فصل 18

 مرد معتزل‌، هوسِ خود را طالب‌می‌باشد، و به‌ هر حکمت‌ صحیح‌ مجادله‌ می‌کند.
 احمق‌ از فطانت‌ مسرور نمی‌شود، مگر تا آنکه‌ عقل‌ خود را ظاهر سازد.
 هنگامی‌ که‌ شریر می‌آید، حقارت‌ هم‌ می‌آید، و با اهانت‌، خجالت‌ می‌رسد.
 سخنان‌ دهان‌ انسان‌ آب‌ عمیق‌ است‌، و چشمه‌ حکمت‌، نهر جاری‌ است‌.
 طرفداری‌ شریران‌ برای‌ منحرف‌ ساختن‌ داوری عادلان‌ نیکو نیست‌.
 لبهای‌ احمق‌ به‌ منازعه‌ داخل‌ می‌شود، و دهانش‌ برای‌ ضربها صدا می‌زند.
 دهان‌ احمق‌ هلاکت‌ وی‌ است‌، و لبهایش‌ برای‌ جان‌ خودش‌ دام‌ است‌.
 سخنان‌ نمّام‌ مثل‌ لقمه‌های‌ شیرین‌ است‌، و به‌ عمق‌ شکم‌ فرو می‌رود.
 او نیز که‌ در کار خود اهمال‌ می‌کند، برادر هلاک‌کننده‌ است‌.
10  اسم‌ خداوند برج‌ حصین‌ است‌ که‌ مرد عادل‌ در آن‌ می‌دود و ایمن‌ می‌باشد.
11  توانگری‌ شخص‌ دولتمند شهر محکم‌ او است‌، و در تصوّر وی‌ مثل‌ حصار بلند است‌.
12  پیش‌ از شکستگی‌، دل‌ انسان‌ متکبّر می‌گردد، و تواضع‌ مقدّمه‌ عزّت‌ است‌.
13  هر که‌ سخنی‌ را قبل‌ از شنیدنش‌ جواب‌ دهد برای‌ وی‌ حماقت‌ و عار می‌باشد.
14  روح‌ انسان‌ بیماری‌ او را متحمّل‌ می‌شود، اما روح‌ شکسته‌ را کیست‌ که‌ متحمّل‌ آن‌ بشود.
15  دل‌ مرد فهیم‌ معرفت‌ را تحصیل‌ می‌کند، و گوش‌ حکیمان‌ معرفت‌ را می‌طلبد.
16  هدیه‌ شخص‌، از برایش‌ وسعت‌ پیدا می‌کند و او را به‌ حضور بزرگان‌ می‌رساند.
17  هر که‌ در دعوی‌ خود اوّل‌ آید صادق‌ می‌نماید، اما حریفش‌ می‌آید و او را می‌آزماید.
18  قرعه‌ نزاعها را ساکت‌ می‌نماید و زورآوران‌ را از هم‌ جدا می‌کند.
19  برادر رنجیده‌ از شهر قوی‌ سختتر است‌، و منازعت‌ با او مثل‌ پشت‌بندهای‌ قصر است‌.
20  دل‌ آدمی‌ از میوه‌ دهانش‌ پر می‌شود و از محصول‌ لبهایش‌، سیر می‌گردد.
21  موت‌ و حیات‌ در قدرت‌ زبان‌ است‌، و آنانی‌ که‌ آن‌ را دوست‌ می‌دارند میوه‌اش‌ را خواهند خورد.
22  هر که‌ زوجه‌ای‌ یابد چیز نیکو یافته‌ است‌، و رضامندی‌ خداوند را تحصیل‌ کرده‌ است‌.
23  مرد فقیر به‌ تضرّع‌ تکلّم‌ می‌کند، اما شخص‌ دولتمند به‌ سختی‌ جواب‌ می‌دهد.
24  کسی‌ که‌ دوستان‌ بسیار دارد خویشتن‌ را هلاک‌ می‌کند، اما دوستی‌ هست‌ که‌ از برادر چسبنده‌تر می‌باشد.

فصل 17

 لقمه‌ خشکِ با سلامتی‌، بهتر است‌ از خانه‌ پر از ضیافتِ با مخاصمت‌.
 بنده‌ عاقل‌ بر پسر پست‌فطرت‌ مسلّط‌ خواهد بود، و میراث‌ را با برادران‌ تقسیم‌ خواهد نمود.
 بوته‌ برای‌ نقره‌ و کوره‌ به‌ جهت‌ طلا است‌، اما خداوند امتحان‌کننده‌ دلها است‌.
 شریر به‌ لبهای‌ دروغگو اصغا می‌کند، و مرد کاذب‌ به‌ زبان‌ فتنه‌انگیز گوش‌ می‌دهد.
 هر که‌ فقیر را استهزا کند آفریننده‌ خویش‌ را مذّمت‌ می‌کند، و هر که‌ از بلا خوش‌ می‌شود بی‌سزا نخواهد ماند.
 تاج‌ پیران‌، پسران‌ پسرانند، و جلال‌ فرزندان‌، پدران‌ ایشانند.
 کلام‌ کبرآمیز احمق‌ را نمی‌شاید، و چند مرتبه‌ زیاده‌ لبهای‌ دروغگو نجبا را.
 هدیه‌ در نظر اهل‌ آن‌ سنگ‌ گرانبها است‌ که‌ هر کجا توجّه‌ نماید برخوردار می‌شود.
 هر که‌ گناهی‌ را مستور کند طالب‌ محبت‌ می‌باشد، اما هر که‌ امری‌ را تکرار کند دوستان‌ خالص‌ را از هم‌ جدا می‌سازد.
10  یک‌ ملامت‌ به‌ مرد فهیم‌ اثر می‌کند، بیشتر از صد تازیانه‌ به‌ مرد جاهل‌.
11  مرد شریر طالب‌ فتنه‌ است‌ و بس‌. لهذا قاصد ستمکیش‌ نزد او فرستاده‌ می‌شود.
12  اگر خرسی‌ که‌ بچه‌هایش‌ کشته‌ شود به‌ انسان‌ برخورَد، بهتر است‌ از مرد احمق‌ درحماقت‌ خود.
13  کسی‌ که‌ به‌ عوض‌ نیکویی‌ بدی‌ می‌کند بلا از خانه‌ او دور نخواهد شد.
14  ابتدای‌ نزاع‌ مثل‌ رخنه‌ کردن‌ آب‌ است‌، پس‌ مخاصمه‌ را ترک‌ کن‌ قبل‌ از آنکه‌ به‌ مجادله‌ برسد.
15  هر که‌ شریر را عادل‌ شمارد و هر که‌ عادل‌ را ملزم‌ سازد، هر دو ایشان‌ نزد خداوند مکروهنـد.
16  قیمت‌ به‌ جهت‌ خریدن‌ حکمت‌ چرا به‌ دست‌ احمق‌ باشد؟ و حال‌ آنکه‌ هیچ‌ فهم‌ ندارد.
17  دوست‌ خالص‌ در همه‌ اوقات‌ محبت‌ می‌نماید، و برادر به‌ جهت‌ تنگی‌ مولود شده‌ است‌.
18  مرد ناقص‌العقل‌ دست‌ می‌دهد و در حضور همسایه‌ خود ضامن‌ می‌شود.
19  هر که‌ معصیت‌ را دوست‌ دارد منازعه‌ را دوست‌ می‌دارد، و هر که‌ درِ خود را بلند سازد خرابی‌ را می‌طلبد.
20  کسی‌ که‌ دل‌ کج‌ دارد نیکویی‌ را نخواهد یافت‌. و هر که‌ زبان‌ دروغگو دارد در بلا گرفتار خواهد شد.
21  هر که‌ فرزند احمق‌ آورد برای‌ خویشتن‌ غم‌ پیدا می‌کند، و پدر فرزند ابله‌ شادی‌ نخواهد دید.
22  دل‌ شادمان‌ شفای‌ نیکو می‌بخشد، اما روح‌ شکسته‌ استخوانها را خشک‌ می‌کند.
23  مرد شریر رشوه‌ را از بغل‌ می‌گیرد، تا راههای‌ انصاف‌ را منحرف‌ سازد.
24  حکمت‌ در مدّ نظر مرد فهیم‌ است‌، اما چشمان‌ احمق‌ در اقصای‌ زمین‌ می‌باشد.
25  پسر احمق‌ برای‌ پدر خویش‌ حزن‌ است‌، و به‌ جهت‌ مادر خویش‌ تلخی‌ است‌.
26  عادلان‌ را نیز سرزنش‌ نمودن‌ خوب‌ نیست‌،و نه‌ ضرب‌ زدن‌ به‌ نجبا به‌ سبب‌ راستی‌ ایشان‌.
27  صاحب‌ معرفت‌ سخنان‌ خود را باز می‌دارد، و هر که‌ روح‌ حلیم‌ دارد مرد فطانت‌پیشه‌ است‌.
28  مرد احمق‌ نیز چون‌ خاموش‌ باشد او را حکیم‌ می‌شمارند، و هر که‌ لبهای‌ خود را می‌بندد فهیم‌ است‌.

فصل 16

 تدبیرهای‌ دل‌ از آن‌ انسان‌ است‌، اما تنطّق‌ زبان‌ از جانب‌ خداوند می‌باشد.
 همه‌ راههای‌ انسان‌ در نظر خودش‌ پاک‌ است‌، اما خداوند روحها را ثابت‌ می‌سازد.
 اعمال‌ خود را به‌ خداوند تفویض‌ کن‌، تا فکرهای‌ تو استوار شود.
 خداوند هر چیز را برای‌ غایت‌ آن‌ ساخته‌ است‌، و شریران‌ را نیز برای‌ روز بلا.
 هر که‌ دل‌ مغرور دارد نزد خداوند مکروه‌ است‌، و او هرگز مبرا نخواهد شد.
 از رحمت‌ و راستی‌، گناه‌ کفّاره‌ می‌شود، و به‌ ترس‌ خداوند ، از بدی‌ اجتناب‌ می‌شود.
 چون‌ راههای‌ شخص‌ پسندیده‌ خداوند باشد، دشمنانش‌ را نیز با وی‌ به‌ مصالحه‌ می‌آورد.
 اموال‌ اندک‌ که‌ با انصاف‌ باشد بهتر است‌، از دخل‌ فراوان‌ بدون‌ انصاف‌.
 دل‌ انسان‌ در طریقش‌ تفکّر می‌کند، اما خداوند قدمهایش‌ را استوار می‌سازد.
10  وحی‌ بر لبهای‌ پادشاه‌ است‌، و دهان‌ او در داوری‌ تجاوز نمی‌نماید.
11  ترازو و سنگهای‌ راست‌ از آن‌ خداوند است‌ و تمامی‌ سنگهای‌ کیسه‌ صنعت‌ وی‌ می‌باشد.
12  عمل‌ بد نزد پادشاهان‌ مکروه‌ است‌، زیرا که‌ کرسی‌ ایشان‌ از عدالت‌ برقرار می‌ماند.
13  لبهای‌ راستگو پسندیده‌ پادشاهان‌ است‌، و راستگویان‌ را دوست‌ می‌دارند.
14  غضب‌ پادشاهان‌، رسولانِ موت‌ است‌ اما مرد حکیم‌ آن‌ را فرو می‌نشاند.
15  در نور چهره‌ پادشاه‌ حیات‌ است‌، و رضامندی‌ او مثل‌ ابر نوبهاری‌ است‌.
16  تحصیل‌ حکمت‌ از زر خالص‌ چه‌ بسیار بهتر است‌، و تحصیل‌ فهم‌ از نقره‌ برگزیده‌تر.
17  طریق‌ راستان‌، اجتناب‌ نمودن‌ از بدی‌ است‌، و هر که‌ راه‌ خود را نگاه‌ دارد جان‌ خویش‌ را محافظت‌ می‌نماید.
18  تکبّر پیش‌رُوِ هلاکت‌ است‌، و دل‌ مغرور پیش‌رو خرابی‌.
19  با تواضع‌ نزد حلیمان‌ بودن‌ بهتر است‌، از تقسیم‌ نمودن‌ غنیمت‌ با متکبّران‌.
20  هر که‌ در کلام‌ تعقّل‌ کند سعادتمندی‌ خواهد یافت‌، و هر که‌ به‌ خداوند توکّل‌ نماید خوشابحال‌ او.
21  هر که‌ دل‌ حکیم‌ دارد فهیم‌ خوانده‌ می‌شود، و شیرینی‌ لبها علم‌ را می‌افزاید.
22  عقل‌ برای‌ صاحبش‌ چشمه‌ حیات‌ است‌، اما تأدیب‌ احمقان‌، حماقت‌ است‌.
23  دل‌ مرد حکیم‌ دهان‌ او را عاقل‌ می‌گرداند، و علم‌ را بر لبهایش‌ می‌افزاید.
24  سخنان‌ پسندیده‌ مثل‌ شان‌ عسل‌ است‌، برای‌ جانْ شیرین‌ است‌ و برای‌ استخوانها شفادهنده‌.
25  راهی‌ هست‌ که‌ در نظر انسان‌ راست‌ است‌، اما عاقبت‌ آن‌ راه‌، موت‌ می‌باشد.
26  اشتهای‌ کارگر برایش‌ کار می‌کند، زیرا که‌ دهانش‌ او را بر آن‌ تحریض‌ می‌نماید.
27  مرد لئیم‌ شرارت‌ را می‌اندیشد، و بر لبهایش‌ مثل‌ آتشِ سوزنده‌ است‌.
28  مرد دروغگو نزاع‌ می‌پاشد، و نمّام‌ دوستان‌ خالص‌ را از همدیگر جدا می‌کند.
29  مرد ظالم‌ همسایه‌ خود را اغوا می‌نماید، و او را به‌ راه‌ غیر نیکو هدایت‌ می‌کند.
30  چشمان‌ خود را بر هم‌ می‌زند تا دروغ‌ را اختراع‌ نماید، و لبهایش‌ را می‌خاید و بدی‌ را به‌ انجام‌ می‌رساند.
31  سفید مویی‌ تاج‌ جمال‌ است‌، هنگامی‌ که‌ در راه‌ عدالت‌ یافت‌ شود.
32  کسی‌ که‌ دیرغضب‌ باشد از جبّار بهتر است‌،و هر که‌ بر روح‌ خود مالک‌ باشد از تسخیرکننده‌ شهر افضل‌ است‌.
33  قرعه‌ در دامن‌ انداخته‌ می‌شود، لیکن‌ تمامی‌ حکم‌ آن‌ از خداوند است‌.

فصل 15

 جواب‌ نرم‌ خشم‌ را برمی‌گرداند، اما سخن‌ تلخ‌ غیظ‌ را به‌ هیجان‌ می‌آورد.
 زبان‌ حکیمان‌ علم‌ را زینت‌ می‌بخشد، اما دهان‌ احمقان‌ به‌ حماقت‌ تنطّق‌ می‌نماید.
 چشمان‌ خداوند در همه‌ جاست‌، و بر بدان‌ و نیکان‌ می‌نگرد.
 زبان‌ ملایم‌، درخت‌ حیات‌ است‌ و کجی‌ آن‌، شکستگی روح‌ است‌.
 احمق‌ تأدیب‌ پدر خود را خوار می‌شمارد، اما هر که‌ تنبیه‌ را نگاه‌ دارد زیرک‌ می‌باشد.
 در خانه‌ مرد عادل‌ گنج‌ عظیم‌ است‌، اما محصول‌ شریران‌، کدورت‌ است‌.
 لبهای‌ حکیمان‌ معرفت‌ را منتشر می‌سازد،اما دل‌ احمقان‌، مستحکم‌ نیست‌.
 قربانی‌ شریران‌ نزد خداوند مکروه‌ است‌، اما دعای‌ راستان‌ پسندیده‌ اوست‌.
 راه‌ شریران‌ نزد خداوند مکروه‌ است‌، اما پیروان‌ عدالت‌ را دوست‌ می‌دارد.
10  برای‌ هر که‌ طریق‌ را ترک‌ نماید تأدیب‌ سخت‌ است‌، و هر که‌ از تنبیه‌ نفرت‌ کند خواهد مرد.
11  هاویه‌ و اَبَدّوُن‌ در حضور خداوند است‌، پس‌ چند مرتبه‌ زیاده‌ دلهای‌ بنی‌آدم‌.
12  استهزاکننده‌ تنبیه‌ را دوست‌ ندارد، و نزد حکیمان‌ نخواهد رفت‌.
13  دل‌ شادمان‌ چهره‌ را زینت‌ می‌دهد، اما از تلخی‌ دل‌ روح‌ منکسر می‌شود.
14  دل‌ مرد فهیم‌ معرفت‌ را می‌طلبد، اما دهان‌ احمقان‌ حماقت‌ را می‌چَرَد.
15  تمامی‌ روزهای‌ مصیبت‌کشان‌ بد است‌، اما خوشی‌ دل‌ ضیافتِ دائمی‌ است‌.
16  اموال‌ اندک‌ با ترس‌ خداوند بهتر است‌ از گنج‌ عظیم‌ با اضطراب‌.
17  خوان‌ بُقُول‌ در جایی‌ که‌ محبت‌ باشد، بهتر است‌ از گاو پرواری‌ که‌ با آن‌ عداوت‌ باشد.
18  مرد تندخو نزاع‌ را برمی‌انگیزد، اما شخص‌ دیرغضب‌ خصومت‌ را ساکن‌ می‌گرداند.
19  راه‌ کاهلان‌ مثل‌ خاربست‌ است‌، اما طریق‌ راستان‌ شاهراه‌ است‌.
20  پسر حکیم‌ پدر را شادمان‌ می‌سازد، اما مرد احمق‌ مادر خویش‌ را حقیر می‌شمارد.
21  حماقت‌ در نظر شخص‌ ناقص‌العقل‌ خوشی‌ است‌، اما مرد فهیم‌ به‌ راستی‌ سلوک‌ می‌نماید.
22  از عدم‌ مشورت‌، تدبیرها باطل‌ می‌شود، امااز کثرت‌ مشورت‌دهندگان‌ برقرار می‌ماند.
23  برای‌ انسانْ از جوابِ دهانش‌ شادی‌ حاصل‌ می‌شود، و سخنی‌ که‌ در محلّش‌ گفته‌ شود چه‌ بسیار نیکو است‌.
24  طریق‌ حیات‌ برای‌ عاقلان‌ به‌ سوی‌ بالا است‌، تا از هاویه‌ اسفل‌ دور شود.
25  خداوند خانه‌ متکبّران‌ را منهدم‌ می‌سازد، اما حدود بیوه‌زن‌ را استوار می‌نماید.
26  تدبیرهای‌ فاسد نزد خداوند مکروه‌ است‌، اما سخنان‌ پسندیده‌ برای‌ طاهران‌ است‌.
27  کسی‌ که‌ حریص‌ سود باشد خانه‌ خود را مکدّر می‌سازد، اما هر که‌ از هدیه‌ها نفرت‌ دارد خواهد زیست‌.
28  دل‌ مرد عادل‌ در جواب‌ دادن‌ تفکّر می‌کند، اما دهان‌ شریران‌، چیزهای‌ بد را جاری‌ می‌سازد.
29  خداوند از شریران‌ دور است‌، اما دعای‌ عادلان‌ را می‌شنود.
30  نورِ چشمانْ دل‌ را شادمان‌ می‌سازد، و خبر نیکو استخوانها را پر مغز می‌نماید.
31  گوشی‌ که‌ تنبیه‌ حیات‌ را بشنود، در میان‌ حکیمان‌ ساکن‌ خواهد شد.
32  هر که‌ تأدیب‌ را ترک‌ نماید، جان‌ خود را حقیر می‌شمارد، اما هر که‌ تنبیه‌ را بشنود عقل‌ را تحصیل‌ می‌نماید.
33  ترس‌ خداوند ادیب‌ حکمت‌ است‌، و تواضعْ پیشروِ حرمت‌ می‌باشد.

فصل 14

 هر زن‌ حکیم‌ خانه‌ خود را بنا می‌کند،اما زن‌ جاهل‌ آن‌ را با دست‌ خود خراب‌ می‌نماید.
 کسی‌ که‌ به‌ راستی‌ خود سلوک‌ می‌نماید از خداوند می‌ترسد، اما کسی‌ که‌ در طریق‌ خود کج‌رفتار است‌ او را تحقیر می‌نماید.
 در دهان‌ احمق‌ چوب‌ تکبّر است‌، اما لبهای‌ حکیمان‌ ایشان‌ را محافظت‌ خواهد نمود.
 جایی‌ که‌ گاو نیست‌، آخور پاک‌ است‌؛ اما از قوّت‌ گاو، محصول‌ زیاد می‌شود.
 شاهد امین‌ دروغ‌ نمی‌گوید، اما شاهد دروغ‌ به‌ کذب‌ تنطّق‌ می‌کند.
 استهزاکننده‌ حکمت‌ را می‌طلبد و نمی‌یابد. اما به‌ جهت‌ مرد فهیم‌ علم‌ آسان‌ است‌.
 از حضور مرد احمق‌ دور شو، زیرا لبهای‌ معرفت‌ را در او نخواهی‌ یافت‌.
 حکمت‌ مرد زیرک‌ این‌ است‌ که‌ راه‌ خود را درک‌ نماید، اما حماقت‌ احمقان‌ فریب‌ است‌.
 احمقان‌ به‌ گناه‌ استهزا می‌کنند، اما در میان‌ راستان‌ رضامندی‌ است‌.
10  دل‌ شخص‌ تلخی‌ خویشتن‌ را می‌داند، و غریب‌ در خوشی‌ آن‌ مشارکت‌ ندارد.
11  خانه‌ شریران‌ منهدم‌ خواهد شد، اما خیمه‌ راستان‌ شکوفه‌ خواهد آورد.
12  راهی‌ هست‌ که‌ به‌ نظر آدمی‌ مستقیم‌ می‌نماید، اما عاقبت‌ آن‌، طُرُق‌ موت‌ است‌.
13  هم‌ در لهو و لعب‌ دل‌ غمگین‌ می‌باشد، و عاقبت‌ این‌ خوشی‌ حُزن‌ است‌.
14  کسی‌ که‌ در دل‌ مرتدّ است‌ از راههای‌ خود سیر می‌شود، و مرد صالح‌ به‌ خود سیر است‌.
15  مرد جاهل‌ هر سخن‌ را باور می‌کند، اما مرد زیرک‌ در رفتار خود تأمّل‌ می‌نماید.
16  مرد حکیم‌ می‌ترسد و از بدی‌ اجتناب‌ می‌نماید، اما احمق‌ از غرور خود ایمن‌ می‌باشد.
17  مرد کج‌خلق‌، احمقانه‌ رفتار می‌نماید، و (مردم‌) از صاحب‌ سؤظن‌ نفرت‌ دارند.
18  نصیب‌ جاهلان‌ حماقت‌ است‌، اما معرفت‌، تاجِ زیرکان‌ خواهد بود.
19  بدکاران‌ در حضور نیکان‌ خم‌ می‌شوند، و شریران‌ نزد دروازه‌های‌ عادلان‌ می‌ایستند.
20  همسایه‌ فقیر نیز از او نفرت‌ دارد، اما دوستان‌ شخص‌ دولتمند بسیارند.
21  هر که‌ همسایه‌ خود را حقیر شمارد گناه‌ می‌ورزد، اما خوشابحال‌ کسی‌ که‌ بر فقیران‌ ترحّم‌ نماید.
22  آیا صاحبان‌ تدبیر فاسد گمراه‌ نمی‌شوند، اما برای‌ کسانی‌ که‌ تدبیر نیکو می‌نمایند، رحمت‌ و راستی‌ خواهد بود.
23  از هر مشقّتی‌ منفعت‌ است‌، اما کلام‌ لبها به‌ فقر محض‌ می‌انجامد.
24  تاج‌ حکیمان‌ دولت‌ ایشان‌ است‌، اما حماقت‌ احمقان‌ حماقت‌ محض‌ است‌.
25  شاهد امین‌ جانها را نجات‌ می‌بخشد، اما هر که‌ به‌ دروغ‌ تنطّق‌ می‌کند فریب‌ محض‌ است‌.
26  در ترس‌ خداوند اعتماد قوی است‌، و فرزندان‌ او را ملجأ خواهد بود.
27  ترس‌ خداوند چشمه‌ حیات‌ است‌، تا از دامهای‌ موت‌ اجتناب‌ نمایند.
28  جلال‌ پادشاه‌ از کثرت‌ مخلوق‌ است‌، و شکستگی‌ سلطان‌ از کمی‌ مردم‌ است‌.
29  کسی‌ که‌ دیرغضب‌ باشد کثیرالفهم‌ است‌، و کج‌خلق‌ حماقت‌ را به‌ نصیب‌ خود می‌برد.
30  دل‌ آرام‌ حیات‌ بدن‌ است‌، اما حسد پوسیدگی‌ استخوانها است‌.
31  هر که‌ بر فقیر ظلم‌ کند آفریننده‌ خود را حقیر می‌شمارد، و هر که‌ بر مسکین‌ ترحّم‌ کند او را تمجید می‌نماید.
32  شریر از شرارت‌ خود به‌ زیر افکنده‌ می‌شود، اما مرد عادل‌ چون‌ بمیرد اعتماد دارد.
33  حکمت‌ در دل‌ مرد فهیم‌ ساکن‌ می‌شود، اما در اندرون‌ جاهلان‌ آشکار می‌گردد.
34  عدالت‌ قوم‌ را رفیع‌ می‌گرداند، اما گناه‌ برای‌ قوم‌، عار است‌.
35  رضامندی پادشاه‌ بر خادمِ عاقل‌ است‌، اما غضب‌ او بر پست‌فطرتان‌.