سورة النجم

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

سوگند به ستاره هنگامی که افول می‏کند، (1)

که هرگز دوست شما ( محمد «ص‏») منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است، (2)

و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‏گوید! (3)

آنچه می‏گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست! (4)

آن کس که قدرت عظیمی دارد ( جبرئیل امین) او را تعلیم داده است; (5)

همان کس که توانایی فوق العاده دارد; او سلطه یافت... (6)

در حالی که در افق اعلی قرار داشت! (7)

سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد... (8)

تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود; (9)

در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بنده‏اش وحی نمود. (10)

قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت. (11)

آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می‏کنید؟! (12)

و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، (13)

نزد «سدرة المنتهی‏»، (14)

که «جنت الماوی‏» در آنجاست! (15)

در آن هنگام که چیزی ( نور خیره‏کننده‏ای) سدرة المنتهی را پوشانده بود، (16)

چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد (آنچه ابد واقعیت بود)! (17 )

او پاره‏ای از آیات و نشانه‏های بزرگ پروردگارش را دید! (18)

به من خبر دهید آیا بتهای «لات‏» و «عزی‏»... (19)

و «منات‏» که سومین آنهاست (دختران خدا هستند)؟! (20)

آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالی که بزعم شما دختران کم ارزش‏ترند!) (21)

در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است! (22)

اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‏اید (نامهایی بی‏محتوا و اسمهایی بی مسما)، و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل نکرده; آنان فقط از گمانهای بی‏اساس و هوای نفس پیروی می‏کنند در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است! (23)

یا آنچه انسان تمنا دارد به آن می‏رسد؟! (24)

در حالی که آخرت و دنیا از آن خداست! (25)

و چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمی‏بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد! (26)

کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاری می‏کنند! (27)

آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از گمان بی‏پایه پیروی می‏کنند با اینکه «گمان‏» هرگز انسان را از حق بی‏نیاز نمی‏کند!(28)

حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی می‏گرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمی‏طلبد، اعراض کن! (29)

این آخرین حد آگاهی آنهاست; پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شده‏اند بهتر می‏شناسد، و (همچنین) هدایت‏یافتگان را از همه بهتر می‏شناسد! (30)

و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد! (31)

همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری می‏کنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن می‏شوند); آمرزش پروردگار تو گسترده است; او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید; پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‏شناسد! (32)

آیا دیدی آن کس را که (از اسلام -یا انفاق-) روی گردان شد؟! (33)

و کمی عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود! (34)

آیا نزد او علم غیب است و می‏بیند (که دیگران می‏توانند گناهان او را بر دوش گیرند)؟! (35)

یا از آنچه در کتب موسی نازل گردیده با خبر نشده است؟! (36)

و در کتب ابراهیم، همان کسی که وظیفه خود را بطور کامل ادا کرد، (37)

که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‏گیرد، (38)

و اینکه برای انسان بهره‏ای جز سعی و کوشش او نیست، (39)

و اینکه تلاش او بزودی دیده می‏شود، (40)

سپس به او جزای کافی داده خواهد شد! (41)

(و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهی می‏گردد؟! (42)

و اینکه اوست که خنداند و گریاند، (43)

و اوست که میراند و زنده کرد، (44)

و اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید... (45)

از نطفه‏ای هنگامی که خارج می‏شود (و در رحم می‏ریزد)، (46)

و اینکه بر خداست ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد)، (47)

و اینکه اوست که بی‏نیاز کرد و سرمایه باقی بخشید، (48)

و اینکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»! (49)

(و آیا به انسان نرسیده است که در کتب انبیای پیشین آمده) که خداوند قوم «عاد نخستین س‏ذللّه را هلاک کرد؟! (50)

و همچنین قوم «ثمود» را، و کسی از آنان را باقی نگذارد! (51)

و نیز قوم نوح را پیش از آنها، چرا که آنان از همه ظالمتر و طغیانگرتر بودند! (52)

و نیز شهرهای زیر و رو شده (قوم لوط) را فرو کوبید، (53)

سپس آنها را با عذاب سنگین پوشانید! (54)

(بگو:) در کدام یک از نعمتهای پروردگارت تردید داری؟! (55)

این (پیامبر) بیم‏دهنده‏ای از بیم‏دهندگان پیشین است! (56)

آنچه باید نزدیک شود، نزدیک شده است (و قیامت فرامی‏رسد)، (57)

و هیچ کس جز خدا نمی‏تواند سختیهای آن را برطرف سازد! (58)

آیا از این سخن تعجب می‏کنید، (59)

و می‏خندید و نمی‏گریید، (60)

و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر می‏برید؟! (61)

حال که چنین است همه برای خدا سجده کنید و او را بپرستید! (62)

سورة طه

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

طه (1)

ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! (2)

آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) می‏ترسند نازل ساختیم. (3)

(این قرآن) از سوی کسی نازل شده که زمین و آسمانهای بلند را آفریده است. (4)

همان بخشنده‏ای که بر عرش مسلط است. (5)

از آن اوست آنچه در آسمانها، و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو، و آنچه در زیر خاک (پنهان) است! (6)

اگر سخن آشکارا بگویی (یا مخفی کنی)، او اسرار -و حتی پنهان‏تر از آن- را نیز می‏داند! (7)

او خداوندی است که معبودی جز او نیست; و نامهای نیکوتر از آن اوست! (8)

و آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ (9)

هنگامی که (از دور) آتشی مشاهده کرد، و به خانواده خود گفت: «(اندکی) درنگ کنید که من آتشی دیدم! شاید شعله‏ای از آن برای شما بیاورم; یا بوسیله این آتش راه را پیدا کنم!» (10)

هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که: «ای موسی! (11)

من پروردگار توام! کفشهایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدس «طوی‏» هستی! (12)

و من تو را (برای مقام رسالت) برگزیدم; اکنون به آنچه برتو وحی می‏شود، گوش فراده! (13)

من «الله‏» هستم; معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار! (14)

بطور قطع رستاخیز خواهد آمد! می‏خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود، جزا داده شود! (15)

پس مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوسهای خویش پیروی می‏کند، تو را از آن بازدارد; که هلاک خواهی شد! (16)

و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟! (17)

گفت: «این عصای من است; بر آن تکیه می‏کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرومی‏ریزم; و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است. (18)

گفت: «ای موسی! آن را بیفکن.» (19)

پس موسی آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو می‏شتافت. (20)

گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمی‏گردانیم. (21)

و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بی‏عیب بیرون آید; این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است. (22)

تا از نشانه‏های بزرگ خویش به تو نشان دهیم. (23)

اینک به سوی فرعون برو، که او طغیان کرده است.» (24)

(موسی) گفت: «پروردگارا! سینه‏ام را گشاده کن; (25)

و کارم رابرایم آسان گردان! (26)

و گره از زبانم بگشای; (27)

تا سخنان مرا بفهمند! (28)

و وزیری از خاندانم برای من قرار ده... (29)

برادرم هارون را! (30)

با او پشتم را محکم کن; (31)

و او را در کارم شریک ساز; (32)

تا تو را بسیار تسبیح گوییم; (33)

و تو را بسیار یاد کنیم; (34)

چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده‏ای!» (35)

فرمود: «ای موسی! آنچه را خواستی به تو داده شد! (36)

و ما بار دیگر تو را مشمول نعمت خود ساختیم... (37)

آن زمان که به مادرت آنچه لازم بود الهام کردیم... (38)

که: «او را در صندوقی بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند; و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من محبتی از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان ( علم) من، ساخته شوی (و پرورش یابی)! (39)

در آن هنگام که خواهرت (در نزدیکی کاخ فرعون) راه می‏رفت و می‏گفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که این نوزاد را کفالت می‏کند (و دایه خوبی برای او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگرداندیم، تا چشمش به تو روشن شود; و غمگین نگردد! و تو یکی (از فرعونیان) را کشتی; اما ما تو را از اندوه نجات دادیم! و بارها تو را آزمودیم! پس از آن، سالیانی در میان مردم «مدین; س‏ذللّه توقف نمودی; سپس در زمان مقدر (برای فرمان رسالت) به این جا آمدی، ای موسی! (40)

و من تو را برای خودم ساختم (و پرورش دادم)! (41)

(اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهی نکنید! (42)

بسوی فرعون بروید; که طغیان کرده است! (43)

اما بنرمی با او سخن بگویید; شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد! (44)

(موسی و هارون) گفتند: «پروردگارا! از این می‏ترسیم که بر ما پیشی گیرد (و قبل از بیان حق، ما را آزار دهد); یا طغیان کند (و نپذیرد)!» (45)

فرمود: «نترسید! من با شما هستم; (همه چیز را) می‏شنوم و می‏بینم! (46)

به سراغ او بروید و بگویید: «ما فرستادگان پروردگار توئیم! بنی اسرائیل را با ما بفرست; و آنان را شکنجه و آزار مکن! ما نشانه روشنی از سوی پروردگارت برای تو آورده‏ایم! و درود بر آن کس باد که از هدایت پیروی می‏کند! (47)

به ما وحی شده که عذاب بر کسی است که (آیات الهی را) تکذیب کند و سرپیچی نماید!» (48)

(فرعون) گفت: «پروردگار شما کیست، ای موسی؟!» (49)

گفت: «پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده; سپس هدایت کرده است!» (50)

گفت: «پس تکلیف نسلهای گذشته (که به اینها ایمان نداشتند) چه خواهد شد؟!» (51)

گفت: «آگاهی مربوط به آنها، نزد پروردگارم در کتابی ثبت است; پروردگارم هرگز گمراه نمی‏شود، و فراموش نمی‏کند (و آنچه شایسته آنهاست به ایشان می‏دهد)! (52)

همان خداوندی که زمین را برای شما محل آسایش قرار داد; و راه‏هایی در آن ایجاد کرد; و از آسمان، آبی فرستاد!» که با آن، انواع گوناگون گیاهان را (از خاک تیره) برآوردیم. (53)

هم خودتان بخورید; و هم چهارپایانتان را در آن به چرا برید! مسلما در اینها نشانه‏های روشنی برای خردمندان است! (54)

ما شما را از آن ( زمین) آفریدیم; و در آن بازمی‏گردانیم; و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون می‏آوریم! (55)

ما همه آیات خود را به او نشان دادیم; اما او تکذیب کرد و سرباز زد! (56)

گفت: «ای موسی! آیا آمده‏ای که با سحر خود، ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟! (57)

قطعا ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد! هم اکنون (تاریخش را تعیین کن، و) موعدی میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، از آن تخلف نکنیم; آن هم در مکانی که نسبت به همه یکسان باشد!» (58)

گفت: «میعاد ما و شما روز زینت ( روز عید) است; به شرط اینکه همه مردم ، هنگامی که روز، بالا می‏آید، جمع شوند!» (59)

فرعون آن مجلس را ترک گفت; و تمام مکر و فریب خود را جمع کرد; و سپس همه را (در روز موعود) آورد. (60)

موسی به آنان گفت: «وای بر شما! دروغ بر خدا نبندید، که شما را با عذابی نابود می‏سازد! و هر کس که (بر خدا) دروغ ببندد، نومید (و شکست خورده) می‏شود!» (61)

آنها در میان خود، در مورد ادامه راهشان به نزاع برخاستند; و مخفیانه و درگوشی با هم سخن گفتند. (62)

گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! می‏خواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند! (63)

اکنون که چنین است، تمام نیرو و نقشه خود را جمع کنید، و در یک صف (به میدان مبارزه) بیایید; امروز رستگاری از آن کسی است که برتری خود را اثبات کند! (64)

(ساحران) گفتند: «ای موسی! آیا تو اول (عصای خود را) می‏افکنی، یا ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!» (65)

گفت: «شما اول بیفکنید!» در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می‏رسید که حرکت می‏کند! (66)

موسی ترس خفیفی در دل احساس کرد (مبادا مردم گمراه شوند)! (67)

گفتیم: «نترس! تو مسلما (پیروز و) برتری! (68)

و آنچه را در دست راست داری بیفکن، تمام آنچه را ساخته‏اند می‏بلعد! آنچه ساخته‏اند تنها مکر ساحر است; و ساحر هر جا رود رستگار نخواهد شد!» (69)

(موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگی به سجده افتادند و گفتند: «ما به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم!» (70)

(فرعون) گفت: «آیا پیش از آنکه به شما اذن دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است! به یقین دستها و پاهایتان را بطور مخالف قطع می‏کنم; و شما را از تنه‏های نخل به دار می‏آویزم; و خواهید دانست مجازات کدام یک از ما دردناکتر و پایدارتر است!» (71)

گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمی می‏خواهی بکن; تو تنها در این زندگی دنیا می‏توانی حکم کنی! (72)

ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید; و خدا بهتر و پایدارتر است!» (73)

هر کس در محضر پروردگارش خطاکار حاضر شود، آتش دوزخ برای اوست; در آن جا، نه می‏میرد و نه زندگی می‏کند! (74)

و هر کس با ایمان نزد او آید، و اعمال صالح انجام داده باشد، چنین کسانی درجات عالی دارند.. . (75)

باغهای جاویدان بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، در حالی که همیشه در آن خواهند بود; این است پاداش کسی که خود را پاک نماید! (76)

ما به موسی وحی فرستادیم که: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر; و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا; که نه از تعقیب (فرعونیان) خواهی ترسید، و نه از غرق شدن در دریا! س‏ذللّه (77)

(به این ترتیب) فرعون با لشکریانش آنها را دنبال کردند; و دریا آنان را (در میان امواج خروشان خود) بطور کامل پوشانید! (78)

فرعون قوم خود را گمراه ساخت; و هرگز هدایت نکرد! (79)

ای بنی اسرائیل! ما شما را از چنگال دشمنتان نجات دادیم; و در طرف راست کوه طور، با شما وعده گذاردیم; و «من‏» و «سلوی‏» بر شما نازل کردیم! (80)

بخوریداز روزیهای پاکیزه‏ای که به شما داده‏ایم; و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوب می‏کند! (81)

و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می‏آمرزم! (82)

ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و (برای آمدن به کوه طور)عجله کنی؟! (83)

عرض کرد: «پروردگارا! آنان در پی منند; و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی! س‏ذللّه (84)

فرمود: «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت!» (85)

موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیا مدت جدایی من از شما به طول انجامید، یا می‏خواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟!» (86)

گفتند: «ما به میل و اراده خود از وعده تو تخلف نکردیم; بلکه مقداری از زیورهای قوم را که با خود داشتیم افکندیم!» و سامری اینچنین القا کرد... (87)

و برای آنان مجسمه گوساله‏ای که صدایی همچون صدای گوساله (واقعی) داشت پدید آورد; و (به یکدیگر) گفتند: «این خدای شما، و خدای موسی است!» و او فراموش کرد (پیمانی را که با خدا بسته بود)! (88)

آیا نمی‏بینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آنان نمی‏دهد، و مالک هیچ گونه سود و زیانی برای آنها نیست؟! (89)

و پیش از آن، هارون به آنها گفته بود: «ای قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفته‏اید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پیروی کنید، و فرمانم را اطاعت نمایید!» (90)

ولی آنها گفتند: «ما همچنان گرد آن می‏گردیم (و به پرستش گوساله ادامه می‏دهیم) تا موسی به سوی ما بازگردد!» (91)

(موسی) گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند... (92)

از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی؟!» (93)

(هارون) گفت: «ای فرزند مادرم! ( ای برادر!) ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستی!» (94)

(موسی رو به سامری کرد و) گفت: «تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟!» (95)

گفت: «من چیزی دیدم که آنها ندیدند; من قسمتی از آثار رسول (و فرستاده خدا) را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد!» (96)

(موسی) گفت: «برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگوئی س‏خ‏للّهبا من تماس نگیر!» و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش می‏کردی! و ببین ما آن را نخست می‏سوزانیم; سپس ذرات آن را به دریا می‏پاشیم! (97)

معبود شما تنها خداوندی است که جز او معبودی نیست; و علم او همه چیز را فرا گرفته است! س‏ذللّه (98)

این گونه بخشی از اخبار پیشین را برای تو بازگو می‏کنیم; و ما از نزد خود، ذکر (و قرآنی) به تو دادیم! (99)

هر کس از آن روی گردان شود، روز قیامت بار سنگینی (از گناه و مسؤولیت) بر دوش خواهد داشت! (100)

در حالی که جاودانه در آن خواهند ماند; و بد باری است برای آنها در روز قیامت! (101)

همان روزی که در «صور» دمیده می‏شود; و مجرمان را با بدنهای کبود، در آن روز جمع می‏کنیم! (102)

آنها آهسته با هم گفتگو می‏کنند; (بعضی می‏گویند:) شما فقط ده (شبانه روز در عالم برزخ) توقف کردید! (و نمی‏دانند چقدر طولانی بوده است!) (103)

ما به آنچه آنها می‏گویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروش‏ترین آنها می‏گوید:«شما تنها یک روز درنگ کردید!» (104)

و از تو درباره کوه‏ها سؤال می‏کنند; بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشی کرده) برباد می‏دهد! (105)

سپس زمین را صاف و هموار و بی‏آب و گیاه رها می‏سازد... (106)

به گونه‏ای که در آن، هیچ پستی و بلندی نمی‏بینی!» (107)

در آن روز، همه از دعوت کننده الهی پیروی نموده، و قدرت بر مخالفت او نخواهند داشت (و همگی از قبرها برمی‏خیزند); و همه صداها در برابر (عظمت) خداوند رحمان، خاضع می‏شود; و جز صدای آهسته چیزی نمی‏شنوی! (108)

در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمی‏بخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضی است. (109)

آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را (در دنیا) پشت سرگذاشته‏اند می‏داند; ولی آنها به (علم) او احاطه ندارند! (110)

و (در آن روز) همه چهره‏ها در برابر خداوند حی قیوم، خاضع می‏شود; و مایوس (و زیانکار) است آن که بار ستمی بر دوش دارد! (111)

(اما) آن کس که کارهای شایسته انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ظلمی می‏ترسد، و نه از نقصان حقش. (112)

و این گونه آن را قرآنی عربی ( فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند; یا برای آنان تذکری پدید آورد! (113)

پس بلندمرتبه است خداوندی که سلطان حق است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مکن، پیش از آنکه وحی آن بر تو تمام شود; و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!» (114)

پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم; اما او فراموش کرد; و عزم استواری برای او نیافتیم! (115)

و به یاد آور هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» همگی سجده کردند; جز ابلیس که سرباز زد (و سجده نکرد)! (116)

پس گفتیم: «ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند; که به زحمت و رنج خواهی افتاد! (117)

(اما تو در بهشت راحت هستی! و مزیتش) برای تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد; (118)

و در آن تشنه نمی‏شوی، و حرارت آفتاب آزارت نمی‏دهد!» (119)

ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا می‏خواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بی‏زوال راهنمایی کنم؟!» (120)

سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و برای پوشاندن خود، از برگهای (درختان) بهشتی جامه دوختند! (آری) آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، و از پاداش او محروم شد! (121)

سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه‏اش را پذیرفت، و هدایتش نمود. (122)

(خداوند) فرمود: «هر دو از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی که دشمن یکدیگر خواهید بود! ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه می‏شود، و نه در رنج خواهد بود! (123)

و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت; و روز قیامت، او را نابینا محشور می‏کنیم!» (124)

می‏گوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردی؟! من که بینا بودم!» (125)

می‏فرماید: «آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی; امروز نیز تو فراموش خواهی شد!» (126)

و این گونه جزا می‏دهیم کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است! (127)

آیا برای هدایت آنان کافی نیست که بسیاری از نسلهای پیشین را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم، و اینها در مسکنهای (ویران شده) آنان راه می‏روند! مسلما در این امر، نشانه‏های روشنی برای خردمندان است. (128)

و اگر سنت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود، عذاب الهی بزودی دامان آنان را می‏گرفت! (129)

پس در برابر آنچه می‏گویند، صبر کن! و پیش از طلوع آفتاب، و قبل از غروب آن; تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور; و همچنین (برخی) از ساعات شب و اطراف روز (پروردگارت را) تسبیح گوی; باشد که (از الطاف الهی) خشنود شوی! (130)

و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادی، که به گروه‏هایی از آنان داده‏ایم، میفکن! اینها شکوفه‏های زندگی دنیاست; تا آنان را در آن بیازماییم; و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! (131)

خانواده خود را به نماز فرمان ده; و بر انجام آن شکیبا باش! از تو روزی نمی‏خواهیم; (بلکه) ما به تو روزی می‏دهیم; و عاقبت نیک برای تقواست! (132)

گفتند: «چرا (پیامبر) معجزه و نشانه‏ای از سوی پروردگارش برای ما نمی‏آورد؟! (بگو:) آیا خبرهای روشنی که در کتابهای (آسمانی) نخستین بوده، برای آنها نیامد؟! (133)

اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابی هلاک می‏کردیم، (در قیامت) می‏گفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم، پیش از آنکه‏ذلیل و رسوا شویم!» (134)

بگو: «همه (ما و شما) در انتظاریم! (ما در انتظار وعده پیروزی، و شما در انتظار شکست ما!) حال که چنین است، انتظار بکشید! اما بزودی می‏دانید چه کسی از اصحاب صراط مستقیم، و چه کسی هدایت یافته است! (135)

سورة الانبیاء

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند! (1)

هیچ یادآوری تازه‏ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی‏آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می‏دهند! (2)

این در حالی است که دلهایشان در لهو و بی‏خبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر می‏روید، با اینکه (چشم دارید و) می‏بینید؟! (3)

(پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، می‏داند; و او شنوا و داناست!» (4)

آنها گفتند: «(آنچه محمد (ص) آورده وحی نیست;) بلکه خوابهایی آشفته است! اصلا آن را بدروغ به خدا بسته; نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست می‏گوید) باید معجزه‏ای برای ما بیاورد; همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» (5)

تمام آبادیهایی که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضای معجزات گوناگون کردند،و خواسته آنان عملی شد، ولی) هرگز ایمان نیاوردند; آیا اینها ایمان می‏آورند؟! (6)

ما پیش از تو، جز مردانی که به آنان وحی می‏کردیم، نفرستادیم! (همه انسان‏بودند، و از جنس بشر!) اگر نمی‏دانید، از آگاهان بپرسید. (7)

آنان را پیکرهایی که غذا نخورند قرار ندادیم! عمر جاویدان هم نداشتند! (8)

سپس وعده‏ای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که می‏خواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم; و مسرفان را هلاک نمودیم! (9)

ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیله تذکر (و بیداری) شما در آن است! آیا نمی‏فهمید؟! (10)

چه بسیار آبادیهای ستمگری را در هم شکستیم; و بعد از آنها، قوم دیگری روی کار آوردیم! (11)

هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند! (12)

(گفتیم:) فرار نکنید; و به زندگی پر ناز و نعمت، و به مسکنهای پر زرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم بازگردانید)! (13)

گفتند: «ای وای بر ما! به یقین ما ستمگر بودیم!» (14)

و همچنان این سخن را تکرار می‏کردند، تا آنها را درو کرده و خاموش ساختیم! (15)

ما آسمان و زمین، و آنچه را در میان آنهاست از روی بازی نیافریدیم! (16)

(بفرض محال) اگر می‏خواستیم سرگرمی انتخاب کنیم، چیزی متناسب خود انتخاب‏می‏کردیم! (17)

بلکه ما حق را بر سر باطل می‏کوبیم تا آن را هلاک سازد; و این گونه، باطل محو و نابود می‏شود! اما وای بر شما از توصیفی که (درباره خدا و هدف آفرینش)می‏کنید! (18)

از آن اوست آنان که در آسمانها و زمینند! و آنها که نزد اویند ( فرشتگان) هیچ گاه از عبادتش استکبار نمی‏ورزند، و هرگز خسته نمی‏شوند. (19)

(تمام) شب و روز را تسبیح می‏گویند; و سست نمی‏گردند. (20)

آیا آنها خدایانی از زمین برگزیدند که (خلق می‏کنند و) منتشر می‏سازند؟! (21)

اگر در آسمان و زمین، جز «الله‏» خدایان دیگری بود، فاسد می‏شدند (و نظام جهان به هم می‏خورد)! منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آنها می‏کنند! (22)

هیچ کس نمی‏تواند بر کار او خرده بگیرد; ولی در کارهای آنها، جای سؤال و ایراد است! (23)

آیا آنها معبودانی جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند، و سخن کسانی ( پیامبرانی) است که پیش از من بودند!» اما بیشتر آنها حق را نمی‏دانند; و به همین دلیل (از آن) روی گردانند. (24)

ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: «معبودی جز من نیست; پس تنها مرا پرستش کنید.» (25)

آنها گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده است‏»! او منزه است (از این عیب و نقص); آنها ( فرشتگان) بندگان شایسته اویند. (26)

هرگز در سخن بر او پیشی نمی‏گیرند; و (پیوسته) به فرمان او عمل می‏کنند. (27)

او اعمال امروز و آینده و اعمال گذشته آنها را می‏داند; و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمی‏کنند; و از ترس او بیمناکند. (28)

و هر کس از آنها بگوید: «من جز خدا، معبودی دیگرم‏»، کیفر او را جهنم می‏دهیم! و ستمگران را این گونه کیفر خواهیم داد. (29)

آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زنده‏ای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی‏آورند؟! (30)

و در زمین، کوه‏های ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، دره‏ها و راه‏هایی قرار دادیم تا هدایت شوند! (31)

و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن روی‏گردانند. (32)

او کسی است که شب و روز خورشید و ماه را آفرید; هر یک در مداری در حرکتند! (33)

پیش از تو (نیز) برای هیچ انسانی جاودانگی قرار ندادیم; (وانگهی آنها که انتظار مرگ تو را می‏کشند،) آیا اگر تو بمیری، آنان جاوید خواهند بود؟! (34)

هر انسانی طعم مرگ را می‏چشد! و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می‏کنیم; و سرانجام بسوی ما بازگردانده می‏شوید! (35)

هنگامی که کافران تو را می‏بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند; (و می‏گویند:) آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می‏گوید؟! در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می‏کنند. (36)

(آری،) انسان از عجله آفریده شده; ولی عجله نکنید; بزودی آیاتم را به شما نشان خواهم داد! (37)

آنها می‏گویند: «اگر راست میگویید، این وعده (قیامت) کی فرا می‏رسد؟!» (38)

ولی اگر کافران می‏دانستند زمانی که (فرا می‏رسد) نمی‏توانند شعله‏های آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمی‏کند (این قدر درباره قیامت شتاب نمی‏کردند)! (39)

(آری، این مجازات الهی) بطور ناگهانی به سراغشان می‏آید و مبهوتشان می‏کند; آنچنان که توانایی دفع آن را ندارند، و به آنها مهلت داده نمی‏شود! (40)

(اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند; اما سرانجام، آنچه را استهزا می‏کردند دامان مسخره‏کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! (41)

بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه می‏دارد؟!» ولی آنان از یاد پروردگارشان روی‏گردانند! (42)

آیا آنها خدایانی دارند که می‏توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگی، حتی) نمی‏توانند خودشان را یاری دهند (تا چه رسد به دیگران); و نه از ناحیه ما با نیرویی یاری می‏شوند! (43)

ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره‏مند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد); آیا نمی‏بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می‏کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! (44)

بگو: «من تنها بوسیله وحی شما را انذار می‏کنم!» ولی آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار می‏شوند، سخنان را نمی‏شنوند! (45)

اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند می‏شود که: «ای وای بر ما! ما همگی ستمگر بودیم!» (46)

ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‏کنیم; پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‏شود; و اگر بمقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر می‏کنیم; و کافی است که ما حساب‏کننده باشیم! (47)

ما به موسی و هارون، «فرقان‏» ( وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. (48)

همانان که از پروردگارشان در نهان می‏ترسند، و از قیامت بیم دارند! (49)

و این (قرآن) ذکر مبارکی است که (بر شما) نازل کردیم; آیا شما آن را انکار می‏کنید؟! (50)

ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم; و از (شایستگی) او آگاه بودیم... (51)

آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه‏های بی‏روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می‏کنید؟!» (52)

گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‏کنند.» (53)

گفت: «مسلما هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده‏اید!» (54)

گفتند: «آیا مطلب حقی برای ما آورده‏ای، یا شوخی می‏کنی؟!» (55)

گفت: «(کاملا حق آورده‏ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده; و من بر این امر، از گواهانم! (56)

و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه‏ای برای نابودی بتهایتان می‏کشم!» (57)

سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد; شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (58)

(هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعا از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (59)

(گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی از (مخالفت با) بتها سخن می‏گفت که او را ابراهیم می‏گویند.» (60)

(جمعیت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» (61)

(هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده‏ای، ای ابراهیم؟! س‏ذللّه (62)

گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می‏گویند!» (63)

آنها به وجدان خویش بازگشتند; و (به خود) گفتند: «حقا که شما ستمگرید!» (64)

سپس بر سرهایشان واژگونه شدند; (و حکم وجدان را بکلی فراموش کردند و گفتند:) تو می‏دانی که اینها سخن نمی‏گویند! (65)

(ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را می‏پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما می‏رساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان!) (66)

اف بر شما و بر آنچه جز خدا می‏پرستید! آیا اندیشه نمی‏کنید (و عقل ندارید)؟! (67)

گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!» (68)

(سرانجام او را به آتش افکندند; ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» (69)

آنها می‏خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند; ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم! (70)

و او و لوط را به سرزمین (شام) -که آن را برای همه جهانیان پربرکت ساختیم- نجات دادیم! (71)

و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم; و همه آنان را مردانی صالح قرار دادیم! (72)

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‏کردند; و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم; و تنها ما را عبادت می‏کردند. (73)

و لوط را (به یاد آور) که به او حکومت و علم دادیم; و از شهری که اعمال زشت و کثیف انجام می‏دادند، رهایی بخشیدیم; چرا که آنها مردم بد و فاسقی بودند! (74)

و او را در رحمت خود داخل کردیم; و او از صالحان بود. (75)

و نوح را (به یاد آور) هنگامی که پیش از آن (زمان، پروردگار خود را) خواند! ما دعای او را مستجاب کردیم; و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم; (76)

و او را در برابر جمعیتی که آیات ما را تکذیب کرده بودند یاری دادیم; چرا که قوم بدی بودند; از این رو همه آنها را غرق کردیم! (77)

و داوود و سلیمان را (به خاطر بیاور) هنگامی که درباره کشتزاری که گوسفندان بی شبان قوم، شبانگاه در آن چریده (و آن را تباه کرده) بودند، داوری می‏کردند; و ما بر حکم آنان شاهد بودیم. (78)

ما (حکم واقعی) آن را به سلیمان فهماندیم; و به هر یک از آنان (شایستگی) داوری، و علم فراوانی دادیم; و کوه‏ها و پرندگان را با داوود مسخر ساختیم، که (همراه او) تسبیح (خدا) می‏گفتند; و ما این کار را انجام دادیم! (79)

و ساختن زره را بخاطر شما به او تعلیم دادیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند; آیا شکرگزار (این نعمتهای خدا) هستید؟ (80)

و تندباد را مسخر سلیمان ساختیم، که بفرمان او بسوی سرزمینی که آن را پربرکت کرده بودیم جریان می‏یافت; و ما از همه چیز آگاه بوده‏ایم. (81)

و گروهی از شیاطین (را نیز مسخر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غواصی می‏کردند; و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام می‏دادند; و ما آنها را (از سرکشی) حفظ می‏کردیم! (82)

و ایوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده; و تو مهربانترین مهربانانی!» (83)

ما دعای او را مستجاب کردیم; و ناراحتیهایی را که داشت برطرف ساختیم; و خاندانش را به او بازگرداندیم; و همانندشان را بر آنها افزودیم; تا رحمتی از سوی ما و تذکری برای عبادت‏کنندگان باشد. (84)

و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. (85)

و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم; چرا که آنها از صالحان بودند. (86)

و ذاالنون ( یونس) را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت; و چنین می‏پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت; (اما موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها(ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزهی تو! من از ستمکاران بودم! » (87)

ما دعای او را به اجابت رساندیم; و از آن اندوه نجاتش بخشیدیم; و این گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم! (88)

و زکریا را (به یاد آور) در آن هنگام که پروردگارش را خواند (و عرض کرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندی به من عطا کن); و تو بهترین وارثانی!» (89)

ما هم دعای او را پذیرفتیم، و یحیی را به او بخشیدیم; و همسرش را (که نازا بود) برایش آماده (بارداری) کردیم; چرا که آنان (خاندانی بودند که) همواره در کارهای خیر بسرعت اقدام می‏کردند; و در حال بیم و امید ما را می‏خواندند; و پیوسته برای ما (خاضع و) خاشع بودند. (90)

و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش ( مسیح) را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم! (91)

این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف); و من پروردگار شما هستم; پس مرا پرستش کنید! (92)

(گروهی از پیروان ناآگاه آنها) کار خود را به تفرقه در میان خود کشاندند; (ولی سرانجام) همگی بسوی ما بازمی‏گردند! (93)

و هر کس چیزی از اعمال شایسته بجا آورد، در حالی که ایمان داشته باشد، کوشش او ناسپاسی نخواهد شد; و ما تمام اعمال او را (برای پاداش) می‏نویسیم. (94)

و حرام است بر شهرها و آبادیهایی که (بر اثر گناه) نابودشان کردیم (که به دنیا بازگردند;) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (95)

تا آن زمان که «یاجوج‏» و «ماجوج‏» گشوده شوند; و آنها از هر محل مرتفعی بسرعت عبور می‏کنند. (96)

و وعده حق ( قیامت) نزدیک می‏شود; در آن هنگام چشمهای کافران از وحشت از حرکت بازمی‏ماند; (می‏گویند:) ای وای بر ما که از این (جریان) در غفلت بودیم; بلکه ما ستمکار بودیم! (97)

شما و آنچه غیر خدا می‏پرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگی در آن وارد می‏شوید. (98)

اگر اینها خدایانی بودند، هرگز وارد آن نمی‏شدند! در حالی که همگی در آن جاودانه خواهند بود. (99)

برای آنان در آن ( دوزخ) ناله‏های دردناکی است و چیزی نمی‏شنوند. (100)

(اما) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده ( مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته می‏شوند. (101)

آنها صدای آتش دوزخ را نمی‏شوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند. (102)

وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‏کند; و فرشتگان به استقبالشان می‏آیند، (و می‏گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‏شد! (103)

در آن روز که آسمان را چون طوماری در هم می‏پیچیم، (سپس) همان گونه که آفرینش را آغاز کردیم، آن را بازمی‏گردانیم; این وعده‏ای است بر ما، و قطعا آن را انجام خواهیم داد. (104)

در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایسته‏ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد! س‏ذللّه (105)

در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیت عبادت‏کنندگان! (106)

ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم. (107)

بگو: «تنها چیزی که به من وحی می‏شود این است که معبود شما خدای یگانه است; آیا (با این حال) تسلیم (حق) می‏شوید؟ (و بتها را کنار می‏گذارید؟)» (108)

اگر باز (روی گردان شوند، بگو: «من به همه شما یکسان اعلام خطر می‏کنم; و نمی‏دانم آیا وعده (عذاب خدا) که به شما داده می‏شود نزدیک است یا دور! (109)

او سخنان آشکار را می‏داند، و آنچه را کتمان می‏کنید (نیز) می‏داند (و چیزی بر او پوشیده نیست)! (110)

و من نمی‏دانم شاید این آزمایشی برای شماست; و مایه بهره‏گیری تا مدتی (معین)! (111)

(و پیامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داوری فرما (و این طغیانگران را کیفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است که در برابر نسبتهای ناروای شما، از او استمداد می‏طلبم!»(112)

سورة الفتح

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم!... (1)

تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏ای را که به تو نسبت می‏دادند ببخشد (و حقانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید; (2)

و پیروزی شکست‏ناپذیری نصیب تو کند. (3)

او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند; لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است. (4)

هدف (دیگر از آن فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهایی (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، در حالی که جاودانه در آن می‏مانند، و گناهانشان را می‏بخشد، و این نزد خدا رستگاری بزرگی است! (5)

و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می‏برند مجازات کند; (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می‏کشند) تنها بر خودشان نازل می‏شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده; و چه بد سرانجامی است! (6)

لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست; و خداوند شکست‏ناپذیر و حکیم است.! (7)

به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده فرستادیم، (8)

تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید. (9)

کسانی که با تو بیعت می‏کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت می‏نمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست; پس هر کس پیمان‏شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است; و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. (10)

بزودی متخلفان از اعراب بادیه‏نشین (عذرتراشی کرده) می‏گویند: «(حفظ) اموال و خانواده‏های ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی می‏گویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی می‏تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایی که انجام می‏دهید آگاه است!» (11)

ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده‏های خود بازنخواهند گشت; و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید; و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید! (12)

آن کس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما برای کافران آتش فروزان آماده کرده‏ایم! (13)

مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست; هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‏بخشد، و هر کس را بخواهد مجازات می‏کند; و خداوند آمرزنده و رحیم است. (14)

هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی حرکت کنید، متخلفان (حدیبیه) می‏گویند: س‏خ‏للّهبگذارید ما هم در پی شما بیائیم، آنها می‏خواهند کلام خدا را تغییر دهند; بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید; این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودی می‏گویند: «شما نسبت به ما حسد می‏ورزید!» ولی آنها جز اندکی نمی‏فهمند! (15)

به متخلفان از اعراب بگو: «بزودی از شما دعوت می‏شود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند; اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکی به شما می‏دهد; و اگر سرپیچی نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچی کردید- شما را با عذاب دردناکی کیفر می‏دهد!» (16)

بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند); و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد می‏کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است; و آن کس که سرپیچی کند، او را به عذاب دردناکی گرفتار می‏سازد! (17)

خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد; خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود می‏دانست; از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود; (18)

و (همچنین) غنایم بسیاری که آن را به دست می‏آورید; و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است! (19)

خداوند غنایم فراوانی به شما وعده داده بود که آنها را به دست می‏آورید، ولی این یکی را زودتر برای شما فراهم ساخت; و دست تعدی مردم ( دشمنان) را از شما بازداشت تا نشانه‏ای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند! (20)

و نیز غنایم و فتوحات دیگری (نصیبتان می‏کند) که شما توانایی آن را ندارید، ولی قدرت خدا به آن احاطه دارد; و خداوند بر همه چیز تواناست! (21)

و اگر کافران (در سرزمین حدیبیه) با شما پیکار می‏کردند بزودی فرار می‏کردند، سپس ولی و یاوری نمی‏یافتند!(22)

این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است; و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت! (23)

او کسی است که دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مکه کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز ساخت; و خداوند به آنچه انجام می‏دهید بیناست! (24)

آنها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانیهایتان به محل قربانگاه بازداشتند; و هرگاه مردان و زنان با ایمانی در این میان بدون آگاهی شما، زیر دست و پا، از بین نمی‏رفتند که از این راه عیب و عاری ناآگاهانه به شما می‏رسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمی‏شد)! هدف این بود که خدا هر کس را می‏خواهد در رحمت خود وارد کند; و اگر مؤمنان و کفار (در مکه) از هم جدا می‏شدند، کافران را عذاب دردناکی می‏کردیم! (25)

(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند; و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایسته‏تر و اهل آن بودند; و خداوند به همه چیز دانا است. (26)

خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت; بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام می‏شوید در نهایت امنیت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کرده‏اید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید; ولی خداوند چیزهایی را می‏دانست که شما نمی‏دانستید (و در این تاخیر حکمتی بود); و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است. (27)

او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند; و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد! (28)

محمد (ص) فرستاده خداست; و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند; پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می‏بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می‏طلبند; نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است; این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه‏های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامی‏دارد; این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته‏انجام داده‏اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. (29)

سورة ق

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ق، سوگند به قرآن مجید (که قیامت و رستاخیز حق است)! (1)

آنها تعجب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان آمده; و کافران گفتند: «این چیز عجیبی است! (2)

آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی بازمی‏گردیم)؟! این بازگشتی بعید است!; س‏ذللّه (3)

ولی ما می‏دانیم آنچه را زمین از بدن آنها می‏کاهد; و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است! (4)

آنها حق را هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند; از این رو پیوسته در کار پراکنده خود متحیرند! (5)

آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده‏ایم، و چگونه آن را (بوسیله ستارگان) زینت بخشیده‏ایم و هیچ شکاف و شکستی در آن نیست؟! (6)

و زمین را گسترش دادیم و در آن کوه‏هائی عظیم و استوار افکندیم و از هر نوع گیاه بهجت‏انگیز در آن رویاندیم، (7)

تا وسیله بینایی و یادآوری برای هر بنده توبه کاری باشد! (8)

و از آسمان، آبی پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانه‏هایی را که درو می‏کند رویاندیم، (9)

و نخلهای بلندقامت که میوه‏های متراکم دارند; (10)

همه اینها برای روزی‏بخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم; (آری) زنده‏شدن مردگان نیز همین گونه است! (11)

پیش از آنان قوم نوح و «اصحاب الرس‏» ( قومی که در یمامه زندگی می‏کردند و پیامبری به نام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند، (12)

و همچنین قوم عاد و فرعون و قوم لوط، (13)

و «اصحاب الایکه‏» ( قوم شعیب) و قوم تبع (که در سرزمین یمن زندگی می‏کردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقق یافت! (14)

آیا ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم (که قادر بر آفرینش رستاخیز نباشیم)؟! ولی آنها (با این همه دلایل روشن) باز در آفرینش جدید تردید دارند! (15)

ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏های نفس او را می‏دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (16)

(به خاطر بیاورید) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‏دارند; (17)

انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‏آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‏ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت (و ضبط آن) است! (18)

و سرانجام، سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ بحق فرامی‏رسد (و به انسان گفته می‏شود:) این همان چیزی است که تو از آن می‏گریختی! (19)

و در «صور» دمیده می‏شود; آن روز، روز تحقق وعده وحشتناک است! (20)

هر انسانی وارد محشر می‏گردد در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است! (21)

(به او خطاب می‏شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملا تیزبین است! (22)

فرشته همنشین او می‏گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!» (23)

(خداوند فرمان می‏دهد:) هر کافر متکبر لجوج را در جهنم افکنید! (24)

آن کسی که به شدت مانع خیر و متجاوز و در شک و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند); (25)

همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، (آری) او را در عذاب شدید بیفکنید! (26)

و همنشینش (از شیاطین) می‏گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (27)

(خداوند) می‏گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید; من پیشتر به شما هشدار داده‏ام (و اتمام حجت کرده‏ام)! (28)

سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (29)

(به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنم می‏گوییم: «آیا پر شده‏ای؟» و او می‏گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (30)

(در آن روز) بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‏کنند، و فاصله‏ای از آنان ندارد! (31)

این چیزی است که به شما وعده داده می‏شود، و برای کسانی است که بسوی خدا بازمی‏گردند و پیمانها و احکام او را حفظ می‏کنند، (32)

آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! (33)

(به آنان گفته می‏شود:) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است! (34)

هر چه بخواهند در آنجا برای آنها هست، و نزد ما نعمتهای بیشتری است (که به فکر هیچ کس نمی‏رسد)! (35)

چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامی که از آنان قویتر بودند و شهرها (و کشورها) را گشودند; آیا راه فراری (از عذاب الهی) وجود دارد! (36)

در این تذکری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد! (37)

ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز ( شش دوران) آفریدیم، و هیچ گونه رنج و سختی به ما نرسید! (با این حال چگونه زنده‏کردن مردگان برای ما مشکل است؟!) (38)

در برابر آنچه آنها می‏گویند شکیبا باش، و پیش از طلوع آفتاب و پیش از غروب تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور، (39)

و در بخشی از شب او را تسبیح کن، و بعد از سجده‏ها! (40)

و گوش فرا ده و منتظر روزی باش که منادی از مکانی نزدیک ندا می‏دهد، (41)

روزی که همگان صیحه رستاخیز را بحق می‏شنوند; آن روز، روز خروج (از قبرها) است! (42)

ماییم که زنده می‏کنیم و می‏میرانیم، و بازگشت تنها بسوی ماست! (43)

روزی که زمین به سرعت از روی آنها شکافته می‏شود و (از قبرها) خارج می‏گردند; و این جمع کردن برای ما آسان است! (44)

ما به آنچه آنها می‏گویند آگاهتریم، و تو مامور به اجبار آنها (به ایمان) نیستی; پس بوسیله قرآن، کسانی را که از عذاب من می‏ترسند متذکر ساز (وظیفه تو همین است)! (45)

عکاس-حسام الدین شفیعیان