به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این کتابی است که آیاتش استحکام یافته; سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! (1)
(دعوت من این است) که: جز «الله» را نپرستید! من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهندهام! (2)
و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید; سپس بسوی او بازگردید; تا شما را تا مدت معینی، (از مواهب زندگی این جهان،) به خوبی بهرهمند سازد; و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم! (3)
(بدانید) بازگشت شما بسوی «الله» است، و او بر هر چیز تواناست! (4)
آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته، و) سینههاشان را در کنار هم قرارمیدهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او ( پیامبر) پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه که آنها لباسهایشان را به خود میپیچند و خویش را در آن پنهان میکنند، (خداوند) میداند آنچه را پنهان میکنند و آنچه را آشکار میسازند; چرا که او، از اسرار درون سینهها، آگاه است! (5)
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را میداند; همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است! ( در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا) (6)
او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید; و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت; (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویی: «شما بعد از مرگ، برانگیخته میشوید! «، مسلما» کافران میگویند: «این سحری آشکار است!» (7)
و اگر مجازات را تا زمان محدودی از آنها به تاخیر اندازیم، (از روی استهزا میگویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز که (عذاب) به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد; (و هیچ قدرتی مانع آن نخواهد بود;) و آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگیرد! (8)
و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! (9)
و اگر بعد از شدت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی میشود... (10)
مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند; که برای آنها، آمرزش و اجر بزرگی است! (11)
شاید (ابلاغ) بعض آیاتی را که به تو وحی میشود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنی (و به تاخیر اندازی); و سینهات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که میگویند: «چرا گنجی بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشتهای همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهندهای; و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (;و به حساب آنان میرسد)! (12)
آنها میگویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)!» بگو: «اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید; و تمام کسانی را که میتوانید -غیر از خدا- (برای این کار) دعوت کنید!» (13)
و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهی نازل شده; و هیچ معبودی جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم میشوید؟ (14)
کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها میدهیم; و چیزی کم و کاست از آنها نخواهد شد! (15)
(ولی) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمی) نخواهند داشت; و آنچه را در دنیا (برای غیر خدا) انجام دادند، بر باد میرود; و آنچه را عمل میکردند، باطل و بیاثر میشود! (16)
آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او میباشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن میدهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها ( حقطلبان و حقیقتجویان) به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان میآورند! و هر کس از گروههای مختلف به او کافر شود، آتش وعدهگاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمیآورند! (17)
چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان ( پیامبران و فرشتگان) میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!» (18)
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند; و راه حق را کج و معوج نشان میدهند; و به سرای آخرت کافرند! (19)
آنها هیچ گاه توانایی فرار در زمین را ندارند; و جز خدا، پشتیبانهایی نمییابند! عذاب خدا برای آنها مضاعف خواهد بود; (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند; ) آنها هرگز توانایی شنیدن (حق را) نداشتند; و (حقیقت را) نمیدیدند! (20)
آنان کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند; و تمام معبودهای دروغین از نظرشان گم شدند... (21)
(به ناچار) آنها در سرای آخرت، قطعا از همه زیانکارترند! (22)
کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند; و جاودانه در آن خواهند ماند! (23)
حال این دو گروه ( مؤمنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است; آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا پند نمیگیرند؟! (24)
ما نوح را بسوی قومش فرستادیم (;نخستین بار به آنها گفت): «من برای شما بیمدهندهای آشکارم! (25)
جز «الله» ( خدای یگانه یکتا) را نپرستید; زیرا بر شما از عذاب روز دردناکی میترسم! (26)
اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمیبینیم! و کسانی را که از تو پیروی کردهاند، جز گروهی اراذل سادهلوح، مشاهده نمیکنیم; و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمیبینیم; بلکه شما را دروغگو تصور میکنیم!» (27)
(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتی به من داده باشد -و بر شما مخفی مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انکار میکنید)؟! آیا ما میتوانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟! (28)
ای قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمیطلبم; اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آوردهاند، (بخاطر شما) از خود طرد نمیکنم; چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد; (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود;) ولی شما را قوم جاهلی میبینم! (29)
ای قوم! چه کسی مرا در برابر (مجازات) خدا یاری میدهد اگر آنان را طرد کنم؟! آیا اندیشه نمیکنید؟! (30)
من هرگز به شما نمیگویم خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمیدانم! و نمیگویم من فرشتهام! و (نیز) نمیگویم کسانی که در نظر شما خوار میآیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد; خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!» (31)
(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد; و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت! (32)
گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی میگویی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده میدهی بیاور!» (33)
(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودی به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست; و بسوی او بازگشت داده میشوید.» (34)
(مشرکان) میگویند: «او ( محمد (ص)) این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: سخللّهاگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است; ولی من از گناهان شما بیزارم!» (35)
به نوح وحی شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آوردهاند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایی که میکردند، غمگین مباش! (36)
و (اکنون) در حضور ما و طبق وحی ما، کشتی بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدنی هستند!» (37)
او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او میگذشتند، او را مسخره میکردند; (ولی نوح) گفت: «اگر ما را مسخره میکنید، ما نیز شما را همینگونه مسخره خواهیم کرد! (38)
بزودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!» (39)
(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت; (به نوح) گفتیم: «از هر جفتی از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتی) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده ( همسر و یکی از فرزندانت)- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمی همراه او ایمان نیاوردند! (40)
او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتی، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» (41)
و آن کشتی، آنها را از میان امواجی همچون کوهها حرکت میداد; (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشهای بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!» (42)
گفت: «بزودی به کوهی پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهداری در برابر فرمان خدا نیسست; مگر آن کس را که او رحم کند!» در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد; و او در زمره غرقشدگان قرار گرفت! (43)
و گفته شد: «ای زمین، آبت را فرو بر! و ای آسمان، خودداری کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتی) بر (دامنه کوه) جودی، پهلو گرفت; و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (44)
نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است; و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است; و تو از همه حکمکنندگان برتری!» (45)
فرمود: «ای نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحی است ( فرد ناشایستهای است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستی، از من مخواه! من به تو اندرز میدهم تا از جاهلان نباشی!!» (46)
عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه میبرم که از تو چیزی بخواهم که از آن آگاهی ندارم! و اگر مرا نبخشی، و بر من رحم نکنی، از زیانکاران خواهم بود!» (47)
(به نوح) گفته شد: «ای نوح! با سلامت و برکاتی از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایی که با تواند، فرود آی! و امتهای نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهرهمند خواهیم ساخت، سپس عذاب دردناکی از سوی ما به آنها میرسد (،چرا که این نعمتها را کفران میکنند!)» (48)
اینها از خبرهای غیب است که به تو (ای پیامبر) وحی میکنیم; نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمیدانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! (49)
(ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم; (به آنها) گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت میزنید (و بتها را شریک او میخوانید)! (50)
ای قوم من! من از شما برای این (رسالت)، پاداشی نمیطلبم; پاداش من، تنها بر کسی است که مرا آفریده است; آیا نمیفهمید؟! (51)
و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد; و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید! سذللّه (52)
گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاوردهای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمیآوریم! (53)
ما (درباره تو) فقط میگوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده)اند! سذللّه (هود) گفت: «من خدا را به شهادت میطلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرارمیدهید... (54)
از آنچه غیر او (میپرستید)! حال که چنین است، همگی برای من نقشه بکشید; و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کاری از دست شما ساخته نیست!) (55)
من، بر «الله» که پروردگار من و شماست، توکل کردهام! هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد; (اما سلطهای با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است! (56)
پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مامور بودم به شما رساندم; و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما میکند; و شما کمترین ضرری به او نمیرسایند; پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!» (57)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، «هود» و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را از عذاب شدید، رهایی بخشیدیم! (58)
و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند; و پیامبران او را معصیت نمودند; و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروی کردند! (59)
آنان، در این دنیا و روز قیامت، لعنت (و نام ننگینی) بدنبال دارند! بدانید «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزیدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خیر و سعادت)! (60)
و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههای آنها) است!» (61)
گفتند: «ای صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودی! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان میپرستیدند، نهی میکنی؟! در حالی که ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان میکنی، در شک و تردید هستیم!» (62)
گفت: «ای قوم! اگر من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رحمتی از جانب خود به من داده باشد (،میتوانم از ابلاغ رسالت او سرپیچی کنم)؟! اگر من نافرمانی او کنم، چه کسی میتواند مرا در برابر وی یاری دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمینان به زیانکار بودنتان، چیزی بر من نمیافزاید! (63)
ای قوم من! این «ناقه» خداوند است، که برای شما نشانهای است; بگذارید در زمین خدا به چرا مشغول شود; هیچ گونه آزاری به آن نرسانید، که بزودی عذاب خدا شما را خواهد گرفت!» (64)
(اما) آنها آن (ناقه) را از پای در آوردند! و (صالح به آنها) گفت: «(مهلت شما تمام شد!) سه روز در خانههایتان بهرهمند گردید; (و بعد از آن، عذاب الهی فرا خواهد رسید;) این وعدهای است که دروغ نخواهد بود!» (65)
و هنگامی که فرمان (مجازات) ما فرا رسید، صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوایی آن روز، رهایی بخشیدیم; چرا که پروردگارت قوی و شکست ناپذیر است! (66)
و کسانی را که ستم کرده بودند، صیحه (آسمانی) فروگرفت; و در خانههایشان به روی افتادند و مردند... (67)
آنچنان که گویی هرگز ساکن آن دیار نبودند! بدانید قوم ثمود، پروردگارشان را انکار کردند! دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار)! (68)
فرستادگان ما ( فرشتگان) برای ابراهیم بشارت آوردند; گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام! سذللّه و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد. (69)
(اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمیرسد (و از آن نمیخورند، کار) آنها را زشت شمرد; و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شدهایم!» (70)
و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید; پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم. (71)
گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند میآورم در حالی که پیرزنم، و این شوهرم پیرمردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!» (72)
گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است; چرا که او ستوده و والا است!» (73)
هنگامی که ترس ابراهیم فرو نشست، و بشارت به او رسید، درباره قوم لوط با ما مجادله میکرد... (74)
چرا که ابراهیم، بردبار و دلسوز و بازگشتکننده (بسوی خدا) بود! (75)
ای ابراهیم! از این (درخواست) صرفنظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده; و بطور قطع عذاب (الهی) به سراغ آنها میآید; و برگشت ندارد! (76)
و هنگامی که رسولان ما ( فرشتگان عذاب) به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد; و قلبش پریشان گشت; و گفت: «امروز روز سختی است!» (زیرا آنها را نشناخت; و ترسید قوم تبهکار مزاحم آنها شوند.) (77)
قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند -و قبلا کارهای بد انجام میدادند- گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند; برای شما پاکیزهترند! (با آنها ازدواج کنید; و از زشتکاری چشم بپوشید!) از خدا بترسید; و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!» (78)
گفتند: «تو که میدانی ما تمایلی به دختران تو نداریم; و خوب میدانی ما چه میخواهیم!» (79)
گفت: «(افسوس!) ای کاش در برابر شما قدرتی داشتم; یا تکیهگاه و پشتیبان محکمی در اختیار من بود! (آنگاه میدانستم با شما زشتسیرتان ددمنش چه کنم!)» (80)
(فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانوادهات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند; مگر همسرت، که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار میشوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است; آیا صبح نزدیک نیست؟!» (81)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو کردیم; و بارانی از سنگ ( گلهای متحجر) متراکم بر روی هم، بر آنها نازل نمودیم... (82)
(سنگهایی که) نزد پروردگارت نشاندار بود; و آن، (از سایر) ستمگران دور نیست! (83)
و بسوی «مدین» برادرشان شعیب را (فرستادیم); گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کمفروشی نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت میبینم; (ولی) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم! (84)
و ای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید; و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید! (85)
آنچه خداوند برای شما باقی گذارده (از سرمایههای حلال)، برایتان بهتر است اگر ایمان داشته باشید! و من، پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ایمان) نیستم! (86)
گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور میدهد که آنچه را پدرانمان میپرستیدند، ترک کنیم; یا آنچه را میخواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیدهای هستی! سذللّه (87)
گفت: «ای قوم! به من بگویید، هرگاه من دلیل آشکاری از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبی به من داده باشد، (آیا میتوانم بر خلاف فرمان او رفتار کنم؟!) من هرگز نمیخواهم چیزی که شما را از آن باز میدارم، خودم مرتکب شوم! من جز اصلاح -تا آنجا که توانایی دارم- نمیخواهم! و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم; و به سوی او بازمیگردم! (88)
و ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، سبب نشود که شما به همان سرنوشتی که قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شوید! و قوم لوط از شما چندان دور نیست! (89)
از پروردگار خود، آمرزش بطلبید; و به سوی او بازگردید; که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبهکار) است!» (90)
گفتند: «ای شعیب! بسیاری از آنچه را میگویی، ما نمیفهمیم! و ما تو را در میان خود، ضعیف مییابیم; و اگر (بخاطر) قبیله کوچکت نبود، تو را سنگسار میکردیم; و تو در برابر ما قدرتی نداری!» (91)
گفت: «ای قوم! آیا قبیله کوچک من، نزد شما عزیزتر از خداوند است؟! در حالی که (فرمان) او را پشت سر انداختهاید! پروردگارم به آنچه انجام میدهید، احاطه دارد (و آگاه است)! (92)
ای قوم! هر کاری از دستتان ساخته است، انجام دهید، من هم کار خود را خواهم کرد; و بزودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوارکننده به سراغش میآید، و چه کسی دروغگوست! شما انتظار بکشید، من هم در انتظارم!» (93)
و هنگامی که فرمان ما فرا رسید، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم; و آنها را که ستم کردند، صیحه (آسمانی) فرو گرفت; و در دیار خود، به رو افتادند (و مردند)... (94)
آنچنان که گویی هرگز از ساکنان آن (دیار) نبودند! دور باد مدین (و اهل آن) از رحمت خدا، همان گونه که قوم ثمود دور شدند! (95)
ما، موسی را با آیات خود و دلیل آشکاری فرستادیم... (96)
بسوی فرعون و اطرافیانش; اما آنها از فرمان فرعون پیروی کردند; در حالی که فرمان فرعون، مایه رشد و نجات نبود! (97)
روز قیامت، او در پیشاپیش قومش خواهد بود; و (به جای چشمههای زلال بهشت) آنها را وارد آتش میکند! و چه بد آبشخوری است (آتش)، که بر آن وارد میشوند! (98)
آنان در این جهان و روز قیامت، لعنتی بدنبال دارند; و چه بد عطایی است (لعن و دوری از رحمت خدا)، که نصیب آنان میشود! (99)
این از اخبار شهرها و آبادیهاست که ما برای تو بازگو میکنیم; که بعضی (هنوز) برپا هستند، و بعضی درو شدهاند (و از میان رفتهاند)! (100)
ما به آنها ستم نکردیم; بلکه آنها خودشان بر خویشتن ستم روا داشتند! و هنگامی که فرمان مجازات الهی فرا رسید، معبودانی را که غیر از خدا میخواندند، آنها را یاری نکردند; و جز بر هلاکت آنان نیفزودند! (101)
و اینچنین است مجازات پروردگار تو، هنگامی که شهرها و آبادیهای ظالم را مجازات میکند! (آری،) مجازات او، دردناک و شدید است! (102)
در این، نشانهای است برای کسی که از عذاب آخرت میترسد; همان روزی است که مردم در آن جمع میشوند، و روزی که همه آن را مشاهده میکنند. (103)
و ما آن (مجازات) را، جز تا زمان محدودی، تاخیر نمیاندازیم! (104)
آن روز که (قیامت و زمان مجازات) فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمیگوید; گروهی بدبختند و گروهی خوشبخت! (105)
اما آنها که بدبخت شدند، در آتشند; و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» ( نالههای طولانی دم و بازدم) است... (106)
جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست; مگر آنچه پروردگارت بخواهد! پروردگارت هر چه را بخواهد انجام میدهد! (107)
اما آنها که خوشبخت و سعادتمند شدند، جاودانه در بهشت خواهند ماند، تا آسمانها و زمین برپاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد! بخششی است قطع نشدنی! (108)
پس شک و تردیدی (در باطل بودن) معبودهایی که آنها میپرستند، به خود راه مده! آنها همانگونه این معبودها را پرستش میکنند که پدرانشان قبلا میپرستیدند، و ما نصیب آنان را بیکم و کاست خواهیم داد! (109)
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم; سپس در آن اختلاف شد; و اگر فرمان قبلی خدا (در زمینهآزمایش و اتمام حجت بر آنها) نبود، در میان آنان داوری میشد! و آنها (هنوز) در شکاند، شکی آمیخته به بدگمانی! (110)
و پروردگارت اعمال هر یک را بیکم و کاست به آنها خواهد داد; او به آنچه عمل میکنند آگاه است! (111)
پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن; و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند! (112)
و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فرا گیرد; و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت; و یاری نمیشوید! (113)
در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار; چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین میبرند; این تذکری است برای کسانی که اهل تذکرند! (114)
و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! (115)
چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما، دانشمندان صاحب قدرتی نبودند که از فساد در زمین جلوگیری کنند؟! مگر اندکی از آنها، که نجاتشان دادیم! و آنان که ستم میکردند، از تنعم و کامجوئی پیروی کردند; و گناهکار بودند (و نابود شدند)! (116)
و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را بظلم و ستم نابود کند در حالی که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند! (117)
و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار میداد; ولی آنها همواره مختلفند... (118)
مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین (پذیرش رحمت) آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنم را از همه (سرکشان و طاغیان) جن و انس پر خواهم کرد! (119)
ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم; و ارادهات قوی گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) برای تو حق، و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است. (120)
و به آنها که ایمان نمیآورند، بگو: «هر چه در قدرت دارید، انجام دهید! ما هم انجام میدهیم! (121)
و انتظار بکشید! ما هم منتظریم! (122)
و (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست; و همه کارها به سوی او بازمیگردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایی که میکنید، هرگز غافل نیست! (123)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد; اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)! (1)
او کسی است که شما را از گل آفرید; سپس مدتی مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد); و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید میکنید! (2)
اوست خداوند در آسمانها و در زمین; پنهان و آشکار شما را میداند; و از آنچه (انجام میدهید و) به دست میآورید، با خبر است. (3)
هیچ نشانه و آیهای از آیات پروردگارشان برای آنان نمیآید، مگر اینکه از آن رویگردان میشوند! (4)
آنان، حق را هنگامی که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولی بزودی خبر آنچه را به باد مسخره میگرفتند، به آنان میرسد; (و از نتایج کار خود، آگاه میشوند). (5)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند; و) قدرتهایی به آنها داده بودیم که به شما ندادیم; بارانهای پیدرپی برای آنها فرستادیم; و از زیر (آبادیهای) آنها، نهرها را جاری ساختیم; (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کردیم; و جمعیت دیگری بعد از آنان پدید آوردیم. (6)
(حتی) اگر ما نامهای روی صفحهای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهای خود لمس کنند، باز کافران میگویند: «این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست»! (7)
(از بهانههای آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشتهای بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوی خدا همراهی کند؟!)» ولی اگر فرشتهای بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسی و شهود پیدا کند،) کار تمام میشود; (یعنی اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک میشوند). (8)
و اگر او را فرشتهای قرارمیدادیم، حتما وی را بصورت انسانی درمیآوردیم; (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه میساختیم; همانطور که آنها کار را بر دیگران مشتبه میسازند! (9)
(با این حال، نگران نباش!) جمعی از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگرفت; (و عذاب الهی بر آنها فرود آمد). (10)
بگو: «روی زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهی چه شد؟! سذللّه (11)
بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست; رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده; (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدی نیست، گرد خواهد آورد. (آری،) فقط کسانی که سرمایههای وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمیآورند. (12)
و برای اوست آنچه در شب و روز قرار دارد; و او، شنوا و داناست. (13)
بگو: «آیا غیر خدا را ولی خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است; اوست که روزی میدهد، و از کسی روزی نمیگیرد.» بگو: «من مامورم که نخستین مسلمان باشم; و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!» (14)
بگو: «من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روزی بزرگ ( روز رستاخیز) میترسم! (15)
آن کس که در آن روز، مجازات الهی به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته; و این همان پیروزی آشکار است.» (16)
اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد! و اگر خیری به تو رساند، او بر همه چیز تواناست; (و از قدرت او، هرگونه نیکی ساخته است.) (17)
اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است; و اوست حکیم آگاه! (18)
بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست; و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی میدهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمیدهم». بگو: سخللّهاوست تنها معبود یگانه; و من از آنچه برای او شریک قرارمیدهید، بیزارم!» (19)
آنان که کتاب آسمانی به ایشان دادهایم، بخوبی او ( پیامبر) را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند; فقط کسانی که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند. (20)
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته ( همتایی برای او قائل شده)، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! (21)
آن روز که همه آنها را محشور میکنیم; سپس به مشرکان میگوییم: «معبودهایتان، که همتای خدا میپنداشتید، کجایند؟» (چرا به یاری شما نمیشتابند؟!) (22)
سپس پاسخو عذر آنها، چیزی جز این نیست که میگویند: «به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (23)
ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ میگویند، و آنچه را بدروغ همتای خدا میپنداشتند، از دست میدهند! (24)
پارهای از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند; ولی بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند; و در گوش آنها، سنگینی قرار دادهایم. و (آنها بقدری لجوجند که) اگر تمام نشانههای حق را ببینند، ایمان نمیآورند; تا آنجا که وقتی به سراغ تو میآیند که با تو پرخاشگری کنند، کافران میگویند: «اینها فقط افسانههای پیشینیان است!» (25)
آنها دیگران را از آن بازمیدارند; و خود نیز از آن دوری میکنند; آنها جز خود را هلاک نمیکنند، ولی نمیفهمند! (26)
کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستادهاند، ببینی! میگویند: ای کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده میشدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم، و از مؤمنان میبودیم! (27)
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیاتی را که قبلا پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند; آنها دروغگویانند. (28)
آنها گفتند: «چیزی جز این زندگی دنیای ما نیست; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!» (29)
اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند، ببینی! (به آنها) میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آری، قسم به پروردگارمان (حق است!)» میگوید: «پس مجازات را بچشید به سزای آنچه انکار میکردید!» (30)
آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلما زیان دیدند; (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید; میگویند: «ای افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهی کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش میکشند; چه بد باری بر دوش خواهند داشت! (31)
زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟! (32)
ما میدانیم که گفتار آنها، تو را غمگین میکند; ولی (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمیکنند; بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مینمایند. (33)
پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند; و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند; و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکی از سنتهای الهی است;) و هیچ چیز نمیتواند سنن خدا را تغییر دهد; و اخبار پیامبران به تو رسیده است. (34)
و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) اما اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (35)
تنها کسانی (دعوت تو را) میپذیرند که گوش شنوا دارند; اما مردگان (و آنها که روح انسانی را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند; و) خدا آنها را (در قیامت) برمیانگیزد; سپس به سوی او، بازمیگردند. (36)
و گفتند: «چرا نشانه (و معجزهای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانهای نازل کند; ولی بیشتر آنها نمیدانند!» (37)
هیچ جنبندهای در زمین، و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند، نیست مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند. ما هیچ چیزرا در این کتاب، فرو گذار نکردیم; سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور میگردند. (38)
آنها که آیات ما را تکذیب کردند، کرها و لالهایی هستند که در تاریکیها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه میکند; و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد. (39)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (برای حل مشکلات خود،) غیر خدا را میخوانید اگر راست میگویید؟!» (40)
(نه،) بلکه تنها او را میخوانید! و او اگر بخواهد، مشکلی را که بخاطر آن او را خواندهاید، برطرف میسازد; و آنچه را (امروز) همتای خدا قرارمیدهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد. (41)
ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند، (پیامبرانی) فرستادیم; (و هنگامی که با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدت و رنج و ناراحتی مواجه ساختیم; شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسلیم گردند! (42)
چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد; و شیطان، هر کاری را که میکردند، در نظرشان زینت داد! (43)
(آری،) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم; تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند); ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم); در این هنگام، همگی مایوس شدند; (و درهای امید به روی آنها بسته شد). (44)
و (به این ترتیب،) دنباله (زندگی) جمعیتی که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است. (45)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)، چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونههای مختلف برای آنها شرح میدهیم، سپس آنها روی میگردانند! (46)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب خدا بطور ناگهانی (و پنهانی) یا آشکارا به سراغ شما بیاید، آیا جز جمعیت ستمکار هلاک میشوند؟!» (47)
ما پیامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بیم دهنده، نمیفرستیم; آنها که ایمان بیاورند و (خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (48)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانیها به آنان میرسد. (49)
بگو: «من نمیگویم خزاین خدا نزد من است; و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمیگویم من فرشتهام; تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.» بگو: سخللّهآیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمیاندیشید؟!» (50)
و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز میترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعتکنندهای جز او ( خدا) ندارند; شاید پرهیزگاری پیشه کنند! (51)
و کسانی را که صبح و شام خدا را میخوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن! نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود! (52)
و این چنین بعضی از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران); تا بگویند: سخللّهآیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟!» آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟! (53)
هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده; هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (54)
و این چنین آیات را برمیشمریم، (تا حقیقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد. (55)
بگو: «من از پرستش کسانی که غیر از خدا میخوانید، نهی شدهام!» بگو: «من از هوی و هوسهای شما، پیروی نمیکنم; اگر چنین کنم، گمراه شدهام; و از هدایتیافتگان نخواهم بود! سذللّه (56)
بگو: «من دلیل روشنی از پروردگارم دارم; و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دست من نیست !حکم و فرمان، تنها از آن خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.» (57)
بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله دارید نزد من بود، (و به درخواست شما ترتیباثر میدادم، عذاب الهی بر شما نازل میگشت;) و کار میان من و شما پایان گرفته بود; ولی خداوند ظالمان را بهتر میشناسد (و بموقع مجازات میکند.)» (58)
کلیدهای غیب، تنها نزد اوست; و جز او، کسی آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکی و دریاست میداند; هیچ برگی (از درختی) نمیافتد، مگر اینکه از آن آگاه است; و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار ( در کتاب علم خدا) ثبت است. (59)
او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) میگیرد; و از آنچه در روز کردهاید، با خبر است; سپس در روز شما را (از خواب) برمیانگیزد; و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینی فرا رسد; سپس بازگشت شما به سوی اوست; و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، با خبر میسازد. (60)
او بر بندگان خود تسلط کامل دارد; و مراقبانی بر شما میگمارد; تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد; (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را میگیرند; و آنها (در نگاهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمیکنند. (61)
سپس (تمام بندگان) به سوی خدا، که مولای حقیقی آنهاست، بازمیگردند. بدانید که حکم و داوری، مخصوص اوست; و او، سریعترین حسابگران است! (62)
بگو: «چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و دریا رهایی میبخشد؟ در حالی که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانی میخوانید; (و میگویید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهایی میبخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.» (63)
بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتی، نجات میدهد; باز هم شما برای او شریک قرار میدهید! (و راه کفر میپویید.)» (64)
بگو: «او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد; یا بصورت دستههای پراکنده شما را با هم بیامیزد; و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگری بچشاند.» ببین چگونه آیات گوناگون را (برای آنها) بازگو میکنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)! (65)
قوم و جمعیت تو، آن (آیات الهی) را تکذیب و انکار کردند، در حالی که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمانآوردن) شما نیستم! (وظیفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ایمان.)» (66)
هر خیری (که خداوند به شما داده،) سرانجام قرارگاهی دارد، (و در موعد خود انجام میگیرد.) و بزودی خواهید دانست! (67)
هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیت ستمگر منشین! (68)
و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست; ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند! (69)
و رها کن کسانی را که آیین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآوری نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعتکنندهای! و (چنین کسی) هر گونه عوضی بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد; آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالی شدهاند که خود انجام دادهاند; نوشابهای از آب سوزان برای آنهاست; و عذاب دردناکی بخاطر اینکه کفر میورزیدند (و آیات الهی را انکار) میکردند. (70)
بگو: «آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال مال دارد، نه زیانی; و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسههای شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است; در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت میکنند (و میگویند:) به سوی ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است; و ما دستور دادیم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. (71)
و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.» (72)
اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید; و آن روز که (به هر چیز) میگوید: «موجود باش!» موجود میشود; سخن او، حق است; و در آن روز که در «صور» دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه. (73)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که ابراهیم به پدرش ( عمویش) «آزر» گفت: «آیا بتهائی را معبودان خود انتخاب میکنی؟! من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری میبینم.» (74)
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم; (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد. (75)
هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟ سذللّه اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروبکنندگان را دوست ندارم !» (76)
و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) میشکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.»(77)
و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) میسازید، بیزارم! (78)
من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده; من در ایمان خود خالصم; و از مشرکان نیستم! (79)
ولی قوم او ( ابراهیم)، با وی به گفتگو و ستیز پرداختند; گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز میکنید؟! در حالی که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده; و من از آنچه شما همتای (خدا) قرار میدهید، نمیترسم (و به من زیانی نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزی را بخواهد! وسعت آگاهی پروردگارم همه چیز را در برمیگیرد; آیا متذکر (و بیدار) نمیشوید؟! (80)
چگونه من از بتهای شما بترسم؟! در حالی که شما از این نمیترسید که برای خدا، همتایی قرار دادهاید که هیچ گونه دلیلی درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، شایستهتر به ایمنی (از مجازات) هستند اگر میدانید؟! (81)
(آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست; و آنها هدایتیافتگانند!» (82)
اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا میبریم; پروردگار تو، حکیم و داناست. (83)
و اسحاق و یعقوب را به او ( ابراهیم) بخشیدیم; و هر دو را هدایت کردیم; و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم; و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم); اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم! (84)
و (همچنین) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را; همه از صالحان بودند. (85)
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را; و همه را بر جهانیان برتری دادیم. (86)
و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادی را برتری دادیم) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم. (87)
این، هدایت خداست; که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی میکند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام دادهاند، نابود میگردد (و نتیجهای از آن نمیگیرند). (88)
آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم; و اگر (بفرض) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمیماند; زیرا) کسان دیگری را نگاهبان آن میسازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. (89)
آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده; پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمیطلبم! این (رسالت)، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست! (این وظیفه من است)» (90)
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: ; سخللّهچه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود; 0اما شما) آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید; قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان میدارید; و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: ; سخللّهخدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازی کنند! (91)
و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم; کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق میکند; (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهای الهی، بشارت دهی،) و تا (اهل) امالقری ( مکه) و کسانی را که گرد آن هستند، بترسانی! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، و به آن ایمان میآورند; و بر نمازهای خویش، مراقبت می کنند! (92)
چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحی فرستاده شده»، در حالی که به او وحی نشده است، و کسی که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل میکنم»؟! و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان میگویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبر ورزیدید، مجازات خوارکنندهای خواهید دید»! (به حال آنها تاسف خواهی خورد) (93)
و (روز قیامت به آنها گفته میشود:) همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید، همانگونه که روز اول شما را آفریدیم! و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید! و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود میپنداشتید، با شما نمیبینیم! پیوندهای شما بریده شده است; و تمام آنچه را تکیهگاه خود تصور میکردید، از شما دور و گم شدهاند! (94)
خداوند، شکافنده دانه و هسته است; زنده را از مرده خارج میسازد، و مرده را از زنده بیرون میآورد; این است خدای شما! پس چگونه از حق منحرف میشوید؟! (95)
او شکافنده صبح است; و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است; این، اندازهگیری خداوند توانای داناست! (96)
او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریکیهای خشکی و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانهها(ی خود) را برای کسانی که میدانند، (و اهل فکر و اندیشهاند) بیان داشتیم! (97)
او کسی است که شما را از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضی پایدار (از نظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضی ناپایدار; ما آیات خود را برای کسانی که میفهمند، تشریح نمودیم! (98)
او کسی است که از آسمان، آبی نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم; و از آن، ساقهها و شاخههای سبز، خارج ساختیم; و از آنها دانههای متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفههایی با رشتههای باریک بیرون فرستادیم; و باغهایی از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بیشباهت! هنگامی که میوه می دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانههایی (از عظمت خدا) برای افراد باایمان است! (99)
آنان برای خدا همتایانی از جن قرار دادند، در حالی که خداوند همه آنها را آفریده است; و برای خدا، به دروغ و از روی جهل، پسران و دخترانی ساختند; منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف میکنند! (100)
او پدید آورنده آسمانها و زمین است; چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته، و همه چیز را آفریده; و او به همه چیز داناست. (101)
(آری،) این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست; آفریدگار همه چیز است; او را بپرستید و او نگهبان و مدبر همه موجودات است. (102)
چشمها او را نمیبینند; ولی او همه چشمها را میبیند; و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است. (103)
دلایل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد; کسی که (به وسیله آن، حق را) ببیند، به سود خود اوست; و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش میباشد; و من نگاهبان شما نیستم (و شما را بر قبول ایمان مجبور نمیکنم) (104)
و اینچنین آیات (خود) را تشریح میکنیم; بگذار آنها بگویند: «تو درس خواندهای (و آنها را از دیگری آموختهای)»! میخواهیم آن را برای کسانی که آماده درک حقایقند، روشن سازیم. (105)
از آنچه که از سوی پروردگارت بر تو وحی شده، پیروی کن! هیچ معبودی جز او نیست! و از مشرکان، روی بگردان! (106)
اگر خدا میخواست، (همه به اجبار ایمان میآوردند،) و هیچ یک مشرک نمیشدند; و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار ندادهایم; و وظیفه نداری آنها را (به ایمان) مجبور سازی! (107)
(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است; و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد). (108)
با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانهای ( معجزهای) برای آنان بیاید، حتما به آن ایمان میآورند; بگو: «معجزات فقط از سوی خداست (و در اختیار من نیست که به میل شما معجزهای بیاورم); و شما از کجا میدانید که هرگاه معجزهای بیاید (ایمان میآورند؟ خیر،) ایمان نمیآورند!» (109)
و ما دلها و چشمهای آنها را واژگونه میسازیم; (آری آنها ایمان نمیآورند) همانگونه که در آغاز، به آن ایمان نیاوردند! و آنان را در حال طغیان و سرکشی، به خود وامیگذاریم تا سرگردان شوند! (110)
(و حتی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند; مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند! (111)
اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم; آنها بطور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بیاساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر میگفتند; و اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند; (و میتوانست جلو آنها را بگیرد; ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار! (112)
نتیجه (وسوسههای شیطان و تبلیغات شیطانصفتان) این خواهد شد که دلهای منکران قیامت، به آنها متمایل گردد; و به آن راضی شوند; و هر گناهی که بخواهند، انجام دهند! (113)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است; و کسانی که به آنها کتاب آسمانی دادهایم میدانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده; بنابر این از تردیدکنندگان مباش! (114)
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید; هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد; و او شنونده داناست. (115)
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند; (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند. (116)
پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است; و همچنین از کسانی که هدایت یافتهاند. (117)
از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید! (118)
چرا از چیزها ( گوشتها)ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمیخورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید; (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بیدانشی، (دیگران را) گمراه میسازند; و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر میشناسد. (119)
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید! زیرا کسانی که گناه میکنند، بزودی در برابر آنچه مرتکب میشدند، مجازات خواهند شد. (120)
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است; و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند; اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود! (121)
آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام میدادند، تزیین شده (و زیبا جلوه کرده) است. (122)
و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادی، بزرگان گنهکاری قرار دادیم; (افرادی که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم; اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پیش گرفتند;) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند; ولی تنها خودشان را فریب میدهند و نمیفهمند! (123)
و هنگامی که آیهای برای آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمیآوریم، مگر اینکه همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگی) که میکردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد. (124)
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد; و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود; این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار میدهد! (125)
و این راه مستقیم (و سنت جاویدان) پروردگار توست; ما آیات خود را برای کسانی که پند میگیرند، بیان کردیم! (126)
برای آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود; و او، ولی و یاور آنهاست بخاطر اعمال (نیکی) که انجام میدادند. (127)
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (میگوید:) ای جمعیت شیاطین و جن! شما افراد زیادی از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها میگویند: سخللّهپروردگارا! هر یک از ما دو گروه ( پیشوایان و پیروانگمراه) از دیگری استفاده کردیم; (ما به لذات هوس آلود و زودگذر رسیدیم; و آنها بر ما حکومت کردند;) و به اجلی که برای ما مقرر داشته بودی رسیدیم.» (خداوند) میگوید: «آتش جایگاه شماست; جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکیم و داناست. (128)
ما اینگونه بعضی از ستمگران را به بعضی دیگر وامیگذاریم به سبب اعمالی که انجام میدادند. (129)
(در آن روز به آنها میگوید:) ای گروه جن و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟! آنها میگویند: «بر ضد خودمان گواهی میدهیم; (آری،) ما بد کردیم)» و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد; و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند! (130)
این بخاطر آن است که پروردگارت هیچگاه (مردم) شهرها و آبادیها را بخاطر ستمهایشان در حال غفلت و بیخبری هلاک نمیکند. (بلکه قبلا رسولانی برای آنها میفرستد.) (131)
و برای هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبی) است از آنچه عمل کردند; و پروردگارت از اعمالی که انجام میدهند، غافل نیست. (132)
پروردگارت بینیاز و مهربان است; (پس به کسی ستم نمیکند; بلکه همه، نتیجه اعمال خود را میگیرند;) اگر بخواهد، همه شما را میبرد; سپس هر کس را بخواهد جانشین شما میسازد; همانطور که شما را از نسل اقوام دیگری به وجود آورد. (133)
آنچه به شما وعده داده میشود، یقینا میآید; و شما نمیتوانید (خدا را) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید)! (134)
بگو: «ای قوم من! هر کار در قدرت دارید بکنید! من (هم به وظیفه خود) عمل میکنم; اما بزودی خواهید دانست چه کسی سرانجام نیک خواهد داشت (و پیروزی با چه کسی است! اما) به یقین، ظالمان رستگار نخواهند شد!» (135)
آنها ( مشرکان) سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند; (و سهمی برای بتها!) و بگمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما ( یعنی بتها) است!» آنچه مال شرکای آنها بود، به خدا نمیرسید; ولی آنچه مال خدا بود، به شرکایشان میرسید! (آری، اگر سهم بتها با کمبودی مواجه میشد، مال خدا را به بتها میدادند; اما عکس آن را مجاز نمیدانستند!) چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتی خدا را کمتر از بتها میدانند)! (136)
همینگونه شرکای آنها ( بتها)، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند; (کودکان خود را قربانی بتها میکردند، و افتخار مینمودند!) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند; و آیینشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا میخواست، چنین نمیکردند; (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد; ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (وبه آنها اعتنا مکن)! (137)
و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است; و جز کسانی که ما بخواهیم -به گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند; (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.») بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد! (138)
و گفتند: «آنچه (از بچه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست; و بر همسران ما حرام است! اما اگر مرده باشد ( مرده متولد شود)، همگی در آن شریکند.» بزودی (خدا) کیفر این توصیف (و احکام دروغین) آنها را میدهد; او حکیم و داناست. (139)
به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند; (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود تحریم کردند; و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند; و (هرگز) هدایت نیافته بودند. (140)
اوست که باغهای معروش ( باغهایی که درختانش روی داربستها قرار دارد)، و باغهای غیرمعروش ( باغهایی که نیاز به داربست ندارد) را آفرید; همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند; و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتی با هم شبیه، و از جهتی تفاوت دارند; (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالی که طعم میوه آنها متفاوت میباشد.) از میوه آن، به هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد! (141)
(او کسی است که) از چهارپایان، برای شما حیوانات باربر، و حیوانات کوچک (برای منافع دیگر) آفرید; از آنچه به شما روزی داده است، بخورید! و از گامهای شیطان پیروی ننمایید، که او دشمن آشکار شماست! (142)
هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید; از میش دو جفت، و از بز دو جفت; بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید!» (143)
و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید); بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا مادهها را؟ یا آنچه را شکم مادهها دربرگرفته؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد ، تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمیکند» (144)
بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمییابم; بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا ( نام بتها) بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست); زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است. (145)
و بر یهودیان، هر حیوان ناخندار ( حیواناتی که سم یکپارچه دارند) را حرام کردیم; و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم; مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است; این را بخاطر ستمی که میکردند به آنها کیفر دادیم; و ما راست میگوییم. (146)
اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهای دارد; اما مجازات او هماز مجرمان دفع شدنی نیست! (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمی است) (147)
بزودی مشرکان (برای تبرئه خویش) میگویند: «اگر خدا میخواست، نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما; و نه چیزی را تحریم میکردیم!» کسانی که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ میگفتند; و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنی (بر این موضوع) دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید، و تخمینهای نابجا میزنید.» (148)
بگو: «دلیل رسا (و قاطع) برای خداست (دلیلی که برای هیچ کس بهانهای باقی نمیگذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میکند. (ولی چون هدایت اجباری بیثمر است، این کار را نمیکند.)» (149)
بگو: «گواهان خود را، که گواهی میدهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (بدروغ) گواهی دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهی نده! و از هوی و هوس کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند و برای خدا شریک قائلند، پیروی مکن! (150)
بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم; و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق); این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید! (151)
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکر شوید! (152)
این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!» (153)
سپس به موسی کتاب (آسمانی) دادیم; (و نعمت خود را) بر آنها که نیکوکار بودند، کامل کردیم; و همه چیز را (که مورد نیاز آنها بود، درآن) روشن ساختیم; کتابی که مایه هدایت و رحمت بود; شاید به لقای پروردگارشان (و روز رستاخیز)، ایمان بیاورند! (154)
و این کتابی است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم; از آن پیروی کنید،و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید! (155)
(ما این کتاب را با این امتیازات نازل کردیم) تا نگویید: «کتاب آسمانی تنها بر دو طایفه پیش از ما ( یهود و نصاری) نازل شده بود; و ما از بحث و بررسی آنها بی خبر بودیم»! (156)
یا نگویید: «اگر کتاب آسمانی بر ما نازل میشد، از آنها هدایت یافتهتر بودیم»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بزودی کسانی را که از آیات ما روی میگردانند، بخاطر همین اعراض بیدلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد! (157)
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند، یا خداوند (خودش) به سوی آنها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت (و نشانههای رستاخیز)؟! اما آن روز که بعضی از آیات پروردگارت تحقق پذیرد، ایمانآوردن افرادی که قبلا ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنین انتظارات نادرستی دارید،) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) میکشیم!» (158)
کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دستههای گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطهای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست; سپس خدا آنها را از آنچه انجام میدادند، با خبر میکند. (159)
هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید; و ستمی بر آنها نخواهد شد. (160)
بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده; آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا); آیین ابراهیم; که از آیینهای خرافی روی برگرداند; و از مشرکان نبود.» (161)
بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. (162)
همتایی برای او نیست; و به همین مامور شدهام; و من نخستین مسلمانم!» (163)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمیدهد; و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمل نمیشود; سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است; و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد. (164)
و او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین ساخت، و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد، تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید; به یقین پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربان است. (کیفر کسانی را که از بوته امتحان نادرست درآیند، زود میدهد; و نسبت به حق پویان مهربان است.) (165)
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
الر، آن آیات کتاب آشکار است! (1)
ما آن را قرآنی عربی نازل کردیم، شاید شما درک کنید (و بیندیشید)! (2)
ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن -که به تو وحی کردیم- بر تو بازگو میکنیم; و مسلما پیش از این، از آن خبر نداشتی! (3)
(به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!» (4)
گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، که برای تو نقشه (خطرناکی) میکشند; چرا که شیطان، دشمن آشکار انسان است! (5)
و این گونه پروردگارت تو را برمیگزیند; و از تعبیر خوابها به تو میآموزد; و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل میکند، همانگونه که پیش از این، بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام کرد; به یقین، پروردگار تو دانا و حکیم است!» (6)
در (داستان) یوسف و برادرانش، نشانهها(ی هدایت) برای سؤالکنندگان بود! (7)
هنگامی که (برادران) گفتند: «یوسف و برادرش ( بنیامین) نزد پدر، از ما محبوبترند; در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم! مسلما پدر ما، در گمراهی آشکاری است! (8)
یوسف را بکشید; یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید; تا توجه پدر، فقط به شما باشد; و بعد از آن، (از گناه خود توبه میکنید; و) افراد صالحی خواهید بود! (9)
یکی از آنها گفت: «یوسف را نکشید! و اگر میخواهید کاری انجام دهید، او را در نهانگاه چاه بیفکنید; تا بعضی از قافلهها او را برگیرند (و با خود به مکان دوری ببرند)!» (10)
(و برای انجام این کار، برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «پدرجان! چرا تو درباره (برادرمان) یوسف، به ما اطمینان نمیکنی؟! در حالی که ما خیرخواه او هستیم! (11)
فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند; و ما نگهبان او هستیم!» (12)
(پدر) گفت: «من از بردن او غمگین میشوم; و از این میترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!» (13)
گفتند: «با اینکه ما گروه نیرومندی هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود (و هرگز چنین چیزی) ممکن نیست!)» (14)
هنگامی که او را با خود بردند، و تصمیم گرفتند وی را در مخفیگاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملی ساختند;) و به او وحی فرستادیم که آنها رادر آینده از این کارشان با خبر خواهی ساخت; در حالی که آنها نمیدانند! (15)
(برادران یوسف) شب هنگام، گریان به سراغ پدر آمدند. (16)
گفتند: «ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم; و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، هر چند راستگو باشیم!» (17)
و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند; گفت: «هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبائی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت; و در برابر آنچه میگویید، از خداوند یاری میطلبم!» (18)
و (در همین حال) کاروانی فرا رسید; و مامور آب را (به سراغ آب) فرستادند; او دلو خود را در چاه افکند; (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! این کودکی است (زیبا و دوست داشتنی!)» و این امر را بعنوان یک سرمایه از دیگران مخفی داشتند. و خداوند به آنچه آنها انجام میدادند، آگاه بود. (19)
و (سرانجام،) او را به بهای کمی -چند درهم- فروختند; و نسبت به( فروختن) او، بی رغبت بودند (;چرا که میترسیدند رازشان فاش شود). (20)
و آن کس که او را از سرزمین مصر خرید ( عزیز مصر)، به همسرش گفت: «مقام وی را گرامی دار، شاید برای ما سودمند باشد; و یا او را بعنوان فرزند انتخاب کنیم!» و اینچنین یوسف را در آن سرزمین متمکن ساختیم! (ما این کار را کردیم، تا او را بزرگ داریم; و) از علم تعبیر خواب به او بیاموزیم; خداوند بر کار خود پیروز است، ولی بیشتر مردم نمیدانند! (21)
و هنگامی که به بلوغ و قوت رسید، ما «حکم» ( نبوت) و «علم» به او دادیم; و اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم! (22)
و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنای کامجویی کرد; درها را بست و گفت: «بیا (بسوی آنچه برای تو مهیاست!)» (یوسف) گفت: «پناه میبرم به خدا! او ( عزیز مصر) صاحب نعمت من است; مقام مرا گرامی داشته; (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) مسلما ظالمان رستگار نمیشوند!» (23)
آن زن قصد او کرد; و او نیز -اگر برهان پروردگار را نمیدید- قصد وی مینمود! اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم; چرا که او از بندگان مخلص ما بود! (24)
و هر دو به سوی در، دویدند (در حالی که همسر عزیز، یوسف را تعقیب میکرد); و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد. و در این هنگام، آقای آن زن را دم در یافتند! آن زنگفت: «کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند، جز زندان و یا عذاب دردناک، چه خواهد بود؟! سذللّه (25)
(یوسف) گفت: «او مرا با اصرار به سوی خود دعوت کرد!» و در این هنگام، شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که: «اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن آن راست میگوید، و او از دروغگویان است. (26)
و اگر پیراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ میگوید، و او از راستگویان است.» (27)
هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن او ( یوسف) از پشت پاره شده، گفت: «این از مکر و حیله شما زنان است; که مکر و حیله شما زنان، عظیم است! (28)
یوسف از این موضوع، صرفنظر کن! و تو ای زن نیز از گناهت استغفار کن، که از خطاکاران بودی!» (29)
(این جریان در شهر منعکس شد;) گروهی از زنان شهر گفتند: «همسر عزیز، جوانش ( غلامش) را بسوی خود دعوت میکند! عشق این جوان، در اعماق قلبش نفوذ کرده، ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم!» (30)
هنگامی که (همسر عزیز) از فکر آنها باخبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت کرد); و برای آنها پشتی (گرانبها، و مجلس باشکوهی) فراهم ساخت; و به دست هر کدام، چاقویی (برای بریدن میوه) داد; و در این موقع (به یوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامی که چشمشان به او افتاد، او را بسیار بزرگ (و زیبا) شمردند; و (بیتوجه) دستهای خود را بریدند; و گفتند: «منزه است خدا! این بشر نیست; این یک فرشته بزرگوار است!» (31)
(همسر عزیز) گفت: «این همان کسی است که بخاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن دعوت کردم; و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور میدهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد; و مسلما خوار و ذلیل خواهد شد!» (32)
(یوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن میخوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» (33)
پروردگارش دعای او را اجابت کرد; و مکر آنان را از او بگردانید; چرا که او شنوا و داناست! (34)
و بعد از آنکه نشانههای (پاکی یوسف) را دیدند، تصمیم گرفتند او را تا مدتی زندانی کنند! (35)
و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند; یکی از آن دو گفت: «من در خواب دیدم که (انگور برای) شراب میفشارم!» و دیگری گفت: «من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل میکنم; و پرندگان از آن میخورند; ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران میبینیم.» (36)
(یوسف) گفت: «پیش از آنکه جیره غذایی شما فرا رسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این، از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است. من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند، و به سرای دیگر کافرند، ترک گفتم (و شایسته چنین موهبتی شدم)! (37)
من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم! برای ما شایسته نبود چیزی را همتای خدا قرار دهیم; این از فضل خدا بر ما و بر مردم است; ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمیکنند! (38)
ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز؟! (39)
این معبودهایی که غیر از خدا میپرستید، چیزی جز اسمهائی (بیمسما) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیدهاید، نیست; خداوند هیچ دلیلی بر آن نازل نکرده; حکم تنها از آن خداست; فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا; ولی بیشتر مردم نمیدانند! (40)
ای دوستان زندانی من! اما یکی از شما (دو نفر، آزاد میشود; و) ساقی شراب برای صاحب خود خواهد شد; و اما دیگری به دار آویخته میشود; و پرندگان از سر او میخورند! و مطلبی که درباره آن (از من) نظر خواستید، قطعی و حتمی است!» (41)
و به آن یکی از آن دو نفر، که میدانست رهایی مییابد، گفت: «مرا نزد صاحبت ( سلطان مصر) یادآوری کن!» ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد; و بدنبال آن، (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند. (42)
پادشاه گفت: «من در خواب دیدم هفت گاو چاق را که هفت گاو لاغر آنها را میخورند; و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده; (که خشکیدهها بر سبزها پیچیدند; و آنها را از بین بردند.) ای جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر میکنید!» (43)
گفتند: «خوابهای پریشان و پراکندهای است; و ما از تعبیر این گونه خوابها آگاه نیستیم!» (44)
و یکی از آن دو که نجات یافته بود -و بعد از مدتی به خاطرش آمد- گفت: «من تاویل آن را به شما خبر میدهم; مرا (به سراغ آن جوان زندانی) بفرستید!» (45)
(او به زندان آمد، و چنین گفت:) یوسف، ای مرد بسیار راستگو! درباره این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر میخورند; و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکیده; تا من بسوی مردم بازگردم، شاید (از تعبیر این خواب) آگاه شوند! (46)
گفت: «هفت سال با جدیت زراعت میکنید; و آنچه را درو کردید، جز کمی که میخورید، در خوشههای خود باقی بگذارید (و ذخیره نمایید). (47)
پس از آن، هفت سال سخت (و خشکی و قحطی) میآید، که آنچه را برای آن سالها ذخیره کردهاید، میخورند; جز کمی که (برای بذر) ذخیره خواهید کرد. (48)
سپس سالی فرامیرسد که باران فراوان نصیب مردم میشود; و در آن سال، مردم عصاره (میوهها و دانههای روغنی را) میگیرند (و سال پر برکتی است.)» (49)
پادشاه گفت: «او را نزد من آورید!» ولی هنگامی که فرستاده او نزد وی ( یوسف) آمد گفت: سخللّهبه سوی صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجرای زنانی که دستهای خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آنها آگاه است.» (50)
(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم!» (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم; و او از راستگویان است! (51)
این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم; و خداوند مکر خائنان را هدایت نمیکند! (52)
من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند; مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» (53)
پادشاه گفت: «او ( یوسف) را نزد من آورید، تا وی را مخصوص خود گردانم!» هنگامی که (یوسف نزد وی آمد و) با او صحبت کرد، (پادشاه به عقل و درایت او پی برد; و) گفت: «تو امروز نزد ما جایگاهی والا داری، و مورد اعتماد هستی!» (54)
(یوسف) گفت: «مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!» (55)
و اینگونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم; و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم! (56)
(اما) پاداش آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری داشتند، بهتر است! (57)
(سرزمین کنعان را قحطی فرا گرفت;) برادران یوسف (در پی مواد غذایی به مصر) آمدند; و بر او وارد شدند. او آنان را شناخت; ولی آنها او را نشناختند. (58)
و هنگامی که (یوسف) بارهای آنان را آماده ساخت، گفت: «(نوبت آینده) آن برادری را که از پدر دارید، نزد من آورید! آیا نمیبینید من حق پیمانه را ادا میکنم، و من بهترین میزبانان هستم؟! (59)
و اگر او را نزد من نیاورید، نه کیل (و پیمانهای از غله) نزد من خواهید داشت; و نه (اصلا) به من نزدیک شوید!» (60)
گفتند: «ما با پدرش گفتگو خواهیم کرد; (و سعی میکنیم موافقتش را جلب نمائیم;) و ما این کار را خواهیم کرد!» (61)
(سپس) به کارگزاران خود گفت: «آنچه را بعنوان قیمت پرداختهاند، در بارهایشان بگذارید! شاید پس از بازگشت به خانواده خویش، آن را بشناسند; و شاید برگردند!» (62)
هنگامی که به سوی پدرشان بازگشتند، گفتند: «ای پدر! دستور داده شده که (بدون حضور برادرمان بنیامین) پیمانهای (از غله) به ما ندهند; پس برادرمان را با ما بفرست، تا سهمی (از غله) دریافت داریم; و ما او را محافظت خواهیم کرد!» (63)
گفت: «آیا نسبت به او به شما اطمینان کنم همانگونه که نسبت به برادرش (یوسف) اطمینان کردم (و دیدید چه شد)؟! و (در هر حال،) خداوند بهترین حافظ، و مهربانترین مهربانان است سذللّه (64)
و هنگامی که متاع خود را گشودند، دیدند سرمایه آنها به آنها بازگردانده شده! گفتند: «پدر! ما دیگر چه میخواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما باز پس گردانده شده است! (پس چه بهتر که برادر را با ما بفرستی;) و ما برای خانواده خویش مواد غذایی میآوریم; و برادرمان را حفظ خواهیم کرد; و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت; این پیمانه (بار) کوچکی است!» (65)
گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پیمان مؤکد الهی بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد! مگر اینکه (بر اثر مرگ یا علت دیگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامی که آنها پیمان استوار خود را در اختیار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه میگوییم، ناظر و نگهبان است!» (66)
و (هنگامی که میخواستند حرکت کنند، یعقوب) گفت: «فرزندان من! از یک در وارد نشوید; بلکه از درهای متفرق وارد گردید (تا توجه مردم به سوی شما جلب نشود)! و (من با این دستور، ) نمیتوانم حادثهای را که از سوی خدا حتمی است، از شما دفع کنم! حکم و فرمان، تنها از آن خداست! بر او توکل کردهام; و همه متوکلان باید بر او توکل کنند!» (67)
و هنگامی که از همان طریق که پدر به آنها دستور داده بود وارد شدند، این کار هیچ حادثه حتمی الهی را نمیتوانست از آنها دور سازد، جز حاجتی در دل یعقوب (که از این طریق) انجام شد (و خاطرش آرام گرفت); و او به خاطر تعلیمی که ما به او دادیم، علم فراوانی داشت; ولی بیشتر مردم نمیدانند! (68)
هنگامی که (برادران) بر یوسف وارد شدند، برادرش را نزد خود جای داد و گفت: «من برادر تو هستم، از آنچه آنها انجام میدادند، غمگین و ناراحت نباش!» (69)
و هنگامی که (مامور یوسف) بارهای آنها را بست، ظرف آبخوری پادشاه را در بار برادرش گذاشت; سپس کسی صدا زد; «ای اهل قافله، شما دزد هستید!» (70)
آنها رو به سوی او کردند و گفتند: «چه چیز گم کردهاید؟» (71)
گفتند: «پیمانه پادشاه را! و هر کس آن را بیاورد، یک بار شتر (غله) به او داده میشود; و من ضامن این (پاداش) هستم!» (72)
گفتند: «به خدا سوگند شما میدانید ما نیامدهایم که در این سرزمین فساد کنیم; و ما (هرگز) دزد نبودهایم!» (73)
آنها گفتند: «اگر دروغگو باشید، کیفرش چیست؟» (74)
گفتند: «هر کس (آن پیمانه) در بار او پیدا شود، خودش کیفر آن خواهد بود;(و بخاطر این کار، برده شما خواهد شد;) ما اینگونه ستمگران را کیفر میدهیم!» (75)
در این هنگام، (یوسف)قبل از بار برادرش، به کاوش بارهای آنها پرداخت; سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد; این گونه راه چاره را به یوسف یاد دادیم! او هرگز نمیتوانست برادرش را مطابق آیین پادشاه (مصر) بگیرد، مگر آنکه خدا بخواهد! درجات هر کس را بخواهیم بالا میبریم; و برتر از هر صاحب علمی، عالمی است! (76)
(برادران) گفتند: «اگر او (بنیامین) دزدی کند، (جای تعجب نیست;) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد» یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتی) را در درون خود پنهان داشت، و برای آنها آشکار نکرد; (همین اندازه) گفت: «شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت بدترین مردمید! و خدا از آنچه توصیف میکنید، آگاهتر است!» (77)
گفتند: «ای عزیز! او پدر پیری دارد (که سخت ناراحت میشود); یکی از ما را به جای او بگیر; ما تو را از نیکوکاران میبینیم!» (78)
گفت: «پناه بر خدا که ما غیر از آن کس که متاع خود را نزد او یافتهایم بگیریم; در آن صورت، از ظالمان خواهیم بود!» (79)
هنگامی که (برادران) از او مایوس شدند، به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند; (برادر) بزرگشان گفت: «آیا نمیدانید پدرتان از شما پیمان الهی گرفته; و پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردید؟! من از این سرزمین حرکت نمیکنم، تا پدرم به من اجازه دهد; یا خدا درباره من داوری کند، که او بهترین حکمکنندگان است! (80)
شما به سوی پدرتان بازگردید و بگویید: پدر(جان)، پسرت دزدی کرد! و ما جز به آنچه میدانستیم گواهی ندادیم; و ما از غیب آگاه نبودیم! (81)
(و اگر اطمینان نداری،) از آن شهر که در آن بودیم سؤال کن، و نیز از آن قافله که با آن آمدیم (بپرس)! و ما (در گفتار خود) صادق هستیم!» (82)
(یعقوب) گفت: «(هوای) نفس شما، مساله را چنین در نظرتان آراسته است! من صبر میکنم، صبری زیبا (و خالی از کفران)! امیدوارم خداوند همه آنها را به من بازگرداند; چرا که او دانا و حکیم است! (83)
و از آنها روی برگرداند و گفت: «وا اسفا بر یوسف!» و چشمان او از اندوه سفید شد، اما خشم خود را فرو میبرد (و هرگز کفران نمیکرد)! (84)
گفتند: «به خدا تو آنقدر یاد یوسف میکنی تا در آستانه مرگ قرار گیری، یا هلاک گردی!» (85)
گفت: «من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم (و شکایت نزد او میبرم)! و از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید! (86)
پسرانم! بروید، و از یوسف وبرادرش جستجو کنید; و از رحمت خدا مایوس نشوید; که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مایوس میشوند!» (87)
هنگامی که آنها بر او ( یوسف) وارد شدند، گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته، و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی) با خود آوردهایم; پیمانه را برای ما کامل کن; و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد!» (88)
گفت: «آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید، آنگاه که جاهل بودید؟!» (89)
گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منت گذارد; هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود;) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!» (90)
گفتند: «به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشیده; و ما خطاکار بودیم!» (91)
(یوسف) گفت: «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست! خداوند شما را میبخشد; و او مهربانترین مهربانان است! (92)
این پیراهن مرا ببرید، و بر صورت پدرم بیندازید، بینا میشود! و همه نزدیکان خود را نزد من بیاورید!» (93)
هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) جدا شد، پدرشان ( یعقوب) گفت: «من بوی یوسف را احساس میکنم، اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید!» (94)
گفتند: «به خدا تو در همان گمراهی سابقت هستی!» (95)
اما هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند; ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایی میدانم که شما نمیدانید؟!» (96)
گفتند: «پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، که ما خطاکار بودیم!» (97)
گفت: «بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش میطلبم، که او آمرزنده و مهربان است!» (98)
و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت، و گفت: «همگی داخل مصر شوید، که انشاء الله در امن و امان خواهید بود!» (99)
و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند; و همگی بخاطر او به سجده افتادند; و گفت: «پدر! این تعبیر خوابی است که قبلا دیدم; پروردگارم آن را حق قرار داد! و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد، و شما را از آن بیابان (به اینجا) آورد بعد از آنکه شیطان، میان من و برادرانم فساد کرد.پروردگارم نسبت به آنچه میخواهد (و شایسته میداند،) صاحب لطف است; چرا که او دانا و حکیم است! (100)
پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت به من بخشیدی، و مرا از علم تعبیر خوابها آگاه ساختی! ای آفریننده آسمانها و زمین! تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران; و به صالحان ملحق فرما!» (101)
این از خبرهای غیب است که به تو وحی میفرستیم! تو (هرگز) نزد آنها نبودی هنگامی که تصمیم میگرفتند و نقشه میکشیدند! (102)
و بیشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشی، ایمان نمیآورند! (103)
و تو (هرگز) از آنها پاداشی نمیطلبی; آن نیست مگر تذکری برای جهانیان! (104)
و چه بسیار نشانهای (از خدا) در آسمانها و زمین که آنها از کنارش میگذرند، و از آن رویگردانند! (105)
و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند! (106)
آیا ایمن از آنند که عذاب فراگیری از سوی خدا به سراغ آنان بیاید، یا ساعت رستاخیز ناگهان فرارسد، در حالی که متوجه نیستند؟! (107)
بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!» (108)
و ما نفرستادیم پیش از تو، جز مردانی از اهل آبادیها که به آنها وحی میکردیم! آیا (مخالفان دعوت تو،) در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است! آیا فکر نمیکنید؟! (109)
(پیامبران به دعوت خود، و دشمنان آنها به مخالفت خود همچنان ادامه دادند) تا آنگاه که رسولان مایوس شدند، و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است; در این هنگام، یاری ما به سراغ آنها آمد; آنان را که خواستیم نجات یافتند; و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمیشود! (110)
در سرگذشت آنها درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود! اینها داستان دروغین نبود; بلکه (وحی آسمانی است، و) هماهنگ است با آنچه پیش روی او (از کتب آسمانی پیشین) قرار دارد; و شرح هر چیزی (که پایه سعادت انسان است); و هدایت و رحمتی است برای گروهی که ایمان میآورند! (111)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
ای مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمی است! (1)
روزی که آن را میبینید، (آنچنان وحشت سراپای همه را فرامیگیرد که) هر مادر شیردهی، کودک شیرخوارش را فراموش میکند; و هر بارداری جنین خود را بر زمین مینهد; و مردم را مست میبینی، در حالی که مست نیستند; ولی عذاب خدا شدید است! (2)
گروهی از مردم، بدون هیچ علم و دانشی، به مجادله درباره خدا برمیخیزند; و از هر شیطان سرکشی پیروی میکنند. (3)
بر او نوشته شده که هر کس ولایتش را بر گردن نهد، بطور مسلم گمراهش میسازد، و به آتش سوزان راهنماییش میکند! (4)
ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» ( چیزی شبیه گوشت جویده شده)، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل; تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنینهایی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم (مادران) قرارمیدهیم; (و آنچه را بخواهیم ساقظ میکنیم;)بعد شما را بصورت طفل بیرون میآوریم; سپس هدف این است که به حد رشد وبلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما میمیرند; و بعضی آن قدر عمر میکنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) میرسند; آنچنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمیدانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده میبینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو میفرستیم، به حرکت درمیآید و میروید; و از هر نوع گیاهان زیبا میرویاند! (5)
این بخاطر آن است که (بدانید) خداوند حق است; و اوست که مردگان را زنده میکند; و بر هر چیزی تواناست. (6)
و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکی در آن نیست; و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده میکند. (7)
و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله میکنند! (8)
آنها با تکبر و بیاعتنایی (نسبت به سخنان الهی)، میخواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند! برای آنان در دنیا رسوایی است; و در قیامت، عذاب سوزان به آنها میچشانیم! (9)
(و به آنان میگوییم:) این در برابر چیزی است که دستهایتان از پیش برای شما فرستاده; و خداوند هرگز به بندگان ظلم نمیکند! (10)
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است); همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند; اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند (و به کفر رومیآورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را; و این همان خسران و زیان آشکار است! (11)
او جز خدا کسی را میخواند که نه زیانی به او میرساند، و نه سودی; این همان گمراهی بسیار عمیق است. (12)
او کسی را میخواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است; چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری! (13)
خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها زیر درختانش جاری است; (آری،) خدا هر چه را اراده کند انجام میدهد! (14)
هر کس گمان میکند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد کرد (و از این نظر عصبانی است، هر کاری از دستش ساخته است بکند)، ریسمانی به سقف خانه خود بیاویزد، و خود را حلق آویز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود); ببیند آیا این کار خشم او را فرو مینشاند؟! (15)
این گونه ما آن ( قرآن) را بصورت آیات روشنی نازل کردیم; و خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند. (16)
مسلما کسانی که ایمان آوردهاند، و یهود و صابئان ( ستارهپرستان) و نصاری و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داوری میکند; (و حق را از باطل جدا میسازد;) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است. (17)
آیا ندیدی که تمام کسانی که در آسمانها و کسانی که در زمینند برای خدا سجده میکنند؟! و (همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم! اما بسیاری (ابا دارند، و) فرمان عذاب درباره آنان حتمی است; و هر کس را خدا خوار کند، کسی او را گرامی نخواهد داشت! خداوند هر کار را بخواهد (و صلاح بداند) انجام میدهد! (18)
اینان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند; کسانی که کافر شدند، لباسهایی از آتش برای آنها بریده شده، و مایع سوزان و جوشان بر سرشان ریخته میشود; (19)
آنچنان که هم درونشان با آن آب میشود، و هم پوستهایشان. (20)
و برای آنان گرزهایی از آهن (سوزان) است. (21)
هر گاه بخواهند از غم و اندوههای دوزخ خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند; و (به آنان گفته میشود:) بچشید عذاب سوزان را! (22)
خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، در باغهایی از بهشت وارد میکند که از زیر درختانش نهرها جاری است; آنان با دستبندهایی از طلا و مروارید زینت میشوند; و در آنجا لباسهایشان از حریر است. (23)
و بسوی سخنان پاکیزه هدایت میشوند، و به راه خداوند شایسته ستایش، راهنمایی میگردند. (24)
کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی میکنند یا از نقاط دور وارد میشوند (،مستحق عذابی دردناکند); و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او میچشانیم! (25)
(به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند; و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانهام را برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان و سجودکنندگان (از آلودگی بتها و از هر گونه آلودگی) پاک ساز! (26)
و مردم را دعوت عمومی به حج کن; تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند... (27)
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند; و در ایام معینی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانیکردن) ببرند; پس از گوشت آنها بخورید; و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید! (28)
سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند; و به نذرهای خود وفا کنند; و بر گرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. (29)
(مناسک حج) این است! و هر کس برنامههای الهی را بزرگ دارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است! و چهارپایان برای شما حلال شده، مگر آنچه (ممنوع بودنش) بر شما خوانده میشود. از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید! (30)
(برنامه و مناسک حج را انجام دهید) در حالی که همگی خالص برای خدا باشد!هیچ گونه همتایی برای او قائل نشوید! و هر کس همتایی برای خدا قرار دهد، گویی از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را میربایند; و یا تندباد او را به جای دوردستی پرتاب میکند! (31)
این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست. (32)
در آن (حیوانات قربانی)، منافعی برای شماست تا زمان معینی( روز ذبح آنها) سپس محل آن، خانه قدیمی و گرامی (کعبه) است. (33)
برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم، تا نام خدا را (به هنگام قربانی) بر چهارپایانی که به آنان روزی دادهایم ببرند، و خدای شما معبود واحدی است; در برابر (فرمان) او تسلیم شوید و بشارت ده متواضعان و تسلیمشوندگان را. (34)
همانها که چون نام خدا برده میشود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) میگردد; و شکیبایان در برابر مصیبتهایی که به آنان میرسد; و آنها که نماز را برپا میدارند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند. (35)
و شترهای چاق و فربه را (در مراسم حج) برای شما از شعائر الهی قرار دادیم; در آنها برای شما خیر و برکت است; نام خدا را (هنگام قربانی کردن) در حالی که به صف ایستادهاند بر آنها ببرید; و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت (و جان دادند)، از گوشت آنها بخورید، و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید! این گونه ما آنها را مسخرتان ساختیم، تا شکر خدا را بجا آورید. (36)
نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگاری شماست. این گونه خداوند آنها را مسخر شما ساخته، تا او را بخاطر آنکه شما را هدایت کرده است بزرگ بشمرید; و بشارت ده نیکوکاران را! (37)
خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند; خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد! (38)
به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است; چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند; و خدا بر یاری آنها تواناست. (39)
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه میگفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود، ویران میگردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری میکند; خداوند قوی و شکست ناپذیر است. (40)
همان کسانی که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میدهند، و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست! (41)
اگر تو را تکذیب کنند، (امر تازهای نیست;) پیش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند. (42)
و همچنین قوم ابراهیم و قوم لوط; (43)
و اصحاب مدین (قوم شعیب); و نیز موسی (از سوی فرعونیان) تکذیب شد; اما من به کافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات کردم. دیدی چگونه (عمل آنها را)انکار نمودم (و چگونه به آنان پاسخ گفتم)؟! (44)
چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونهای که بر سقفهای خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت; و بعد دیوارها بر روی سقفها!) و چه بسیار چاه پر آب که بیصاحب ماند; و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع! (45)
آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند; یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود. (46)
آنان از تو تقاضای شتاب در عذاب میکنند; در حالی که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سالهایی است که شما میشمرید! (47)
و چه بسیار شهرها و آبادیهایی که به آنها مهلت دادم، در حالی که ستمگر بودند; (اما از این مهلت برای اصلاح خویش استفاده نکردند.) سپس آنها را مجازات کردم; و بازگشت، تنها بسوی من است! (48)
بگو: «ای مردم! من برای شما بیمدهنده آشکاری هستم! (49)
آنها که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آمرزش و روزی پر ارزشی برای آنهاست! (50)
و آنها که در (محو) آیات ما تلاش کردند، و چنین میپنداشتند که میتوانند بر اراده حتمی ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!» (51)
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود میریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد; اما خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام میبخشید; و خداوند علیم و حکیم است. (52)
هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است، و آنها که سنگدلند; و ظالمان در عداوت شدید دور از حق قرار گرفتهاند! (53)
و (نیز) هدف این بود که آگاهان بدانند این حقی است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند، و دلهایشان در برابر آن خاضع گردد; و خداوند کسانی را که ایمان آوردند، بسوی صراط مستقیم هدایت میکند. (54)
کافران همواره در باره قرآن در شک هستند، تا آنکه روز قیامت بطور ناگهانی فرارسد، یا عذاب روز عقیم ( روزی که قادر بر جبران گذشته نیستند) به سراغشان آید! (55)
حکومت و فرمانروایی در آن روز از آن خداست; و میان آنها داوری میکند: کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، در باغهای پرنعمت بهشتند; (56)
و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، عذاب خوارکنندهای برای آنهاست! (57)
و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد; که او بهترین روزیدهندگان است! (58)
خداوند آنان را در محلی وارد میکند که از آن خشنود خواهند بود; و خداوند دانا و بردبار است. (59)
(آری،) مطلب چنین است! و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، سپس مورد تعدی قرار گیرد، خدا او را یاری خواهد کرد; یقینا خداوند بخشنده و آمرزنده است! (60)
این (وعده نصرت الهی) بخاطر آن است (که او بر هر چیز قادر است; خداوندی) که شب را در روز، و روز را در شب داخل میکند; و خداوند شنوا و بیناست! (61)
این بخاطر آن است که خداوند حق است; و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است; و خداوند بلندمقام و بزرگ است! (62)
آیا ندیدی خداوند از آسمان، آبی فرستاد، و زمین (بر اثر آن) سرسبز و خرم میگردد؟! و خداوند لطیف و آگاه است. (63)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست; و خداوند بینیاز، و شایسته هر گونه ستایش است! (64)
آیا ندیدی که خداوند آنچه را در زمین است مسخر شما کرد; و (نیز) کشتیهایی را که به فرمان او بر صفحه اقیانوسها حرکت میکنند; و آسمان ( کرات و سنگهای آسمانی) را نگه میدارد، تا جز بفرمان او، بر زمین فرو نیفتند؟ خداوند نسبت به مردم رحیم و مهربان است! (65)
و او کسی است که شما را زنده کرد، سپس میمیراند، بار دیگر زنده میکند، اما این انسان بسیار ناسپاس است. (66)
برای هر امتی عبادتی قرار دادیم، تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند; پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند! بسوی پروردگارت دعوت کن، که بر هدایت مستقیم قرار داری (و راه راست همین است که تو میپویی). (67)
و اگر آنان با تو به جدال برخیزند، بگو: «خدا از کارهایی که شما انجام میدهید آگاهتر است! (68)
و خداوند در روز قیامت، میان شما در آنچه اختلاف میکردید، داوری میکند!» (69)
آیا نمیدانستی خداوند آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! همه اینها در کتابی ثبت است (همان کتاب علم بیپایان پروردگار); و این بر خداوند آسان است! (70)
آنها غیر از خداوند، چیزهایی را میپرستند که او هیچ گونه دلیلی بر آن نازل نکرده است، و چیزهایی را که علم و آگاهی به آن ندارند! و برای ستمگران، یاور و راهنمایی نیست! (71)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده میکنی، آنچنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانی که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند! بگو: «آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده ( دوزخ) که خدا به کافران وعده داده; و بد سرانجامی است!» (72)
ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا میخوانید، هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هرگاه مگس چیزی از آنها برباید، نمیتوانند آن را باز پس گیرند! هم این طلبکنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)! (73)
خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند; خداوند قوی و شکستناپذیر است!(74)
خداوند از فرشتگان رسولانی برمیگزیند، و همچنین از مردم; خداوند شنوا و بیناست! (75)
آنچه را در پیش روی آنها و پشت سر آنهاست میداند; و همه امور بسوی خدا بازمیگردد. (76)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید! (77)
و در راه خدا جهاد کنید، و حق جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد; از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید; خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایستهای! (78)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
رومیان مغلوب شدند! (2)
(و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد; اما آنان پس از (این) مغلوبیت بزودی غلبه خواهند کرد... (3)
در چند سال همه کارها از آن خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزی); و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد... (4)
به سبب یاری خداوند; و او هر کس را بخواهد یاری میدهد; و او صاحب قدرت و رحیم است! (5)
این وعدهای است که خدا کرده; و خداوند هرگز از وعدهاش تخلف نمیکند; ولی بیشتر مردم نمیدانند! (6)
آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! (7)
آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و برای زمان معینی نیافریده است؟! ولی بسیاری از مردم (رستاخیز و) لقای پروردگارشان را منکرند! (8)
آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (برای زراعت و آبادی)بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن بهسراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند); خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند! (9)
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند! (10)
خداوند آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، سپس شما را بسوی او باز میگردانند! (11)
آن روز که قیامت برپا میشود، مجرمان در نومیدی و غم و اندوه فرو میروند! (12)
و برای آنان شفیعانی از معبودانشان نخواهد بود، و نسبت به معبودهایی که آنها را همتای خدا قرار داده بودند کافر میشوند! (13)
آن روز که قیامت برپا میگردد، (مردم) از هم جدا میشوند; (14)
اما آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادند، در باغی از بهشت شاد و مسرور خواهند بود. (15)
و اما آنان که به آیات ما و لقای آخرت کافر شدند، در عذاب الهی احضار میشوند. (16)
منزه است خداوند به هنگامی که شام میکنید و صبح میکنید; (17)
و حمد و ستایش مخصوص اوست در آسمان و زمین، و به هنگام عصر و هنگامی که ظهر میکنید. (18)
او زنده را از مرده بیرون میآورد، و مرده رااز زنده، و زمین را پس از مردنش حیات میبخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده میشوید! (19)
از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایی شدید و در روی زمین گسترش یافتید! (20)
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر میکنند! (21)
و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهای شماست; در این نشانههایی است برای عالمان! (22)
و از نشانههای او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهرهگیری از فضل پروردگار (و تامین معاش); در این امور نشانههایی است برای آنان که گوش شنوا دارند! (23)
و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان میدهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبی فرو میفرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده میکند; در این نشانههایی است برای جمعیتی که میاندیشند! (24)
و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست; سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج میشوید (و در صحنه محشر حضور مییابید)! (25)
و از آن اوست تمام کسانی که در آسمانها و زمیناند و همگی در برابر او خاضع و مطیعاند! (26)
او کسی است که آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، و این کار برای او آسانتر میباشد; و برای اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین; و اوست توانمند و حکیم! (27)
خداوند مثالی از خودتان، برای شما زده است: آیا (اگر مملوک و بردهای داشته باشید)، این بردههای شما هرگز در روزیهایی که به شما دادهایم شریک شما میباشند; آنچنان که هر دو مساوی بوده و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنان بیم داشته باشید، آن گونه که در مورد شرکای آزاد خود بیم دارید؟! اینچنین آیات خود را برای کسانی که تعقل میکنند شرح میدهیم. (28)
ولی ظالمان بدون علم و آگاهی، از هوی و هوسهای خود پیروی کردند! پس چه کسی میتواند آنان را که خدا گمراه کرده است هدایت کند؟! و برای آنها هیچ یاوری نخواهد بود! (29)
پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند،انسانها را بر آن آفریده; دگرگونی در آفرینش الهی نیست; این است آیین استوار; ولی اکثر مردم نمیدانند! (30)
این باید در حالی باشد که شما بسوی او بازگشت میکنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید... (31)
از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند! (32)
هنگامی که رنج و زیانی به مردم برسد، پروردگار خود را میخوانند و توبهکنان بسوی او بازمیگردند; اما همین که رحمتی از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهی از آنان نسبت به پروردگارشان مشرک میشوند. (33)
(بگذار) نعمتهایی را که ما به آنها دادهایم کفران کنند! و (از نعمتهای زودگذر دنیا هر چه میتوانید) بهره گیرید; اما بزودی خواهید دانست (که نتیجه کفران و کامجوییهای بی حساب شما چه بوده است)! (34)
آیا ما دلیل محکمی بر آنان فرستادیم که از شرکشان سخن میگوید (و آن را موجه میشمارد)؟ ! (35)
و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم، از آن خوشحال میشوند; و هرگاه رنج و مصیبتی بخاطر اعمالی که انجام دادهاند به آنان رسد، ناگهان مایوس میشوند! (36)
آیا ندیدند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده یا تنگ میسازد؟!در این نشانههایی است برای گروهی که ایمان میآورند. (37)
پس حق نزدیکان و مسکینان و در راهماندگان را ادا کن! این برای آنها که رضای خدا را میطلبند بهتر است، و چنین کسانی رستگارانند. (38)
آنچه بعنوان ربا میپردازید تا در اموال مردم فزونی یابد، نزد خدا فزونی نخواهد یافت; و آنچه را بعنوان زکات میپردازید و تنها رضای خدا را میطلبید (مایه برکت است; و) کسانی که چنین میکنند دارای پاداش مضاعفند. (39)
خداوند همان کسی است که شما را آفرید، سپس روزی داد، بعد میمیراند، سپس زنده میکند; آیا هیچ یک از همتایانی که برای خدا قرار دادهاید چیزی از این کارها را میتوانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتای او قرار میدهند. (40)
فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است; خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق)بازگردند! (41)
بگو: «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند! (42)
روی خود را بسوی آیین مستقیم و پایدار بدار، پیش از آنکه روزی فرا رسد که هیچ کس نمیتواند آن را از خدا بازگرداند; در آن روز مردم به گروههایی تقسیم میشوند: (43)
هر کس کافر شود، کفرش بر زیان خود اوست; و آنها که کار شایسته انجام دهند، به سود خودشان آماده میسازند. (44)
این برای آن است که خداوند کسانی را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، از فضلش پاداش دهد; او کافران را دوست نمیدارد! (45)
و از آیات (عظمت) خدا این است که بادها را بعنوان بشارتگرانی میفرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سیراب کند) و کشتیها بفرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید; شاید شکرگزاری کنید. (46)
و پیش از تو پیامبرانی را بسوی قومشان فرستادیم; آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولی (هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم); و یاری مؤمنان، همواره حقی است بر عهده ما! (47)
خداوند همان کسی است که بادها را میفرستد تا ابرهایی را به حرکت در آورند، سپس آنها را در پهنه آسمان آن گونه که بخواهد میگستراند و متراکم میسازد; در این هنگام دانههای باران را میبینی که از لا به لای آن خارج میشود،هنگامی که این (باران حیاتبخش) را به هر کس از بندگانش که بخواهد میرساند، ناگهان خوشحال میشوند... (48)
و قطعا پیش از آنکه بر آنان نازل شود مایوس بودند! (49)
به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده میکند; چنین کسی (که زمین مرده را زنده کرد) زندهکننده مردگان (در قیامت) است; و او بر همه چیز تواناست! (50)
و اگر ما بادی بفرستیم (داغ و سوزان)، و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، (مایوس شده و) پس از آن راه کفران پیش میگیرند! (51)
تو نمیتوانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی برگردانند و دور شوند! (52)
و (نیز) نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی; تو تنها سخنت را به گوش کسانی میرسانی که ایمان به آیات ما میآورند و در برابر حق تسلیمند! (53)
خدا همان کسی است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید; سپس بعد از ناتوانی ، قوت بخشید و باز بعد از قوت، ضعف و پیری قرار داد; او هر چه بخواهد میآفریند، و دانا و تواناست. (54)
و روزی که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین از درک حقیقت بازگردانده میشوند. (55)
ولی کسانی که علم و ایمان به آنان داده شده میگویند: «شما بفرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است، اما شما نمیدانستید!» (56)
آن روز عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمیشود. (57)
ما برای مردم در این قرآن از هر گونه مثال و مطلبی بیان کردیم; و اگر آیهای برای آنان بیاوری، کافران میگویند: «شما اهل باطلید (و اینها سحر و جادو است)!» (58)
این گونه خداوند بر دلهای آنان که آگاهی ندارند مهر مینهد! (59)
اکنون که چنین است صبر پیشه کن که وعده خدا حق است; و هرگز کسانی که ایمان ندارند تو را خشمگین نسازند (و از راه خود منحرف نکنند)! (60)