به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
(این) سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکر شوید! (1)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید; و نباید رافت (و محبت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند! (2)
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند; و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد; و این کار بر مؤمنان حرام شده است! (3)
و کسانی که آنان پاکدامن را متهم میکنند، سپس چهار شاهد (بر مدعای خود) نمیآورند ، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید; و آنها همان فاسقانند! (4)
مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را میبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (5)
و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفت) متهم میکنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است; (6)
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. (7)
آن زن نیز میتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او میدهد) از دروغگویان است. (8)
و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. (9)
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبهپذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی میشدید)! (10)
مسلما کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکل و توطئهگر) از شما بودند; اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است; آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند; و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! (11)
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟! (12)
چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! (13)
و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمیشد، بخاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما میرسید! (14)
به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید، و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن یقین نداشتید; و آن را کوچک میپنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است! (15)
چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلم کنیم; خداوندا منزهی تو، این بهتان بزرگی است»؟! (16)
خداوند شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! (17)
و خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است. (18)
کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است; و خداوند میداند و شما نمیدانید! (19)
و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را میگرفت)! (20)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شمانبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد; ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست! (21)
آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند; آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند; آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است! (22)
کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست. (23)
در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنها به اعمالی که مرتکب میشدند گواهی میدهد! (24)
آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بیکم و کاست میدهد; و میدانند که خداوند حق آشکار است! (25)
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلق دارند; و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان میدهند مبرا هستند; و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پرارزشی است! (26)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید; این برای شما بهتر است; شاید متذکر شوید! (27)
و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود; و اگر گفته شد: «بازگردید! سذللّه بازگردید; این برای شما پاکیزهتر است; و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است! (28)
(ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانههای غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلق به شما وجود دارد; و خدا آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میدارید، میداند! (29)
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند; این برای آنان پاکیزهتر است; خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است! (30)
و به آنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند; و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید! (31)
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را; اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد; خداوند گشایشدهنده و آگاه است! (32)
و کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه (قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند); و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند! و هر کس آنهارا (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد، ) خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد! ) (33)
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین میکند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران! (34)
خداوند نور آسمانها و زمین است; مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی; (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود; نوری است بر فراز نوری; و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزی داناست. (35)
(این چراغ پرفروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد); خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند... (36)
مردانی که نه تجارت و نه معاملهای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند; آنها از روزی میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو میشود. (37)
(آنها به سراغ این کارها میروند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالی که انجام دادهاند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید; و خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی میدهد (و از مواهب بیانتهای خویش بهرهمند میسازد). (38)
کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد; اما هنگامی که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد، و خدا را نزد آن مییابد که حساب او را بطور کامل میدهد; و خداوند سریع الحساب است! (39)
یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است; ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست! (40)
آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند; و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست! (41)
و از برای خداست حکومت و مالکیت آسمانها و زمین; و بازگشت (تمامی موجودات) بسوی اوست! (42)
آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههای باران را میبینی که از لابهلای آن خارج میشود; و از آسمان -از کوههایی که در آن است (ابرهایی که همچون کوهها انباشته شدهاند)- دانههای تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند; نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! (43)
خداوند شب و روز را دگرگون میسازد; در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت! (44)
و خداوند هر جنبندهای را از آبی آفرید; گروهی از آنها بر شکم خود راه میروند، و گروهی بر دو پای خود، و گروهی بر چهار پا راه میروند; خداوند هر چه را بخواهد میآفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست! (45)
ما آیات روشنگری نازل کردیم; و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند! (46)
آنها میگویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت میکنیم!» ولی بعد از این ادعا، گروهی از آنان رویگردان میشوند; آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! (47)
و هنگامی که از آنان دعوت شود که بسوی خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان رویگردان میشوند! (48)
ولی اگر حق داشته باشند (و داوری به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوی او میآیند! (49)
آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شک و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند! (50)
سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که میگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند. (51)
و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند! (52)
آنها با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهی، (از خانه و اموال خود) بیرون میروند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم میکنند); بگو: «سوگند یاد نکنید; شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!» (53)
بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچی نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! اما اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد; و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست!» (54)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید; و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت; و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (55)
و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید. (56)
گمان مبر کافران میتوانند از چنگال مجازات الهی در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهی است! (57)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشا; این سه وقت خصوصی برای شماست; اما بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خداوند دانا و حکیم است! (58)
و هنگامی که اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند; اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است! (59)
و زنان از کارافتادهای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباسهای (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند; و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است; و خداوند شنوا و داناست. (60)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانههای خودتان (خانههای فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود بدون اجازه خاصی) غذا بخورید; و همچنین خانههای پدرانتان، یا خانههای مادرانتان، یا خانههای برادرانتان،یا خانههای خواهرانتان، یا خانههای عموهایتان، یا خانههای عمههایتان، یا خانههای داییهایتان، یا خانههای خالههایتان، یا خانهای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دستهجمعی یا جداگانه غذا بخورید; و هنگامی که داخل خانهای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن میکند، باشد که بیندیشید! (61)
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کار مهمی با او باشند، بیاجازه او جایی نمیروند; کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهم خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است! (62)
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهی; خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان میشوند، و یکی پس از دیگری فرار میکنند میداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند، باید بترسند از اینکه فتنهای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد! (63)
آگاه باشید که برای خداست آنچه در آسمانها و زمین است; او میداند آنچه را که شما بر آن هستید، و (میداند) روزی را که بسوی او بازمیگردند; و (در آن روز) آنها را از اعمالی که انجام دادند آگاه میسازد; و خداوند به هر چیزی داناست! (64)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است. (1)
کافران (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند،) چه بسا آرزو میکنند که ای کاش مسلمان بودند! (2)
بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد; ولی بزودی خواهند فهمید! (3)
ما اهل هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه اجل معین (و زمان تغییر ناپذیری) داشتند! (4)
هیچ گروهی از اجل خود پیشی نمیگیرد; و از آن عقب نخواهد افتاد! (5)
و گفتند: «ای کسی که «ذکر» ( قرآن) بر او نازل شده، مسلما تو دیوانهای! (6)
اگر راست میگویی، چرا فرشتگان را نزد ما نمیزوری؟!» (7)
(اما اینها باید بدانند) ما فرشتگان را، جز بحق، نازل نمیکنیم،;و هرگاه نازل شوند، دیگر به اینها مهلت داده نمیشود (;و در صورت انکار، به عذاب الهی نابود میگردند)! (8)
ما قرآن را نازل کردیم; و ما بطور قطع نگهدار آنیم! (9)
ما پیش از تو (نیز) پیامبرانی در میان امتهای نخستین فرستادیم. (10)
هیچ پیامبری به سراغ آنها نمیآمد مگر اینکه او را مسخره میکردند. (11)
ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهای مجرمان راه میدهیم! (12)
(اما با این حال،) آنها به آن ایمان نمیآورند; روش اقوام پیشین نیز چنین بود! (13)
و اگر دری از آسمان به روی آنان بگشاییم، و آنها پیوسته در آن بالا روند... (14)
باز میگویند: «ما را چشمبندی کردهاند; بلکه ما (سر تا پا) سحر شدهایم!» (15)
ما در آسمان برجهایی قرار دادیم; و آن را برای بینندگان آراستیم. (16)
و آن را از هر شیطان رانده شدهای حفظ کردیم; (17)
مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرا دهد) که «شهاب مبین» او را تعقیب میکند (و میراند) (18)
و زمین را گستردیم; و در آن کوههای ثابتی افکندیم; و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم; (19)
و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم; همچنین برای کسانی که شما نمیتوانید به آنها روزی دهید! (20)
و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولی ما جز به اندازه معین آن را نازل نمیکنیم! (21)
ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید! (22)
« ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم; و ماییم وارث (همه جهان)! (23)
ما، هم پیشینیان شما را دانستیم; و هم متاخران را! (24)
پروردگار تو، قطعا آنها را (در قیامت) جمع و محشور میکند; چرا که او حکیم و داناست! (25)
ما انسان را از گل خشکیدهای (همچون سفال) که از گل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم! (26)
و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم! (27)
و (به خاطر بیاور) هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشری را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده، میآفرینم. (28)
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!» (29)
همه فرشتگان، بی استثنا، سجده کردند... (30)
جز ابلیس، که ابا کرد از اینکه با سجدهکنندگان باشد. (31)
(خداوند) فرمود: «ای ابلیس! چرا با سجدهکنندگان نیستی؟!» (32)
گفت: «من هرگز برای بشری که او را از گل خشکیدهای که از گل بدبویی گرفته شده است آفریدهای، سجده نخواهم کرد!» (33)
فرمود: «از صف آنها ( فرشتگان) بیرون رو، که راندهشدهای (از درگاه ما!).
و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!» (35)
گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)
فرمود: «تو از مهلت یافتگانی! (37)
(اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا روز وقت معینی.» (38)
گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من (نعمتهای مادی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت، (39)
مگر بندگان مخلصت را.» (40)
فرمود: «این راه مستقیمی است که بر عهده من است (و سنت همیشگیم)... (41)
که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت; مگر گمراهانی که از تو پیروی میکنند; (42)
و دوزخ، میعادگاه همه آنهاست! (43)
هفت در دارد; و برای هر دری، گروه معینی از آنها تقسیم شدهاند! (44)
به یقین، پرهیزگاران در باغها(ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند. (45)
(فرشتگان به آنها میگویند:) داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت! (46)
هر گونه غل ( حسد و کینه و دشمنی) را از سینه آنها برمیکنیم (و روحشان را پاک میسازیم); در حالی که همه برابرند، و بر تختها روبهروی یکدیگر قرار دارند. (47)
هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمیرسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمیگردند! (48)
بندگانم را آگاه کن که من بخشنده مهربانم! (49)
و (اینکه) عذاب و کیفر من، همان عذاب دردناک است! (50)
و به آنها از مهمانهای ابراهیم خبر ده! (51)
هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند; (ابراهیم) گفت: «ما از شما بیمناکیم!» (52)
گفتند: «نترس، ما تو را به پسری دانا بشارت میدهیم!» (53)
گفت: «آیا به من (چنین) بشارت میدهید با اینکه پیر شدهام؟! به چه چیز بشارت میدهید؟! سذللّه (54)
گفتند: «تو را به حق بشارت دادیم; از مایوسان مباش!» (55)
گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مایوس میشود؟!» (56)
(سپس) گفت: «ماموریت شما چیست ای فرستادگان خدا؟» (57)
گفتند: «ما به سوی قومی گنهکار ماموریت یافتهایم (تا آنها را هلاک کنیم)! (58)
مگر خاندان لوط، که همگی آنها را نجات خواهیم داد... (59)
بجز همسرش، که مقدر داشتیم از بازماندگان (در شهر، و هلاکشوندگان) باشد!» (60)
هنگامی که فرستادگان (خدا) به سراغ خاندان لوط آمدند... (61)
(لوط) گفت: «شما گروه ناشناسی هستید!» (62)
گفتند: «ما همان چیزی را برای تو آوردهایم که آنها ( کافران) در آن تردید داشتند (آری،) ما مامور عذابیم)! (63)
ما واقعیت مسلمی را برای تو آوردهایم; و راست میگوییم! (64)
پس، خانوادهات را در اواخر شب با خود بردار، و از اینجا ببر; و خودت به دنبال آنها حرکت کن; و کسی از شما به پشت سر خویش ننگرد; مامور هستید بروید!» (65)
و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان، همه آنها ریشهکن خواهند شد. (66)
(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با خبر شدند، و بطرف خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (67)
(لوط) گفت: «اینها میهمانان منند; آبروی مرا نریزید! (68)
و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!» (69)
گفتند: «مگر ما تو را از جهانیان نهی نکردیم (و نگفتیم کسی را به میهمانی نپذیر؟!» (70)
گفت: «دختران من حاضرند، اگر میخواهید کار صحیحی انجام دهید (با آنها ازدواج کنید، و از گناه و آلودگی بپرهیزید!)» (71)
به جان تو سوگند، اینها در مستی خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست دادهاند)! (72)
سرانجام، هنگام طلوع آفتاب، صیحه (مرگبار -بصورت صاعقه یا زمینلرزه-) آنها را فراگرفت! (73)
سپس (شهر و آبادی آنها را زیر و رو کردیم;) بالای آن را پایین قرار دادیم; و بارانی از سنگ بر آنها فرو ریختیم! (74)
در این (سرگذشت عبرتانگیز)، نشانههایی است برای هوشیاران! (75)
و ویرانههای سرزمین آنها، بر سر راه (کاروانها)، همواره ثابت و برقرار است; (76)
در این، نشانهای است برای مؤمنان! (77)
«اصحاب الایکه» ( صاحبان سرزمینهای پردرخت قوم شعیب) مسلما قوم ستمگری بودند! (78)
ما از آنها انتقام گرفتیم; و (شهرهای ویران شده) این دو ( قوم لوط و اصحاب الایکه) بر سر راه (شما در سفرهای شام)، آشکار است! (79)
و «اصحاب حجر» ( قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند! (80)
ما آیات خود را به آنان دادیم; ولی آنها از آن روی گرداندند! (81)
آنها خانههای امن در دل کوهها میتراشیدند. (82)
اما سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فرا گرفت; (83)
و آنچه را به دست آورده بودند، آنها را از عذاب الهی نجات نداد! (84)
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز بحق نیافریدیم; و ساعت موعود ( قیامت) قطعا فرا خواهد رسید (و جزای هر کس به او میرسد)! پس، از آنها به طرز شایستهای صرفنظر کن (و آنها را بر نادانیهایشان ملامت ننما)! (85)
به یقین، پروردگار تو، آفریننده آگاه است! (86)
ما به تو سوره حمد و قرآن عظیم دادیم! (87)
(بنابر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادی)، که به گروههایی از آنها ( کفار) دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر! (88)
و بگو: «من انذارکننده آشکارم!» (89)
(ما بر آنها عذابی میفرستیم) همان گونه که بر تجزیهگران (آیات الهی) فرستادیم! (90)
همانها که قرآن را تقسیم کردند (;آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوسهایشان بود رها نمودند)! (91)
به پروردگارت سوگند، (در قیامت) از همه آنها سؤال خواهیم کرد... (92)
از آنچه عمل میکردند! (93)
آنچه را ماموریت داری، آشکارا بیان کن! و از مشرکان روی گردان (و به آنها اعتنا نکن)! (94)
ما شر استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; (95)
همانها که معبود دیگری با خدا قرار دادند; اما بزودی میفهمند! (96)
ما میدانیمسینهات از آنچه آنها میگویند تنگ میشود (و تو را سخت ناراحت میکنند). (97)
(برای دفع ناراحتی آنان) پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجدهکنندگان باش! (98)
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ) تو فرا رسد! (99)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
یس. (1)
سوگند به قرآن حکیم. (2)
که تو قطعا از رسولان (خداوند) هستی، (3)
بر راهی راست (قرار داری); (4)
این قرآنی است که از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است (5)
تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند! (6)
فرمان (الهی) درباره بیشتر آنها تحقق یافته، به همین جهت ایمان نمیآورند! (7)
ما در گردنهای آنان غلهایی قرار دادیم که تا چانهها ادامه دارد و سرهای آنان را به بالا نگاه داشته است! (8)
و در پیش روی آنان سدی قرار دادیم، و در پشت سرشان سدی; و چشمانشان را پوشاندهایم، لذا نمیبینند! (9)
برای آنان یکسان است: چه انذارشان کنی یا نکنی، ایمان نمیآورند! (10)
تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد; چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! (11)
به یقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را می نویسیم; و همه چیز را در کتاب آشکار کنندهای برشمردهایم! (12)
و برای آنها، اصحاب قریه (انطاکیه) را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند; (13)
هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس برای تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!» (14)
اما آنان (در جواب) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده، شما فقط دروغ میگویید!» (15)
(رسولان ما) گفتند: «پروردگار ما آگاه است که ما قطعا فرستادگان (او) به سوی شما هستیم، (16)
و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» (17)
آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفتهایم (و وجود شما را شوم میدانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (18)
(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!» (19)
و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! (20)
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند! (21)
من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده میشوید؟! (22)
آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایدهای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)
اگر چنین کنم، من در گمراهی آشکاری خواهم بود! (24)
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم; پس به سخنان من گوش فرا دهید!» (25)
(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: «وارد بهشت شو!» گفت: «ای کاش قوم من میدانستند... (26)
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!» (27)
و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود; (28)
(بلکه) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (29)
افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (30)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را (بخاطر گناهانشان) هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (و زنده نمیشوند)! (31)
و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار میشوند! (32)
زمین مرده برای آنها آیتی است، ما آن را زنده کردیم و دانههای (غذایی) از آن خارج ساختیم که از آن میخورند; (33)
و در آن باغهایی از نخلها و انگورها قرار دادیم و چشمههایی از آن جاری ساختیم، (34)
تا از میوه آن بخورند در حالی که دست آنان هیچ دخالتی در ساختن آن نداشته است! آیا شکر خدا را بجا نمیآورند؟! (35)
منزه است کسی که تمام زوجها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند، و از خودشان، و از آنچه نمیدانند! (36)
شب (نیز) برای آنها نشانهای است (از عظمت خدا); ما روز را از آن برمیگیریم، ناگهان تاریکی آنان را فرا میگیرد! (37)
و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته بسوی قرارگاهش در حرکت است; این تقدیر خداوند قادر و داناست. (38)
و برای ماه منزلگاههایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام بصورت سخللّهشاخه کهنه قوسی شکل و زرد رنگ خرما» در میآید. (39)
نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی میگیرد; و هر کدام در مسیر خود شناورند. (40)
نشانهای (دیگر از عظمت پروردگار) برای آنان است که ما فرزندانشان را در کشتیهایی پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم. (41)
و برای آنها مرکبهای دیگری همانند آن آفریدیم. (42)
و اگر بخواهیم آنها را غرق میکنیم بطوری که نه فریادرسی داشته باشند و نه نجات داده شوند! (43)
مگر اینکه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معینی از این زندگی بهره گیرند! (44)
و هرگاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست ( از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید!» (اعتنا نمیکنند). (45)
و هیچ آیهای از آیات پروردگارشان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان می شوند. (46)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزی کرده انفاق کنید!»، کافران به مؤمنان میگویند: «آیا ما کسی را اطعام کنیم که اگر خدا میخواست او را اطعام میکرد؟! (پس خدا خواسته است او گرسنه باشد)، شما فقط در گمراهی آشکارید»! (47)
آنها میگویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کی خواهد بود؟! (48)
(اما)جز این انتظار نمیکشند که یک صیحه عظیم (آسمانی) آنها را فراگیرد، در حالی که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49)
(چنان غافلگیر میشوند که حتی) نمیتوانند وصیتی کنند یا به سوی خانواده خود بازگردند! (50)
(بار دیگر) در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان میروند! (51)
میگویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52)
صیحه واحدی بیش نیست، (فریادی عظیم برمیخیزد) ناگهان همگی نزد ما احضار میشوند! (53)
(و به آنها گفته میشود:) امروز به هیچ کس ذرهای ستم نمیشود، و جز آنچه را عمل میکردید جزا داده نمیشوید! (54)
بهشتیان، امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند. (55)
آنها و همسرانشان در سایههای (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه زدهاند. (56)
برای آنها در بهشت میوه بسیار لذتبخشی است، و هر چه بخواهند در اختیار آنان خواهد بود! (57)
بر آنها سلام (و درود الهی) است; این سخنی است از سوی پروردگاری مهربان! (58)
(و به آنها میگویند:) جدا شوید امروز ای گنهکاران! (59)
آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! (60)
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! (61)
او گروه زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! (62)
این همان دوزخی است که به شما وعده داده میشد! (63)
امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید! (64)
امروز بر دهانشان مهر مینهیم، و دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان کارهایی را که انجام میدادند شهادت میدهند! (65)
و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم; سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، اما چگونه میتوانند ببینند؟! (66)
و اگر بخواهیم آنها را در جای خود مسخ میکنیم (و به مجسمههایی بیروح مبدل میسازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند! (67)
هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش واژگونهاش میکنیم (و به ناتوانی کودکی باز میگردانیم) ; آیا اندیشه نمیکنند؟! (68)
ما هرگز شعر به او ( پیامبر) نیاموختیم، و شایسته او نیست (شاعر باشد); این (کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است! (69)
تا افرادی را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد! (70)
آیا ندیدند کهاز آنچه با قدرت خود به عمل آوردهایم چهارپایانی برای آنان آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟! (71)
و آنها را رام ایشان ساختیم، هم مرکب آنان از آن است و هم از آن تغذیه میکنند; (72)
و برای آنان بهرههای دیگری در آن (حیوانات) است و نوشیدنیهائی گوارا; آیا با این حال شکرگزاری نمیکنند؟! (73)
آنان غیر از خدا معبودانی برای خویش برگزیدند به این امید که یاری شوند! (74)
ولی آنها قادر به یاری ایشان نیستند، و این (عبادتکنندگان در قیامت) لشکری برای آنها خواهند بود که در آتش دوزخ احضار میشوند! (75)
پس سخنانشان تو را غمگین نسازد، ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم! (76)
آیا انسان نمیداند که ما او را از نطفهای بیارزش آفریدیم؟! و او (چنان صاحب قدرت و شعور و نطق شد که) به مخاصمه آشکار (با ما) برخاست! (77)
و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالی که پوسیده است؟!» (78)
بگو: «همان کسی آن را زنده میکند که نخستین بار آن را آفرید; و او به هر مخلوقی داناست! (79)
همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش میافروزید!» (80)
آیا کسی که آسمانها و زمین را آفرید، نمیتواند همانند آنان ( انسانهای خاک شده) را بیافریند؟ ! آری (میتواند)، و او آفریدگار داناست! (81)
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود! (82)
پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست; و شما را به سوی او بازمیگردانند! (83)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده)اش نازل کرد، و هیچ گونه کژی در آن قرار نداد... (1)
در حالی که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتابهای (آسمانی) دیگر است; تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند; و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام میدهند، بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنهاست... (2)
(همان بهشت برین) که جاودانه در آن خواهند ماند! (3)
و (نیز) آنها را که گفتند: «خداوند، فرزندی (برای خود) انتخاب کرده است»، انذار کند. (4)
نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط دروغ میگویند! (5)
ج832)گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (6)
ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند! (7)
(ولی) این زرق و برقها پایدار نیست، و ما (سرانجام) قشر روی زمین را خاک بی گیاهی قرار میدهیم! (8)
آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (9)
« زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (10)
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زدیم، و سالها در خواب فرو رفتند. (11)
سپس آنان را برانگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد که) کدام یک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کردهاند. (12)
ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو میکنیم; آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم. (13)
و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: «پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است; هرگز غیر او معبودی را نمیخوانیم; که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفتهایم. (14)
این قوم ما هستند که معبودهایی جز خدا انتخاب کردهاند; چرا دلیل آشکاری (بر این کار) نمیآورند؟! و چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!» (15)
و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا میپرستند کنارهگیری کردید، به غار پناه برید; که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما میگستراند; و در این امر، آرامشی ب شما فراهم میسازد! (16)
و (اگر در آنجا بودی) خورشید را میدیدی که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل میگردد; و به هنگام غروب، به سمت چپ; و آنها در محل وسیعی از آن (غار) قرار داشتند; این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست; و هر کس را گمراه نماید، هرگز ولی و راهنمایی برای او نخواهی یافت! (17)
و (اگر به آنها نگاه میکردی) میپنداشتی بیدارند; در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی میکرد). اگر نگاهشان میکردی، از آنان میگریختی; و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر میشد! (18)
اینگونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند; یکی از آنها گفت: «چه مدت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدت خوابشان را دقیقا بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکهای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزهتری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. اما باید دقت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد... (19)
چرا که اگر آنان از وضع شما آگاه شوند، سنگسارتان میکنند; یا شما را به آیین خویش بازمیگردانند; و در آن صورت، هرگز روی رستگاری را نخواهید دید!» (20)
و اینچنین مردم را متوجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در پایان جهان و قیام قیامت شکی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» (21)
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی میگویند: سخللّهپنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بیدلیل است- و گروهی میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو; و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن! (22)
و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام میدهم»... (23)
مگر اینکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور; و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!» (24)
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نه سال (نیز) بر آن افزودند. (25)
بگو: «خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است; غیب آسمانها و زمین از آن اوست! راستی چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولی و سرپرستی جز او ندارند! و او هیچ کس را در حکم خود شرکت نمیدهد!» (26)
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحی شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمیسازد; و هرگز پناهگاهی جز او نمییابی! (27)
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها رضای او را میطلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است. (28)
بگو: «این حق است از سوی پروردگارتان! هر کس میخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است! (29)
مسلما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد! (30)
آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنان است; باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است; در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند; و لباسهایی (فاخر) به رنگ سبز، از حریر نازک و ضخیم، دربر میکنند; در حالی که بر تختها تکیه کردهاند. چه پاداش خوبی، و چه جمع نیکویی! (31)
(ای پیامبر!) برای آنان مثالی بزن: آن دو مرد، که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم; و گرداگرد آن دو (باغ) را با درختان نخل پوشاندیم; و در میانشان زراعت پر برکتی قراردادیم. (32)
هر دو باغ، میوه آورده بود، (میوههای فراوان،) و چیزی فروگذار نکرده بود; و میان آن دو، نهر بزرگی جاری ساخته بودیم. (33)
صاحب این باغ، درآمد فراوانی داشت; به همین جهت، به دوستش -در حالی که با او گفتگو میکرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!» (34)
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمیکنم هرگز این باغ نابود شود! (35)
و باور نمیکنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتی در کار باشد)، جایگاهی بهتر از این جا خواهم یافت!» (36)
دوست (با ایمان) وی -در حالی که با او گفتگو میکرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد ، کافر شدی؟! (37)
ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است; و هیچ کس را شریک پروردگارم قرارنمیدهم! (38)
چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر میبینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)! (39)
شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد; و مجازات حساب شدهای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونهای که آن را به زمین بیگیاه لغزندهای مبدل کند! (40)
و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری!» (41)
(به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوههای آن نابود شد; و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم میمالید -در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و میگفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم! سذللّه (42)
و گروهی نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یاری دهند; و از خودش (نیز) نمیتوانست یاری گیرد. (43)
در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست که برترین ثواب، و بهترین عاقبت را (برای مطیعان) دارد! (44)
(ای پیامبر!) زندگی دنیا را برای آنان به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو میفرستیم; و بوسیله آن، گیاهان زمین (سرسبز میشود و) در هم فرومیرود. اما بعد از مدتی میخشکد; و بادها آن را به هر سو پراکنده میکند; و خداوند بر همه چیز تواناست! (45)
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست; و باقیات صالحات ( ارزشهای پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخشتر است! (46)
و روزی را به خاطر بیاور که کوهها را به حرکت درآوریم; و زمین را آشکار (و مسطح) میبینی; و همه آنان ( انسانها) را برمیانگیزیم، و احدی از ایشان را فروگذار نخواهیم کرد! (47)
آنها همه در یک صف به (پیشگاه) پروردگارت عرضه میشوند; (و به آنان گفته میشود:) همگی نزد ما آمدید، همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم! اما شما گمان میکردید ما هرگز موعدی برایتان قرار نخواهیم داد! (48)
و کتاب ( کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست) در آن جا گذارده میشود، پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند; و میگویند: «ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرونگذاشته مگر اینکه آن را به شمار آورده است؟! و (این در حالی است که) همه اعمال خود را حاضر میبینند; و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند. (49)
به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آنها همگی سجده کردند جز ابلیس -که از جن بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب میکنید، در حالی که آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران! (50)
من هرگز آنها ( ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم! (51)
به خاطر بیاورید روزی را که (خداوند) میگوید: «همتایانی را که برای من میپنداشتید، بخوانید (تا به کمک شما بشتابند!)» ولی هر چه آنها را میخوانند،جوابشان نمیدهند; و در میان این دو گروه، کانون هلاکتی قراردادهایم! (52)
و گنهکاران، آتش (دوزخ) را میبینند; و یقین میکنند که با آن درمیآمیزند،و هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت. (53)
و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردهایم; ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله میپردازد! (54)
و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیرهسری کردند; گویی میخواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد! (55)
ما پیامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمیفرستیم; اما کافران همواره مجادله به باطل میکنند، تا (به گمان خود،) حق را بوسیله آن از میان بردارند! و آیات ما، و مجازاتهایی را که به آنان وعده داده شده است،به باد مسخره گرفتند! (56)
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکر داده شده، و از آن روی گرداند، و آنچه را با دستهای خود پیش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهای اینها پردههایی افکندهایم تا نفهمند; و در گوشهایشان سنگینی قرار دادهایم (تا صدای حق را نشنوند)! و از این رو اگر آنها را به سوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت نمیشوند! (57)
و پروردگارت، آمرزنده و صاحب رحمت است; اگر میخواست آنان را به خاطر اعمالشان مجازات کند، عذاب را هر چه زودتر برای آنها میفرستاد; ولی برای آنان موعدی است که هرگز از آن راه فراری نخواهند داشت! (58)
این شهرها و آبادیهایی است که ما آنها را هنگامی که ستم کردند هلاک نمودیم; و برای هلاکتشان موعدی قرار دادیم! (آنها ویرانههایش را با چشم میبینند، و عبرت نمیگیرند!) (59)
به خاطر بیاور هنگامی را که موسی به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمیدارم تا به محل تلاقی دو دریا برسم; هر چند مدت طولانی به راه خود ادامه دهم! (60)
(ولی) هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند; و ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد). (61)
هنگامی که از آن جا گذشتند، (موسی) به یار همسفرش گفت: «غذای ما را بیاور، که سخت از این سفر خسته شدهایم!» (62)
گفت: «به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم، من (در آن جا) فراموش کردم جریان ماهی را بازگو کنم -و فقط شیطان بود که آن را از خاطر من برد- و ماهی بطرز شگفتآوری راه خود را در دریا پیش گرفت!» (63)
(موسی) گفت: «آن همان بود که ما میخواستیم!» سپس از همان راه بازگشتند، در حالی که پیجویی میکردند. (64)
(در آن جا) بندهای از بندگان ما را یافتند که رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم. (65)
موسی به او گفت: «آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزی؟» (66)
گفت: «تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی! (67)
و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! (68)
(موسی) گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت; و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو نخواهم کرد!» (69)
(خضر) گفت: «پس اگر میخواهی بدنبال من بیایی، از هیچ چیز مپرس تا خودم (به موقع) آن را برای تو بازگو کنم.» (70)
آن دو به راه افتادند; تا آن که سوار کشتی شدند، (خضر) کشتی را سوراخ کرد. (موسی) گفت: ; سخللّهآیا آن را سوراخ کردی که اهلش را غرق کنی؟! راستی که چه کار بدی انجام دادی!» (71)
گفت: «آیا نگفتم تو هرگز نمیتوانی با من شکیبایی کنی؟!» (72)
(موسی) گفت: «مرا بخاطر این فراموشکاریم مؤاخذه مکن و از این کارم بر من سخت مگیر! سذللّه (73)
باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانی را دیدند; و او آن نوجوان را کشت. (موسی) گفت: سخللّهآیا انسان پاکی را، بی آنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟! براستی کار زشتی انجام دادی! سذللّه (74)
(باز آن مرد عالم) گفت: «آیا به تو نگفتم که تو هرگز نمیتوانی با من صبر کنی؟!» (75)
(موسی) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن; (زیرا) از سوی من معذور خواهی بود!» (76)
باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریهای رسیدند; از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند; ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند; (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که میخواست فروریزد; و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لااقل) میخواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!» (77)
او گفت: «اینک زمان جدایی من و تو فرا رسیده; اما بزودی راز آنچه را که نتوانستی در برابر آن صبر کنی، به تو خبر میدهم. (78)
اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار میکردند; و من خواستم آن را معیوب کنم; (چرا که) پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را بزور میگرفت! (79)
و اما آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند; و بیم داشتیم که آنان را به طغیان و کفر وادارد! (80)
از این رو، خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاکتر و با محبتتر به آن دو بدهد! (81)
و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود; و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت; و پدرشان مرد صالحی بود; و پروردگار تو میخواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند; این رحمتی از پروردگارت بود; و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم; این بود رازکارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!» (82)
و از تو درباره «ذو القرنین» میپرسند; بگو: «بزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد.» (83)
ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم; و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم. (84)
او از این اسباب، (پیروی و استفاده) کرد... (85)
تا به غروبگاه آفتاب رسید; (در آن جا) احساس کرد (و در نظرش مجسم شد) که خورشید در چشمه تیره و گلآلودی فرو میرود; و در آن جا قومی را یافت; گفتیم: «ای ذو القرنین! آیا میخواهی (آنان) را مجازات کنی، و یا روش نیکویی در مورد آنها انتخاب نمایی؟» (86)
گفت: «اما کسی را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد; سپس به سوی پروردگارش بازمیگردد، و خدا او را مجازات شدیدی خواهد کرد! (87)
و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت; و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.» (88)
سپس (بار دیگر) از اسبابی (که در اختیار داشت) بهره گرفت... (89)
تا به خاستگاه خورشید رسید; (در آن جا) دید خورشید بر جمعیتی طلوع میکند که در برابر (تابش) آفتاب، پوششی برای آنها قرار نداده بودیم (و هیچ گونه سایبانی نداشتند). (90)
(آری) اینچنین بود (کار ذو القرنین)! و ما بخوبی از امکاناتی که نزد او بود آگاه بودیم! (91)
(باز) از اسباب مهمی (که در اختیار داشت) استفاده کرد... (92)
(و همچنان به راه خود ادامه داد) تا به میان دو کوه رسید; و در کنار آن دو (کوه) قومی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود)! (93)
(آن گروه به او) گفتند: «ای ذو القرنین یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد میکنند; آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدی ایجاد کنی؟!» (94)
(ذو القرنین) گفت: «آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد میکنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سد محکمی قرار دهم! (95)
قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید)!» تا وقتی که کاملا میان دو کوه را پوشانید، گفت: «(در اطراف آن آتش بیفروزید، و) در آن بدمید!» (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم!» (96)
(سرانجام چنان سد نیرومندی ساخت) که آنها ( طایفه یاجوج و ماجوج) قادر نبودند از آن بالا روند; و نمیتوانستند نقبی در آن ایجاد کنند. (97)
(آنگاه) گفت: «این از رحمت پروردگار من است! اما هنگامی که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم میکوبد; و وعده پروردگارم حق است!» (98)
و در آن روز (که جهان پایان میگیرد)، ما آنان را چنان رها میکنیم که درهم موج میزنند; و در صور ( شیپور) دمیده میشود; و ما همه را جمع میکنیم! (99)
در آن روز، جهنم را بر کافران عرضه میداریم! (100)
همانها که پردهای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود، و قدرت شنوایی نداشتند! (101)
آیا کافران پنداشتند میتوانند بندگانم را به جای من اولیای خود انتخاب کنند؟! ما جهنم را برای پذیرایی کافران آماده کردهایم! (102)
بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ (103)
آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده; با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند!» (104)
آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند; به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد! (105)
(آری،) این گونه است! کیفرشان دوزخ است، بخاطر آنکه کافر شدند، و آیات من و پیامبرانم را به سخریه گرفتند! (106)
اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، باغهای بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود. (107)
آنها جاودانه در آن خواهند ماند; و هرگز تقاضای نقل مکان از آن جا نمیکنند! (108)
بگو: «اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان میگیرد. پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد; هر چند همانند آن (دریاها) را کمک آن قرار دهیم!» (109)
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما; (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است; پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند! (110)
به نام خداوند بخشاینده و بخشایشگر
زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیمدهنده جهانیان باشد. (1)
خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست، و فرزندی برای خود انتخاب نکرد، و همتایی در حکومت و مالکیت ندارد، و همه چیز را آفرید، و به دقت اندازهگیری نمود! (2)
آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند; معبودانی که چیزی را نمیآفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند. (3)
و کافران گفتند: «این فقط دروغی است که او ساخته، و گروهی دیگر او را بر این کار یاری دادهاند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگی را مرتکب شدند. (4)
و گفتند: «این همان افسانههای پیشینیان است که وی آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا میشود.» (5)
بگو: «کسی آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را میداند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» (6)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهای بر او نازل نشده که همراهوی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟! (7)
یا گنجی (از آسمان) برای او فرستاده شود، یا باغی داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردی مجنون پیروی میکنید!» (8)
ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند! (9)
زوال ناپذیر و بزرگ است خدایی که اگر بخواهد برای تو بهتر از این قرار میدهد: باغهایی که نهرها از زیر درختانش جاری است، و (اگر بخواهد) برای تو کاخهایی مجلل قرارمیدهد. (10)
(اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کردهاند; و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعلهور و سوزان فراهم کردهایم! (11)
هنگامی که این آتش آنان را از مکانی دور ببیند، صدای وحشتناک و خشم آلودش را که با نفسزدن شدید همراه است میشنوند. (12)
و هنگامی که در جای تنگ و محدودی از آن افکنده شوند در حالی که در غل و زنجیرند، فریاد واویلای آنان بلند میشود! (13)
(به آنان گفته میشود:) امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار واویلا بگویید! (14)
(ای پیامبر!) بگو: «آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟! بهشتی که پاداش اعمال آنها، و قرارگاهشان است.» (15)
هر چه بخواهند در آنجا برایشان فراهم است; جاودانه در آن خواهند ماند; این وعدهای است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است! (16)
(به خاطر بیاور) روزی را که همه آنان و معبودهایی را که غیر از خدا میپرستند جمع میکند، آنگاه به آنها میگوید: «آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنان راه را گم کردند؟!» (17)
(در پاسخ) میگویند: «منزهی تو! برای ما شایسته نبود که غیر از تو اولیایی برگزینیم، ولی آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودی تا اینکه (به جای شکر نعمت) یاد تو را فراموش کردند و تباه و هلاک شدند.» (18)
(خداوند به آنان میگوید: ببینید) این معبودان، شما را در آنچه میگویید تکذیب کردند! اکنون نمیتوانید عذاب الهی را برطرف بسازید، یا از کسی یاری بطلبید! و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدیدی به او میچشانیم! (19)
ما هیچ یک از رسولان را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند; و بعضی از شما را وسیله امتحان بعضی دیگر قراردادیم، آیا صبر و شکیبایی میکنید (و از عهده امتحان برمیآیید)؟! و پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده است. (20)
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند! (21)
(آنها به آرزوی خود میرسند،) اما روزی که فرشتگان را میبینند، روز بشارت برای مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است)! و میگویند: «ما را امان دهید، ما را معاف دارید!» (اما سودی ندارد!) (22)
و ما به سراغ اعمالی که انجام دادهاند میرویم، و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا قرار میدهیم! (23)
بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحتگاهشان نیکوتر است! (24)
و (بخاطر آور) روزی را که آسمان با ابرها شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند. (25)
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است; و آن روز، روز سختی برای کافران خواهد بود! (26)
و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان میگزد و میگوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم! (27)
ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)
او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند× انسان بوده است! (29)
و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». (30)
(آری،) این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم; اما (برای تو) همین بس که پروردگارت هادی و یاور (تو) باشد! (31)
و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم. (32)
آنان هیچ مثلی برای تو نمیآورند مگر اینکه ما حق را برای تو میآوریم، و تفسیری بهتر (و پاسخی دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (33)
(تو گمراه نیستی،) آنان که بر صورتهایشان بسوی جهنم محشور میشوند، بدترین محل را دارند و گمراهترین افرادند! (34)
و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم; و برادرش هارون را یاور او قرار دادیم; (35)
و گفتیم: «به سوی این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید!» (اما آن مردم به مخالفت برخاستند) و ما به شدت آنان را درهم کوبیدیم! (36)
و قوم نوح را هنگامی که رسولان (ما) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم; و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختهایم! (37)
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس ( گروهی که درختان صنوبر را میپرستیدند) و اقوام بسیار دیگری را که در این میان بودند، هلاک کردیم! (38)
و برای هر یک از آنها مثلها زدیم; و (چون سودی نداد،) همگی را نابود کردیم! (39)
آنها ( مشرکان مکه) از کنار شهری که باران شر ( بارانی از سنگهای آسمانی) بر آن باریده بود ( دیار قوم لوط) گذشتند; آیا آن را نمیدیدند؟! (آری، میدیدند) ولی به رستاخیز ایمان نداشتند! (40)
و هنگامی که تو را میبینند، تنها به باد استهزایت میگیرند (و میگویند:) آیا این همان کسی است که خدا او را بعنوان پیامبر برانگیخته است؟! (41)
اگر ما بر پرستش خدایانمان استقامت نمیکردیم، بیم آن میرفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهی را ببینند، بزودی میفهمند چه کسی گمراهتر بوده است! (42)
آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو میتوانیاو را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟! (43)
آیا گمان میبری بیشتر آنان میشنوند یا میفهمند؟! آنان فقط همچون چهارپایانند، بلکه گمراهترند! (44)
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ساخت؟! و اگر میخواست آن را ساکن قرار میداد; سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم! (45)
سپس آن را آهسته جمع میکنیم (و نظام سایه و آفتاب را حاکم میسازیم)! (46)
او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه استراحت، و روز را وسیله حرکت و حیات! (47)
او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاککننده نازل کردیم... (48)
تا بوسیله آن، سرزمین مردهای را زنده کنیم; و آن را به مخلوقاتی که آفریدهایم -چهارپایان و انسانهای بسیار- مینوشانیم. (49)
ما این آیات را بصورتهای گوناگون برای آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولی بیشتر مردم از هر کاری جز انکار و کفر ابا دارند. (50)
و اگر میخواستیم، در هر شهر و دیاری بیمدهندهای برمیانگیختیم (ولی این کار لزومی نداشت). (51)
بنابر این از کافران اطاعت مکن، و بوسیله آن ( قرآن) با آنان جهاد بزرگی بنما! (52)
او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد; یکی گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ; و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویی هر یک به دیگری میگوید:) دور باش و نزدیک نیا! (53)
او کسی است که از آب، انسانی را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است. (54)
آنان جز خدا چیزهایی را میپرستند که نه به آنان سودی میرساند و نه زیانی; و کافران همیشه در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) پشتیبان یکدیگرند. (55)
(ای پیامبر!) ما تو را جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم! (56)
بگو: «من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچ گونه پاداشی از شما نمیطلبم; مگر کسی که بخواهد راهی بسوی پروردگارش برگزیند (این پاداش من است.)» (57)
و توکل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد; و تسبیح و حمد او را بجا آور; و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است! (58)
همان (خدایی) که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو وجود دارد، در شش روز ( شش دوران) آفرید; سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت (وبه تدبیر جهان پرداخت، او خداوند) رحمان است; از او بخواه که از همه چیز آگاه است! (59)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «برای خداوند رحمان سجده کنید!» میگویند:«رحمان چیست؟ ! (ما اصلا رحمان را نمیشناسیم!) آیا برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور میدهی؟! سذللّه (این سخن را میگویند) و بر نفرتشان افزوده میشود! (60)
جاودان و پربرکت است آن (خدایی) که در آسمان منزلگاههائی برای ستارگان قرار داد; و در میان آن، چراغ روشن و ماه تابانی آفرید! (61)
و او همان کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای کسی که بخواهد متذکر شود یا شکرگزاری کند (و آنچه را در روز کوتاهی کرده در شب انجام دهد و به عکس). (62)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند; و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند); (63)
کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند; (64)
و کسانی که میگویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! (65)
مسلما آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محل اقامتی است!» (66)
و کسانی که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف مینمایند و نه سختگیری; بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (67)
و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند; و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند; و زنا نمیکنند; و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید! (68)
عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند! (69)
مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل میکند; و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! (70)
و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوی خدا بازگشت میکند (و پاداش خود را از او میگیرد.) (71)
و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند); و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند. (72)
و کسانی که هرگاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روی آن نمی افتند. (73)
و کسانی که میگویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!» (74)
(آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده میشود; و در آن، با تحیت و سلام روبهرو میشوند. (75)
در حالی که جاودانه در آن خواهند ماند; چه قرارگاه و محل اقامت خوبی! (76)
بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد; شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد! (77)