏اند)؟!; س‏ذللّه اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عده کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است. (246)

و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (×طالوت×) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‏تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‏بخشد; و احسان خداوند، وسیع است; و (از لیاقت افراد برای منصب‏ها) آگاه است.» (247)

و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، این است که (×صندوق عهد×) به سوی شما خواهد آمد. (همان صندوقی که) در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد; در حالی که فرشتگان، آن را حمل می‏کنند. در این موضوع، نشانه‏ای (روشن) برای شماست; اگر ایمان داشته باشید.» (248)

و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش می‏کند; آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند; و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به‏در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند; و عده‏ای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (×جالوت×) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که می‏دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروه‏های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‏های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‏کنندگان) است. (249)

و هنگامی که در برابر (×جالوت×) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان! (250)

ج832(152)سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر «طالوت‏» بود)، «جالوت‏» را کشت; و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید; و از آنچه می‏خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی‏کرد، زمین را فساد فرامی‏گرفت، ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد. (251)

اینها، آیات خداست که به حق، بر تو می‏خوانیم; و تو از رسولان (ما) هستی. (252)

بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم; برخی از آنها، خدا با او سخن می‏گفت; و بعضی را درجاتی برتر داد; و به عیسی بن مریم، نشانه‏های روشن دادیم; و او را با «روح القدس س‏ذللّه تایید نمودیم; (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا می‏خواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‏های روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی‏کردند; (اما خدا مردم را مجبور نساخته; و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است;) ولی این امتها بودند که با هم اختلاف کردند; بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند; (و جنگ و خونریزی بروز کرد. و باز) اگر خدا می‏خواست، با هم پیکار نمی‏کردند; ولی خداوند، آنچه را می‏خواهد، (از روی حکمت) انجام می‏دهد (و هیچ‏کس را به قبول چیزی مجبور نمی‏کند). (253)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از آنچه به شما روزی داده‏ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد)، و نه شفاعت; (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند; (هم به خودشان ستم می‏کنند، هم به دیگران). (254)

هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به اوهستند; هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی‏گیرد; (و لحظه‏ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‏ماند;) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست; کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‏کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‏کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها ( بندگان) و پشت سرشان است می‏داند; (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‏گردد; جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است; و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‏پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته; و نگاهداری آن دو ( آسمان و زمین )، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255)

در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت ( بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر) کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست. (256)

خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‏اند; آنها را از ظلمتها،به سوی نور بیرون می‏برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند; که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‏برند; آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)

آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی ( نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود; (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود;) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‏کند و می‏میراند.» او گفت: س‏خ‏للّهمن نیز زنده می‏کنم و می‏میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه‏ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: س‏خ‏للّهخداوند، خورشید را از افق مشرق می‏آورد; (اگر راست می‏گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،) خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‏کند. (258)

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود; او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‏کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند; سپس زنده کرد; و به او گفت: «چه‏قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز; یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‏گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‏ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها(ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‏دهیم، و گوشت بر آن می‏پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‏دانم خدا بر هر کاری توانا است‏». (259)

و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‏کنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاورده‏ای؟!» عرض کرد: «آری، ولی می‏خواهم قلبم آرامش یابد. س‏ذللّه فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو می‏آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است; (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)». (260)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند; که در هر خوشه، یکصد دانه باشد; و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‏کند; و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. (261)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده‏اند، منت نمی‏گذارند و آزاری نمی‏رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است; و نه ترسی دارند، و نه غمگین می‏شوند. (262)

گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است; و خداوند، بی‏نیاز و بردبار است. (263)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‏کند; و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‏آورد; (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد; (و بذرهایی در آن افشانده شود;) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده‏اند، چیزی به دست نمی‏آورند; و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی‏کند. (264)

و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‏کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می‏دهید، بیناست. (265)

آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوه‏ای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد; (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعله‏ور گردد و بسوزد؟! (همین‏طور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل می‏کنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‏سازد; شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)! (266)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آورده‏اید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته‏ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید; مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی‏نیاز و شایسته ستایش است. (267)

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‏دهد; و به فحشا (و زشتیها) امر می‏کند; ولی خداوند وعده «آمرزش‏» و «فزونی‏» به شما می‏دهد; و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‏های خود، وفا می‏کند.) (268)

(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‏دهد; و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمی‏کنند، و) متذکر نمی‏گردند. (269)

و هر چیز را که انفاق می‏کنید، یا (اموالی را که) نذر کرده‏اید (در راه‏خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را می‏داند. و ستمگران یاوری ندارند. (270)

اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‏پوشاند; (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‏دهید، آگاه است. (271)

هدایت آنها (به‏طور اجبار،) بر تو نیست; (بنابر این، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست;) ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت می‏کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق می‏کنید، برای خودتان است; (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق می‏کنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده می‏شود; و به شما ستم نخواهد شد. (272)

(انفاق شما، مخصوصا باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏اند; (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته; و شرکت در میدان جهاد، به آنها اجازه نمی‏دهد تا برای تامین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند;) نمی‏توانند مسافرتی کنند (و سرمایه‏ای به دست آورند;) و از شدت خویشتن‏داری، افراد ناآگاه آنها را بی‏نیاز می‏پندارند; اما آنها را از چهره‏هایشان می‏شناسی; و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‏خواهند. (این است مشخصات آنها!) و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است. (273)

آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‏کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است; نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‏شوند. (274)

کسانی که ربا می‏خورند، (در قیامت) برنمی‏خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان، دیوانه شده (و نمی‏تواند تعادل خود را حفظ کند; گاهی زمین می‏خورد، گاهی بپا می‏خیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق ( قبل از نزول حکم تحریم) به دست آورده، مال اوست; (و این حکم، گذشته را شامل نمی‏گردد;) و کار او به خدا واگذار می‏شود; (و گذشته او را خواهد بخشید.) اما کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند; و همیشه در آن می‏مانند. (275)

خداوند، ربا را نابود می‏کند; و صدقات را افزایش می‏دهد! و خداوند، هیچ انسان ناسپاس گنهکاری را دوست نمی‏دارد. (276)

کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است; و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‏شوند. (277)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید; اگر ایمان دارید! (278)

اگر (چنین) نمی‏کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‏های شما، از آن شماست ( اصل سرمایه، بدون سود); نه ستم می‏کنید، و نه بر شما ستم وارد می‏شود. (279)

و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است; اگر (منافع این کار را) بدانید! (280)

و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‏گردانند; سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می‏شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه می‏بینند، نتایج اعمال خودشان است.) (281)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هنگامی که بدهی مدت‏داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده‏ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده- خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولی او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت می‏کنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهی خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ،ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر می‏باشد; مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست می‏کنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می‏کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده‏اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم می‏دهد; خداوند به همه چیز داناست. (282)

و اگر در سفر بودید، و نویسنده‏ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد; و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام می‏دهید، داناست. (283)

آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست. و (از این رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‏کند.سپس هر کس را بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، می‏بخشد; و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات می‏کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد. (284)

پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملا مؤمن می‏باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‏اند; (و می‏گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‏گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم); و بازگشت (ما) به سوی توست.» (285)

خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‏کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده; و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان می‏گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیت کافران، پیروز گردان! (286)