سورة النور

به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر

(این) سوره‏ای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (1)

هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (2)

مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمی‏کند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمی‏آورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (3)

و کسانی که آنان پاکدامن را متهم می‏کنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمی‏آورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (4)

مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را می‏بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)

و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم می‏کنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (6)

و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7)

آن زن نیز می‏تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می‏دهد) از دروغگویان است. (8)

و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9)

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه‏پذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی می‏شدید)! (10)

مسلما کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکل و توطئه‏گر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! (11)

چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟! (12)

چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (13)

و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمی‏شد، بخاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می‏رسید! (14)

به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می‏گرفتید، و با دهان خود سخنی می‏گفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک می‏پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است! (15)

چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهی تو، این بهتان بزرگی است‏»؟! (16)

خداوند شما را اندرز می‏دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (17)

و خداوند آیات را برای شما بیان می‏کند، و خدا دانا و حکیم است. (18)

کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند می‏داند و شما نمی‏دانید! (19)

و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را می‏گرفت)! (20)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می‏سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می‏دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شمانبود، هرگز احدی از شما پاک نمی‏شد; ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می‏کند، و خدا شنوا و داناست! (21)

آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمی‏دارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22)

کسانی که زنان پاکدامن و بی‏خبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم می‏سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست. (23)

در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالی که مرتکب می‏شدند گواهی می‏دهد! (24)

آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بی‏کم و کاست می‏دهد; و می‏دانند که خداوند حق آشکار است! (25)

زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان می‏دهند مبرا هستند; و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پرارزشی است! (26)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! در خانه‏هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این برای شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (27)

و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! س‏ذللّه بازگردید; این برای شما پاکیزه‏تر است; و خداوند به آنچه انجام می‏دهید آگاه است! (28)

(ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانه‏های غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار می‏کنید و آنچه را پنهان می‏دارید، می‏داند! (29)

به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان پاکیزه‏تر است; خداوند از آنچه انجام می‏دهید آگاه است! (30)

و به آنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‏های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم‏کیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید! (31)

مردان و زنان بی‏همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‏نیاز می‏سازد; خداوند گشایش‏دهنده و آگاه است! (32)

و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‏یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بی‏نیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس می‏کنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند); و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان می‏خواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (33)

ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین می‏کند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران! (34)

خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته می‏شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‏ور شود; نوری است بر فراز نوری; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می‏کند، و خداوند به هر چیزی داناست. (35)

(این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانه‏هایی که نام خدا در آنها برده می‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او می‏گویند... (36)

مردانی که نه تجارت و نه معامله‏ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‏کند; آنها از روزی می‏ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو می‏شود. (37)

(آنها به سراغ این کارها می‏روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالی که انجام داده‏اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی می‏دهد (و از مواهب بی‏انتهای خویش بهره‏مند می‏سازد). (38)

کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب می‏پندارد; اما هنگامی که به سراغ آن می‏آید چیزی نمی‏یابد، و خدا را نزد آن می‏یابد که حساب او را بطور کامل می‏دهد; و خداوند سریع الحساب است! (39)

یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است; ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست! (40)

آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح می‏کنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گسترده‏اند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را می‏داند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (41)

و از برای خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامی موجودات) بسوی اوست! (42)

آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی می‏راند، سپس میان آنها پیوند می‏دهد، و بعد آن را متراکم می‏سازد؟! در این حال، دانه‏های باران را می‏بینی که از لابه‏لای آن خارج می‏شود; و از آسمان -از کوه‏هایی که در آن است (ابرهایی که همچون کوه‏ها انباشته شده‏اند)- دانه‏های تگرگ نازل می‏کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان می‏رساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف می‏کند; نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43)

خداوند شب و روز را دگرگون می‏سازد; در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت! (44)

و خداوند هر جنبنده‏ای را از آبی آفرید; گروهی از آنها بر شکم خود راه می‏روند، و گروهی بر دو پای خود، و گروهی بر چهار پا راه می‏روند; خداوند هر چه را بخواهد می‏آفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (45)

ما آیات روشنگری نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت می‏کند! (46)

آنها می‏گویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت می‏کنیم!» ولی بعد از این ادعا، گروهی از آنان رویگردان می‏شوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (47)

و هنگامی که از آنان دعوت شود که بسوی خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان رویگردان می‏شوند! (48)

ولی اگر حق داشته باشند (و داوری به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوی او می‏آیند! (49)

آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شک و تردید دارند، یا می‏ترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (50)

سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که می‏گویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند. (51)

و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند! (52)

آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهی، (از خانه و اموال خود) بیرون می‏روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم می‏کنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام می‏دهید آگاه است!» (53)

بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچی نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست!» (54)

خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‏اند وعده می‏دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید; و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه‏دار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می‏کند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (55)

و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (56)

گمان مبر کافران می‏توانند از چنگال مجازات الهی در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهی است! (57)

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده‏اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می‏آورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصی برای شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می‏کند، و خداوند دانا و حکیم است! (58)

و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می‏گرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می‏کند، و خدا دانا و حکیم است! (59)

و زنان از کارافتاده‏ای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباسهای (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند; و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (60)

بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانه‏های خودتان (خانه‏های فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب می‏شود بدون اجازه خاصی) غذا بخورید; و همچنین خانه‏های پدرانتان، یا خانه‏های مادرانتان، یا خانه‏های برادرانتان،یا خانه‏های خواهرانتان، یا خانه‏های عموهایتان، یا خانه‏های عمه‏هایتان، یا خانه‏های داییهایتان، یا خانه‏های خاله‏هایتان، یا خانه‏ای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانه‏های دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دسته‏جمعی یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامی که داخل خانه‏ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می‏کند، باشد که بیندیشید! (61)

مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده‏اند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند، بی‏اجازه او جایی نمی‏روند; کسانی که از تو اجازه می‏گیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که می‏خواهی (و صلاح می‏بینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (62)

صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهی; خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان می‏شوند، و یکی پس از دیگری فرار می‏کنند می‏داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت می‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏ای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد! (63)

آگاه باشید که برای خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او می‏داند آنچه را که شما بر آن هستید، و (می‏داند) روزی را که بسوی او بازمی‏گردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالی که انجام دادند آگاه می‏سازد; و خداوند به هر چیزی داناست! (64)

سورة الحجر

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. (1)

کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو می‏کنند که ای کاش مسلمان بودند! (2)

بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولی بزودی خواهند فهمید! (3)

ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند! (4)

هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمی‏گیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (5)

و گفتند: «ای کسی که «ذکر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانه‏ای! (6)

اگر راست می‏گویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمی‏زوری؟!» (7)

(اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمی‏کنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمی‏شود (;و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود می‏گردند)! (8)

ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (9)

ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امتهای نخستین فرستادیم. (10)

هیچ پیامبری به سراغ آنها نمی‏آمد مگر اینکه او را مسخره می‏کردند. (11)

ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهای مجرمان راه می‏دهیم! (12)

(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمی‏آورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (13)

و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند... (14)

باز می‏گویند: «ما را چشم‏بندی کرده‏اند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شده‏ایم!» (15)

ما در آسمان برجهایی قرار دادیم; و آن را برای بینندگان آراستیم. (16)

و آن را از هر شیطان رانده شده‏ای حفظ کردیم; (17)

مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین‏» او را تعقیب می‏کند (و می‏راند) (18)

و زمین را گستردیم; و در آن کوه‏های ثابتی افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (19)

و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم; همچنین برای کسانی که شما نمی‏توانید به آنها روزی دهید! (20)

و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولی ما جز به اندازه معین آن را نازل نمی‏کنیم! (21)

ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید! (22)

« ماییم که زنده می‏کنیم و می‏میرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (23)

ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (24)

پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور می‏کند; چرا که او حکیم و داناست! (25)

ما انسان را از گل خشکیده‏ای (همچون سفال) که از گل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم! (26)

و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم! (27)

و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیده‏ای که از گل بدبویی گرفته شده، می‏آفرینم. (28)

هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (29)

همه فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند... (30)

جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجده‏کنندگان باشد. (31)

(خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجده‏کنندگان نیستی؟!» (32)

گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیده‏ای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریده‏ای، سجده نخواهم کرد!» (33)

فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، که رانده‏شده‏ای (از درگاه ما!).

و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (35)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)

فرمود: «تو از مهلت یافتگانی! (37)

(اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معینی.» (38)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادی را) در زمین در نظر آنها زینت می‏دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، (39)

مگر بندگان مخلصت را.» (40)

فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنت همیشگیم)... (41)

که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت; مگر گمراهانی که از تو پیروی می‏کنند; (42)

و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (43)

هفت در دارد; و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شده‏اند! (44)

به یقین، پرهیزگاران در باغها(ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمه‏ها هستند. (45)

(فرشتگان به آنها می‏گویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (46)

هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها برمی‏کنیم (و روحشان را پاک می‏سازیم); در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبه‏روی یکدیگر قرار دارند. (47)

هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمی‏رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمی‏گردند! (48)

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! (49)

و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (50)

و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده! (51)

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!» (52)

گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت می‏دهیم!» (53)

گفت: «آیا به من (چنین) بشارت می‏دهید با اینکه پیر شده‏ام؟! به چه چیز بشارت می‏دهید؟! س‏ذللّه (54)

گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (55)

گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مایوس می‏شود؟!» (56)

(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟» (57)

گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار ماموریت یافته‏ایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (58)

مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد... (59)

بجز همسرش، که مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاک‏شوندگان) باشد!» (60)

هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... (61)

(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسی هستید!» (62)

گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آورده‏ایم که آنها ( کافران) در آن تردید داشتند (آری،) ما مامور عذابیم)! (63)

ما واقعیت مسلمی را برای تو آورده‏ایم; و راست می‏گوییم! (64)

پس، خانواده‏ات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حرکت کن; و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (65)

و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشه‏کن خواهند شد. (66)

(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (67)

(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروی مرا نریزید! (68)

و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (69)

گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!» (70)

گفت: «دختران من حاضرند، اگر می‏خواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)» (71)

به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده‏اند)! (72)

سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمین‏لرزه-) آنها را فراگرفت! (73)

سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم;) بالای آن را پایین قرار دادیم; و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (74)

در این (سرگذشت عبرت‏انگیز)، نشانه‏هایی است برای هوشیاران! (75)

و ویرانه‏های سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (76)

در این، نشانه‏ای است برای مؤمنان! (77)

«اصحاب الایکه‏» ( صاحبان سرزمینهای پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگری بودند! (78)

ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهای ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهای شام)، آشکار است! (79)

و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند! (80)

ما آیات خود را به آنان دادیم; ولی آنها از آن روی گرداندند! (81)

آنها خانه‏های امن در دل کوه‏ها می‏تراشیدند. (82)

اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (83)

و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهی نجات نداد! (84)

ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او می‏رسد)! پس، از آنها به طرز شایسته‏ای صرف‏نظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (85)

به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (86)

ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (87)

(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروه‏هایی از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر! (88)

و بگو: «من انذارکننده آشکارم!» (89)

(ما بر آنها عذابی می‏فرستیم) همان گونه که بر تجزیه‏گران (آیات الهی) فرستادیم! (90)

همانها که قرآن را تقسیم کردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (91)

به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد... (92)

از آنچه عمل می‏کردند! (93)

آنچه را ماموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (94)

ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (95)

همانها که معبود دیگری با خدا قرار دادند; اما بزودی می‏فهمند! (96)

ما می‏دانیم‏سینه‏ات از آنچه آنها می‏گویند تنگ می‏شود (و تو را سخت ناراحت می‏کنند). (97)

(برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده‏کنندگان باش! (98)

و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (99)

سورة یس

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

یس. (1)

سوگند به قرآن حکیم. (2)

که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستی، (3)

بر راهی راست (قرار داری); (4)

این قرآنی است که از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است (5)

تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! (6)

فرمان (الهی) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمی‏آورند! (7)

ما در گردنهای آنان غلهایی قرار دادیم که تا چانه‏ها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است! (8)

و در پیش روی آنان سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی; و چشمانشان را پوشانده‏ایم، لذا نمی‏بینند! (9)

برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمی‏آورند! (10)

تو فقط کسی را انذار می‏کنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد; چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! (11)

به یقین ما مردگان را زنده می‏کنیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند و تمام آثار آنها را می نویسیم; و همه چیز را در کتاب آشکار کننده‏ای برشمرده‏ایم! (12)

و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند; (13)

هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس برای تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!» (14)

اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ می‏گویید!» (15)

(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، (16)

و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» (17)

آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته‏ایم (و وجود شما را شوم می‏دانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (18)

(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!» (19)

و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! (20)

از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی‏خواهند و خود هدایت یافته‏اند! (21)

من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده می‏شوید؟! (22)

آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‏ای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)

اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود! (24)

(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (25)

(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من می‏دانستند... (26)

که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‏داشتگان قرار داده است!» (27)

و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود; (28)

(بلکه) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (29)

افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا می‏کردند! (30)

آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمی‏گردند (و زنده نمی‏شوند)! (31)

و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار می‏شوند! (32)

زمین مرده برای آنها آیتی است، ما آن را زنده کردیم و دانه‏های (غذایی) از آن خارج ساختیم که از آن می‏خورند; (33)

و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمه‏هایی از آن جاری ساختیم، (34)

تا از میوه آن بخورند در حالی که دست آنان هیچ دخالتی در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمی‏آورند؟! (35)

منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین می‏رویاند، و از خودشان، و از آنچه نمی‏دانند! (36)

شب (نیز) برای آنها نشانه‏ای است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمی‏گیریم، ناگهان تاریکی آنان را فرا می‏گیرد! (37)

و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است; این تقدیر خداوند قادر و داناست. (38)

و برای ماه منزلگاه‏هایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت س‏خ‏للّهشاخه کهنه قوسی شکل و زرد رنگ خرما» در می‏آید. (39)

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می‏گیرد; و هر کدام در مسیر خود شناورند. (40)

نشانه‏ای (دیگر از عظمت پروردگار) برای آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایی پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (41)

و برای آنها مرکبهای دیگری همانند آن آفریدیم. (42)

و اگر بخواهیم آنها را غرق می‏کنیم بطوری که نه فریادرسی داشته باشند و نه نجات داده شوند! (43)

مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینی از این زندگی بهره گیرند! (44)

و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست ( از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید!» (اعتنا نمی‏کنند). (45)

و هیچ آیه‏ای از آیات پروردگارشان برای آنها نمی‏آید مگر اینکه از آن روی‏گردان می شوند. (46)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان می‏گویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا می‏خواست او را اطعام می‏کرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهی آشکارید»! (47)

آنها می‏گویند: «اگر راست می‏گویید، این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟! (48)

(اما)جز این انتظار نمی‏کشند که یک صیحه عظیم (آسمانی) آنها را فراگیرد، در حالی که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49)

(چنان غافلگیر می‏شوند که حتی) نمی‏توانند وصیتی کنند یا به سوی خانواده خود بازگردند! (50)

(بار دیگر) در «صور» دمیده می‏شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان می‏روند! (51)

می‏گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52)

صیحه واحدی بیش نیست، (فریادی عظیم برمی‏خیزد) ناگهان همگی نزد ما احضار می‏شوند! (53)

(و به آنها گفته می‏شود:) امروز به هیچ کس ذره‏ای ستم نمی‏شود، و جز آنچه را عمل می‏کردید جزا داده نمی‏شوید! (54)

بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند. (55)

آنها و همسرانشان در سایه‏های (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زده‏اند. (56)

برای آنها در بهشت میوه بسیار لذت‏بخشی است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود! (57)

بر آنها سلام (و درود الهی) است; این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! (58)

(و به آنها می‏گویند:) جدا شوید امروز ای گنهکاران! (59)

آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! (60)

و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)

او گروه زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (62)

این همان دوزخی است که به شما وعده داده می‏شد! (63)

امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید! (64)

امروز بر دهانشان مهر می‏نهیم، و دستهایشان با ما سخن می‏گویند و پاهایشان کارهایی را که انجام می‏دادند شهادت می‏دهند! (65)

و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم; سپس برای عبور از راه، می‏خواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، اما چگونه می‏توانند ببینند؟! (66)

و اگر بخواهیم آنها را در جای خود مسخ می‏کنیم (و به مجسمه‏هایی بی‏روح مبدل می‏سازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند! (67)

هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونه‏اش می‏کنیم (و به ناتوانی کودکی باز می‏گردانیم) ; آیا اندیشه نمی‏کنند؟! (68)

ما هرگز شعر به او ( پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد); این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است! (69)

تا افرادی را که زنده‏اند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (70)

آیا ندیدند که‏از آنچه با قدرت خود به عمل آورده‏ایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71)

و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه می‏کنند; (72)

و برای آنان بهره‏های دیگری در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائی گوارا; آیا با این حال شکرگزاری نمی‏کنند؟! (73)

آنان غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند! (74)

ولی آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این (عبادت‏کنندگان در قیامت) لشکری برای آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار می‏شوند! (75)

پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان می‏دارند و آنچه را آشکار می‏کنند می‏دانیم! (76)

آیا انسان نمی‏داند که ما او را از نطفه‏ای بی‏ارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست! (77)

و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده می‏کند در حالی که پوسیده است؟!» (78)

بگو: «همان کسی آن را زنده می‏کند که نخستین بار آن را آفرید; و او به هر مخلوقی داناست! (79)

همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش می‏افروزید!» (80)

آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، نمی‏تواند همانند آنان ( انسانهای خاک شده) را بیافریند؟ ! آری (می‏تواند)، و او آفریدگار داناست! (81)

فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‏درنگ موجود می‏شود! (82)

پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست; و شما را به سوی او بازمی‏گردانند! (83)

سورة الکهف

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده)اش نازل کرد، و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد... (1)

در حالی که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهای (آسمانی) دیگر است; تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند; و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام می‏دهند، بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنهاست... (2)

(همان بهشت برین) که جاودانه در آن خواهند ماند! (3)

و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است‏»، انذار کند. (4)

نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج می‏شود! آنها فقط دروغ می‏گویند! (5)

ج832)گویی می‏خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (6)

ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می‏کنند! (7)

(ولی) این زرق و برقها پایدار نیست، و ما (سرانجام) قشر روی زمین را خاک بی گیاهی قرار می‏دهیم! (8)

آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (9)

« زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (10)

ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. (11)

سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کرده‏اند. (12)

ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو می‏کنیم; آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم. (13)

و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است; هرگز غیر او معبودی را نمی‏خوانیم; که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفته‏ایم. (14)

این قوم ما هستند که معبودهایی جز خدا انتخاب کرده‏اند; چرا دلیل آشکاری (بر این کار) نمی‏آورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!» (15)

و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می‏پرستند کناره‏گیری کردید، به غار پناه برید; که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می‏گستراند; و در این امر، آرامشی ب شما فراهم می‏سازد! (16)

و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می‏دیدی که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل می‏گردد; و به هنگام غروب، به سمت چپ; و آنها در محل وسیعی از آن (غار) قرار داشتند; این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست; و هر کس را گمراه نماید، هرگز ولی و راهنمایی برای او نخواهی یافت! (17)

و (اگر به آنها نگاه می‏کردی) می‏پنداشتی بیدارند; در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می‏کرد). اگر نگاهشان می‏کردی، از آنان می‏گریختی; و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‏شد! (18)

این‏گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند; یکی از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقیقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکه‏ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‏تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد... (19)

چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان می‏کنند; یا شما را به آیین خویش بازمی‏گردانند; و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!» (20)

و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‏گفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‏سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» (21)

گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می‏گویند: س‏خ‏للّهپنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بی‏دلیل است- و گروهی می‏گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی‏دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو; و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن! (22)

و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می‏دهم‏»... (23)

مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور; و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!» (24)

آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نه سال (نیز) بر آن افزودند. (25)

بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است; غیب آسمانها و زمین از آن اوست! راستی چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولی و سرپرستی جز او ندارند! و او هیچ کس را در حکم خود شرکت نمی‏دهد!» (26)

آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحی شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمی‏سازد; و هرگز پناهگاهی جز او نمی‏یابی! (27)

با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‏خوانند، و تنها رضای او را می‏طلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است. (28)

بگو: «این حق است از سوی پروردگارتان! هر کس می‏خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپرده‏اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان می‏کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است! (29)

مسلما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! (30)

آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است; باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است; در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته می‏شوند; و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر می‏کنند; در حالی که بر تختها تکیه کرده‏اند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی! (31)

(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم; و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم; و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. (32)

هر دو باغ، میوه آورده بود، (میوه‏های فراوان،) و چیزی فروگذار نکرده بود; و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم. (33)

صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت; به همین جهت، به دوستش -در حالی که با او گفتگو می‏کرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!» (34)

و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمی‏کنم هرگز این باغ نابود شود! (35)

و باور نمی‏کنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتی در کار باشد)، جایگاهی بهتر از این جا خواهم یافت!» (36)

دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو می‏کرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد ، کافر شدی؟! (37)

ولی من کسی هستم که «الله‏» پروردگار من است; و هیچ کس را شریک پروردگارم قرارنمی‏دهم! (38)

چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر می‏بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)! (39)

شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد; و مجازات حساب شده‏ای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه‏ای که آن را به زمین بی‏گیاه لغزنده‏ای مبدل کند! (40)

و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری!» (41)

(به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه‏های آن نابود شد; و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم می‏مالید -در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و می‏گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم! س‏ذللّه (42)

و گروهی نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یاری دهند; و از خودش (نیز) نمی‏توانست یاری گیرد. (43)

در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست که برترین ثواب، و بهترین عاقبت را (برای مطیعان) دارد! (44)

(ای پیامبر!) زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می‏فرستیم; و بوسیله آن، گیاهان زمین (سرسبز می‏شود و) در هم فرومیرود. اما بعد از مدتی می‏خشکد; و بادها آن را به هر سو پراکنده می‏کند; و خداوند بر همه چیز تواناست! (45)

مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست; و باقیات صالحات ( ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‏تر است! (46)

و روزی را به خاطر بیاور که کوه‏ها را به حرکت درآوریم; و زمین را آشکار (و مسطح) می‏بینی; و همه آنان ( انسانها) را برمی‏انگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد! (47)

آنها همه در یک صف به (پیشگاه) پروردگارت عرضه می‏شوند; (و به آنان گفته می‏شود:) همگی نزد ما آمدید، همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم! اما شما گمان می‏کردید ما هرگز موعدی برایتان قرار نخواهیم داد! (48)

و کتاب ( کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست) در آن جا گذارده می‏شود، پس گنهکاران را می‏بینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند; و می‏گویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر می‏بینند; و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‏کند. (49)

به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‏کنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران! (50)

من هرگز آنها ( ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراه‏کنندگان را دستیار خود قرار نمی‏دهم! (51)

به خاطر بیاورید روزی را که (خداوند) می‏گوید: «همتایانی را که برای من می‏پنداشتید، بخوانید (تا به کمک شما بشتابند!)» ولی هر چه آنها را می‏خوانند،جوابشان نمی‏دهند; و در میان این دو گروه، کانون هلاکتی قرارداده‏ایم! (52)

و گنهکاران، آتش (دوزخ) را می‏بینند; و یقین می‏کنند که با آن درمی‏آمیزند،و هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت. (53)

و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کرده‏ایم; ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله می‏پردازد! (54)

و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیره‏سری کردند; گویی می‏خواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد! (55)

ما پیامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمی‏فرستیم; اما کافران همواره مجادله به باطل می‏کنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسیله آن از میان بردارند! و آیات ما، و مجازاتهایی را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند! (56)

چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکر داده شده، و از آن روی گرداند، و آنچه را با دستهای خود پیش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهای اینها پرده‏هایی افکنده‏ایم تا نفهمند; و در گوشهایشان سنگینی قرار داده‏ایم (تا صدای حق را نشنوند)! و از این رو اگر آنها را به سوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت نمی‏شوند! (57)

و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است; اگر می‏خواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر برای آنها می‏فرستاد; ولی برای آنان موعدی است که هرگز از آن راه فراری نخواهند داشت! (58)

این شهرها و آبادیهایی است که ما آنها را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم; و برای هلاکتشان موعدی قرار دادیم! (آنها ویرانه‏هایش را با چشم می‏بینند، و عبرت نمی‏گیرند!) (59)

به خاطر بیاور هنگامی را که موسی به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمی‏دارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم; هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم! (60)

(ولی) هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند; و ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد). (61)

هنگامی که از آن جا گذشتند، (موسی) به یار همسفرش گفت: «غذای ما را بیاور، که سخت از این سفر خسته شده‏ایم!» (62)

گفت: «به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهی بطرز شگفت‏آوری راه خود را در دریا پیش گرفت!» (63)

(موسی) گفت: «آن همان بود که ما می‏خواستیم!» سپس از همان راه بازگشتند، در حالی که پی‏جویی می‏کردند. (64)

(در آن جا) بنده‏ای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم. (65)

موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟» (66)

گفت: «تو هرگز نمی‏توانی با من شکیبایی کنی! (67)

و چگونه می‏توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! (68)

(موسی) گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت; و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!» (69)

(خضر) گفت: «پس اگر می‏خواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو کنم.» (70)

آن دو به راه افتادند; تا آن که سوار کشتی شدند، (خضر) کشتی را سوراخ کرد. (موسی) گفت: ; س‏خ‏للّهآیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی؟! راستی که چه کار بدی انجام دادی!» (71)

گفت: «آیا نگفتم تو هرگز نمی‏توانی با من شکیبایی کنی؟!» (72)

(موسی) گفت: «مرا بخاطر این فراموشکاریم مؤاخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر! س‏ذللّه (73)

باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانی را دیدند; و او آن نوجوان را کشت. (موسی) گفت: س‏خ‏للّهآیا انسان پاکی را، بی آنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟! براستی کار زشتی انجام دادی! س‏ذللّه (74)

(باز آن مرد عالم) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمی‏توانی با من صبر کنی؟!» (75)

(موسی) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن; (زیرا) از سوی من معذور خواهی بود!» (76)

باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه‏ای رسیدند; از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند; ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند; (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که می‏خواست فروریزد; و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لااقل) می‏خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!» (77)

او گفت: «اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده; اما بزودی راز آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی، به تو خبر می‏دهم. (78)

اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می‏کردند; و من خواستم آن را معیوب کنم; (چرا که) پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را بزور میگرفت! (79)

و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند; و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد! (80)

از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاکتر و با محبت‏تر به آن دو بدهد! (81)

و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحی بود; و پروردگار تو می‏خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتی از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود رازکارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» (82)

و از تو درباره «ذو القرنین‏» می‏پرسند; بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.» (83)

ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم; و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. (84)

او از این اسباب، (پیروی و استفاده) کرد... (85)

تا به غروبگاه آفتاب رسید; (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسم شد) که خورشید در چشمه تیره و گل‏آلودی فرو می‏رود; و در آن جا قومی را یافت; گفتیم: «ای ذو القرنین! آیا می‏خواهی (آنان) را مجازات کنی، و یا روش نیکویی در مورد آنها انتخاب نمایی؟» (86)

گفت: «اما کسی را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد; سپس به سوی پروردگارش بازمی‏گردد، و خدا او را مجازات شدیدی خواهد کرد! (87)

و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت; و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.» (88)

سپس (بار دیگر) از اسبابی (که در اختیار داشت) بهره گرفت... (89)

تا به خاستگاه خورشید رسید; (در آن جا) دید خورشید بر جمعیتی طلوع می‏کند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششی برای آنها قرار نداده بودیم (و هیچ گونه سایبانی نداشتند). (90)

(آری) اینچنین بود (کار ذو القرنین)! و ما بخوبی از امکاناتی که نزد او بود آگاه بودیم! (91)

(باز) از اسباب مهمی (که در اختیار داشت) استفاده کرد... (92)

(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید; و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی‏فهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (93)

(آن گروه به او) گفتند: «ای ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد می‏کنند; آیا ممکن است ما هزینه‏ای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟!» (94)

(ذو القرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‏کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سد محکمی قرار دهم! (95)

قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید)!» تا وقتی که کاملا میان دو کوه را پوشانید، گفت: «(در اطراف آن آتش بیفروزید، و) در آن بدمید!» (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم!» (96)

(سرانجام چنان سد نیرومندی ساخت) که آنها ( طایفه یاجوج و ماجوج) قادر نبودند از آن بالا روند; و نمی‏توانستند نقبی در آن ایجاد کنند. (97)

(آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است! اما هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم می‏کوبد; و وعده پروردگارم حق است!» (98)

و در آن روز (که جهان پایان می‏گیرد)، ما آنان را چنان رها می‏کنیم که درهم موج می‏زنند; و در صور ( شیپور) دمیده می‏شود; و ما همه را جمع می‏کنیم! (99)

در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه می‏داریم! (100)

همانها که پرده‏ای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایی نداشتند! (101)

آیا کافران پنداشتند می‏توانند بندگانم را به جای من اولیای خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کرده‏ایم! (102)

بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ (103)

آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده; با این حال، می‏پندارند کار نیک انجام می‏دهند!» (104)

آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند; به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد! (105)

(آری،) این گونه است! کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند! (106)

اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود. (107)

آنها جاودانه در آن خواهند ماند; و هرگز تقاضای نقل مکان از آن جا نمی‏کنند! (108)

بگو: «اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان می‏گیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد; هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم!» (109)

بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما; (امتیازم این است که) به من وحی می‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است; پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند! (110)

سورة الفرقان

به نام خداوند بخشاینده و بخشایشگر

زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‏اش نازل کرد تا بیم‏دهنده جهانیان باشد. (1)

خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندی برای خود انتخاب نکرد، و همتایی در حکومت و مالکیت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقت اندازه‏گیری نمود! (2)

آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند; معبودانی که چیزی را نمی‏آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند. (3)

و کافران گفتند: «این فقط دروغی است که او ساخته، و گروهی دیگر او را بر این کار یاری داده‏اند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگی را مرتکب شدند. (4)

و گفتند: «این همان افسانه‏های پیشینیان است که وی آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا می‏شود.» (5)

بگو: «کسی آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را می‏داند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (6)

و گفتند: «چرا این پیامبر غذا می‏خورد و در بازارها راه می‏رود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‏ای بر او نازل نشده که همراه‏وی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟! (7)

یا گنجی (از آسمان) برای او فرستاده شود، یا باغی داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردی مجنون پیروی می‏کنید!» (8)

ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (9)

زوال ناپذیر و بزرگ است خدایی که اگر بخواهد برای تو بهتر از این قرار می‏دهد: باغهایی که نهرها از زیر درختانش جاری است، و (اگر بخواهد) برای تو کاخهایی مجلل قرارمی‏دهد. (10)

(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کرده‏اند; و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعله‏ور و سوزان فراهم کرده‏ایم! (11)

هنگامی که این آتش آنان را از مکانی دور ببیند، صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفس‏زدن شدید همراه است می‏شنوند. (12)

و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند در حالی که در غل و زنجیرند، فریاد واویلای آنان بلند می‏شود! (13)

(به آنان گفته می‏شود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید! (14)

(ای پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتی که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (15)

هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است; جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده‏ای است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است! (16)

(به خاطر بیاور) روزی را که همه آنان و معبودهایی را که غیر از خدا می‏پرستند جمع می‏کند، آنگاه به آنها می‏گوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنان راه را گم کردند؟!» (17)

(در پاسخ) می‏گویند: «منزهی تو! برای ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایی برگزینیم، ولی آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودی تا اینکه (به جای شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.» (18)

(خداوند به آنان می‏گوید: ببینید) این معبودان، شما را در آنچه می‏گویید تکذیب کردند! اکنون نمی‏توانید عذاب الهی را برطرف بسازید، یا از کسی یاری بطلبید! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدی به او می‏چشانیم! (19)

ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی می‏کنید (و از عهده امتحان برمی‏آیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)

و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار می‏کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‏بینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند! (21)

(آنها به آرزوی خود می‏رسند،) اما روزی که فرشتگان را می‏بینند، روز بشارت برای مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و می‏گویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (اما سودی ندارد!) (22)

و ما به سراغ اعمالی که انجام داده‏اند می‏رویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار می‏دهیم! (23)

بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است! (24)

و (بخاطر آور) روزی را که آسمان با ابرها شکافته می‏شود، و فرشتگان نازل می‏گردند. (25)

حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است; و آن روز، روز سختی برای کافران خواهد بود! (26)

و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می‏گزد و می‏گوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم! (27)

ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)

او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند× انسان بوده است! (29)

و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30)

(آری،) این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم; اما (برای تو) همین بس که پروردگارت هادی و یاور (تو) باشد! (31)

و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمی‏شود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم. (32)

آنان هیچ مثلی برای تو نمی‏آورند مگر اینکه ما حق را برای تو می‏آوریم، و تفسیری بهتر (و پاسخی دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (33)

(تو گمراه نیستی،) آنان که بر صورتهایشان بسوی جهنم محشور می‏شوند، بدترین محل را دارند و گمراه‏ترین افرادند! (34)

و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم; و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم; (35)

و گفتیم: «به سوی این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبیدیم! (36)

و قوم نوح را هنگامی که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم; و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساخته‏ایم! (37)

(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهی که درختان صنوبر را می‏پرستیدند) و اقوام بسیار دیگری را که در این میان بودند، هلاک کردیم! (38)

و برای هر یک از آنها مثلها زدیم; و (چون سودی نداد،) همگی را نابود کردیم! (39)

آنها ( مشرکان مکه) از کنار شهری که باران شر ( بارانی از سنگهای آسمانی) بر آن باریده بود ( دیار قوم لوط) گذشتند; آیا آن را نمی‏دیدند؟! (آری، می‏دیدند) ولی به رستاخیز ایمان نداشتند! (40)

و هنگامی که تو را می‏بینند، تنها به باد استهزایت می‏گیرند (و می‏گویند:) آیا این همان کسی است که خدا او را بعنوان پیامبر برانگیخته است؟! (41)

اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمی‏کردیم، بیم آن می‏رفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهی را ببینند، بزودی می‏فهمند چه کسی گمراهتر بوده است! (42)

آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو می‏توانی‏او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟! (43)

آیا گمان می‏بری بیشتر آنان می‏شنوند یا می‏فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (44)

آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر می‏خواست آن را ساکن قرار می‏داد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (45)

سپس آن را آهسته جمع می‏کنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم می‏سازیم)! (46)

او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! (47)

او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاک‏کننده نازل کردیم... (48)

تا بوسیله آن، سرزمین مرده‏ای را زنده کنیم; و آن را به مخلوقاتی که آفریده‏ایم -چهارپایان و انسانهای بسیار- می‏نوشانیم. (49)

ما این آیات را بصورتهای گوناگون برای آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولی بیشتر مردم از هر کاری جز انکار و کفر ابا دارند. (50)

و اگر می‏خواستیم، در هر شهر و دیاری بیم‏دهنده‏ای برمی‏انگیختیم (ولی این کار لزومی نداشت). (51)

بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگی بنما! (52)

او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد; یکی گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ; و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویی هر یک به دیگری می‏گوید:) دور باش و نزدیک نیا! (53)

او کسی است که از آب، انسانی را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (54)

آنان جز خدا چیزهایی را می‏پرستند که نه به آنان سودی می‏رساند و نه زیانی; و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند. (55)

(ای پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! (56)

بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمی‏طلبم; مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)» (57)

و توکل کن بر آن زنده‏ای که هرگز نمی‏میرد; و تسبیح و حمد او را بجا آور; و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است! (58)

همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است! (59)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «برای خداوند رحمان سجده کنید!» می‏گویند:«رحمان چیست؟ ! (ما اصلا رحمان را نمی‏شناسیم!) آیا برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور می‏دهی؟! س‏ذللّه (این سخن را می‏گویند) و بر نفرتشان افزوده می‏شود! (60)

جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاه‏هائی برای ستارگان قرار داد; و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید! (61)

و او همان کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا شکرگزاری کند (و آنچه را در روز کوتاهی کرده در شب انجام دهد و به عکس). (62)

بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‏تکبر بر زمین راه می‏روند; و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‏گویند (و با بی‏اعتنایی و بزرگواری می‏گذرند); (63)

کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می‏کنند; (64)

و کسانی که می‏گویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! (65)

مسلما آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محل اقامتی است!» (66)

و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف می‏نمایند و نه سخت‏گیری; بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (67)

و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمی‏خوانند; و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمی‏کشند; و زنا نمی‏کنند; و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید! (68)

عذاب او در قیامت مضاعف می‏گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند! (69)

مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می‏کند; و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (70)

و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوی خدا بازگشت می‏کند (و پاداش خود را از او می‏گیرد.) (71)

و کسانی که شهادت به باطل نمی‏دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی‏کنند); و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‏گذرند. (72)

و کسانی که هرگاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روی آن نمی افتند. (73)

و کسانی که می‏گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!» (74)

(آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می‏شود; و در آن، با تحیت و سلام روبه‏رو می‏شوند. (75)

در حالی که جاودانه در آن خواهند ماند; چه قرارگاه و محل اقامت خوبی! (76)

بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد; شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد! (77)