در خلقت توجه کردن باعث شکوفایی ذهن انسان میشود.این شکوفایی در خلقت در فصل ها و زیبایی های آن یافت میشود.بهار.شکوفه.تابستان گرمای آن و زیبایی هایش .پاییز و آن برگ ریزآن و زیبایی هایش.نگاه ما به همه چیز مثبتی که در پیرامون ما هست انرژی مثبت به نگاه ما هست. اینکه بتوانیم در این انرژی حالت خوب ان را دریافت و انتقال دهیم. یک فرد با همین حس میتواند با کائنات همراه شود.زیرا در غیر این خورد میشود. اگر کوهی از انرژی منفی را درون خود بکارد.پس تاثیر در پیرامون هست. سخت هست چون شما در مقابل تاریکی که تنها بحث یک پیرامون خاص نیست این مسئله قدیمی کهن هست روشنایی و تاریکی در یک مبحث کهن و نو ان از قدیم هست.زیرا روشنایی اگر بر تاریکی غلبه یابد میتوان اول خود را شکوفا دهد انسانی بعد فصل بهار درون خودش شکوفایی برون گیرد.پس اموزه خوب میتواند یک انسان را زنده کند و در این زنده کردن دیگری را اموزه بد کشنده خود و دیگریست.پس تاثیر گذاری ان اول خدا و بعد فصل بهار درون خود انسان از اتصال هست.خب یک بیمار میتواند بگوید حالم وخیم هست و همین حال وخیم او را از پا در اورد میتواند با کنترل ذهنی خود انقدر به خود انرزی مثبت بدهد که درونش را خزان ذهنی نگیرد و درونش را بهار ذهنی فرا گیرد.بعضی اموزه ها زمان بردار خاص زمان خاصی نیست اگر قرن ها هم بگذرد میتواند زنده کننده باشد.زیرا انسان در زمان هایی نیاز به خواندن دارد تا این جملات درونش زنده شود و حالت وخیمش را خوبی گیرد و ان هم اینست تو میتوانی با قدرت ذهن خوب مثبت نگری و بهار دادن به خود خزان های پیش روی خود را زنده کنی. و این حالت خوب را به دیگری انتقال دهی و او به داخل خانواده و جامعه خود زنجیره خوبی مربوط به برخورد یک حالت خوب در یک پدر به انتقال خانواده. این یعنی جلوگیری از فجایع زیرا محبت مهربانی میتواند با اموزه های خوب از وقایعی جلوگیری کند که گاهی ادم فکرش را نمیکند.پس ذهن انسانها مخلوقات خدا ارزشمند و درون آن یعنی بذر خانواده. بذری که اگر در مزرعه درستی و مهربانی شکوفا شود یک مشکلات را سختتر نمیکند بلکه اول کنترل ذهنی میدهد و بعد در شرایط بهترین روش را عملکرد و تفکر کردن و انجام دادن هست.پس بجای نمک زخم سعی بر ان باید باشد مرحم همدیگر شدن بشویم. این حداقل و حداکثر توانی که بر میاید آن هم میشود شد.
شما انسان هستید با رشد و قابلیت رشد فکری پس با ارتقای رشد فکری و یافتن استقلال فکری شما خود تمیز دادن را یاد میگیرید و در قلمروی این استقلال فکری هست که مثال یک انسان عمل میکنید نه اینکه کی چی چجوری بمن خوراک میدهد من تمیز دهنده خوراک فکری خود هستم و خود تشخیص میدهم که چه درست و چه غلط هست .اما در این روند با قلمروی گسترش ذهنم به این میرسم که خود با رشد فکری و رشد ایمانی و رشد در انچه لازم برای استقلال فکری خود مد نظر دارم در ان رشد ها ارتقا پیدا کنم بهترین نحوه آن تعلیمات درست و تشخیص در کیفیت تعلیم و یافتن آن هست .پس در این قلمروی ذهنی انسانها خود هستند که آنقدر باید استقلال و رشد ذهنی یابند که بتوانند در امورات مهم و غیره توانایی یا پر شدن و تعلیمات درست همگام سازی در وسعت رشد ذهنی خود را با پر کردن ساختمان فکری از تعلیمات درست و تشخیص و کیفیت آن بنای محکم آن را بسازند و در اتصال این قوت ابزار لازم را داشته باشند تا در هر لحاظی از پر شدن های مختلفی که لازمه در قلمروی ذهن دارند انتخاب کنند در پهنای همه ی آنچه هست اندیشه کنند تفکر کنند استقلال فکری داشته باشند و به رشد تعلیمات خود در بنای فکر خود بکوشند دریای علم و دریای دانش اندوزی را در بنای ذهنی خود رشد دهند و ذخیره فکری کنند.
1-سعی کنید بهترین روش زندگی یعنی خوبی و نیکوکاری را در روح خود سرلوحه رفتار خود قرار دهید زیرا جسم عمل میکند به آنچه روح از تفکر در آن جاری میسازد و روح عملی انجام میدهد که تفکر بر آن حکمفرما هست پس در روح خود کار کنید تا در جسم خود عمل کنید و عمل شما آنچنان باشد که در آن رضایت خالق باشد هر چند مخلوقاتی آن را ناپسند دانند اما رضایت خدا را بر رضایت مخلوقاتی که در عملی که برای رضای خداست ارجحیت کامل دهید اما در کاری که انجام میدهید تفکر کنید که آن را به نحو درست و نیکو و خوب به عمل رسانید زیرا آنی که بذر خوبی را درون خود نیکو عمل آورد در مزرعه زندگی دیگران نهال درستی میکارد و آن نهال در عمل آن افراد به نیکویی عمل می آورده میشود که در آن رشد تفکر بر جسم و اعضای آن جاری میشود.آنی که نیکویی کند به انسان حیوان طبیعت عملکرد برداشت آن را در زندگی میبیند .
2-آنچه بر فکر شما جاری میشود آنیست که در درون شما جوشش میکند و آن روح راستین حقیقت هست اگر درون را تاریکی گیرد برون عملکرد تاریک به عمل می آورد اگر درون خود را عبادتگاه خدا کنید برون شما اعمال آنست اگر فقیرید فکر شما فقیر نباشد اگر معلولیت دارید در هر قسمت بدن روی قوت بینایی تفکر و هر قسمت بدن شما دست شما پای شما هر کدام قدرت توان فکری شماست که به آن قدرت عمل میدهد زیرا فکر قوت را جاری میکند و آن قسمت از بدن در قدرت تفکر شما قوت میابد و با همان معلولیت به کار سنگین تر از آنچه فکر میکردید دیگر به کار نمی آید عمل میکند پس قدرت فکر و استقلال فکری حکومت بدن شماست پادشاه بدن شما فکر شماست آن را سالم نگاه دارید تا بر تمام بدن شما فرمان درست براند.
3-اگر در راهی قدم میگذارید که در آن راه تشخیص درستی تمیز دادن را بدانید آن راه سرچشمه دریا خواهد شد زیرا رود در پشت سنگلاخ ها از جریان قوت به دریا میرسد سنگلاخ ها شما را سد نمیکنند بلکه خود شما هستید که در سد رودخانه قوت نمیابید تا دریا را ببینید پس اگر رود فکر شما دریا باشد دریا را بنگرید والا در همان رود می ایستید.
4-اگر کاری که انجام میدهید درست باشد خود طلوع بینایی هست اگر تمام دنیا هم آن را نبینند آن کار در درستی روزی به عمل می آید زیرا زنجیره کار درست در نهال درخت تنومند میشود اگر درختی که میکارید میوه خوب دهد آن را از کاشت تا عمل آن خواهید فهمید روزی به آنچه کاشتید نگاه میکنید و برداشت آن را از میوه هایی که درست عمل آمدند خواهید فهمید اگر در کاشت درست بذر درست مزرعه خوب و سنگلاخی و هم سطح کردن زمین همت گمارید دیگر پای شما به سنگ نمیخورد زیرا در هنگام زمین عمل آورنده تمام جوانب را سنجیده اید اگر ضعف بدن شما یاری ندهد در زنجیره نیکو ضعف آن به قوت آن عمل میکند و محصول آن محصول جمعی خواهد شد پس بیندیشید تفکر کنید تمیز دهید و در قوت عمل کنید و آنچه در زمین خوب کاشته شود در آسمان برای شما بذر ایمانی خواهد بود ایمان قوی یعنی عبادتگاه بدن از پر شدن عمل میکند و تفکر دریافتنو حل مسائل و تشخیص کلام به شما در تفکر در کوبیدن جستن یافتن آنچه در روح شما قوت میگیرد به درستی راستی شما را به امورات کلام رهنمود میکند کلام را شکافتن مثال گندم هست که در مزرعه به محصول برنج ماند که در پخت عمل آوردن آن فن آشپزی میخواهد.فن اشپزی یافتنی هست اما فن ایمانی در یافتن تنها نیست در پر شدن در زنجیره خدا هست که کار عمل می آید پس کاری کنید که دیگران را به رشته درست محکم بند زنید که نه خود افتید نه دیگری را و این راه حلش در رضایت خالق بر مخلوقاتی که خوش نداشته باشند ارجحیت داده شود به درستی حق طلبی و حقیقت جویی که در امر مرور زمان بر عمل و عملکرد و رفتارو بهتر شدن و محصول کامل بدون آفت عمل به آوردن بذر های نیکو و درست و زنجیره تمیز شده از قوت در عمل و آنچه که میتوانید انجام دهید باشد نه بیشتر از توان پر شدن نه تعلل در آنچه میتوانید و انجام ندهید بلکه هر چه در درستی باشد نمود خوب کند و قضاوت شما در پر شدن باشد ان موقع شما قضاوت نمیکنید بلکه رفتار و آنچه عمل می آید خود قضاوت کار خواهد بود پس در قضاوت دیگران سخت گیری یعنی شما دیگران را قضاوت نکنید اما در آنچه عمل می آید خود بر کار قضاوت میشود زیرا آنی که قضاوت میکند روزی بر او قضاوت میشود.ولی آنی که اعمال رفتار سکنات و عملکردش درست باشد اگر هزاران نفر هم آن عمل را رد کنند درستی عمل از جایی از زنجیره به درستی آن شهادت میدهد و آنی که شهادت میدهد زنجیره درستی و اتصال و روح از عالی ترین اتصال در آنچه عمل میکنید خواهد بود زیرا خدا آز انچه فکر میکنید به شما نزدیکتر هست.
1-خداوند به کسی قدرت هدایت و اوامر حق را میدهد که درباره او به اطمینان امانت و درستی در او و امر خوب و حمایت از مخلوقات از انسان و حیوان و گیاه و مهربانی را در او به پری رسانده باشد و خداوند سرافراز کننده هست و خداوند کسی را دوست میدارد که در جهت خیرو منفعت بشریت کوشا باشد.
2-خداوند بینایی میدهد و حس را خداوند مهربان هست خداوند حکمت ها را در حد اعلی آن میداند و خداوند به نیکی و خوبی رهنمود میکند.
3-هیچگاه آدم بد قدرت بر خیر ندارد زیرا بدی را در خود جای میدهد آدم بد آدمیست که آزار رسان و ظالم باشد آدم بد در تاریکیست و تنها قدرت او آزار رساندن اوست اما در تاریکی در غفلت و تباهی هر کاری که بد کند به خودش روزی بر میگردد و انسانهای در روشنایی از پر شدن از موهبت و مهربانی خدا راه درست را میپیمایند حتی اگر تاریکی از آنها نفرت کند خداوند خوار کننده درستکاران نیست زیرا خداوند خواری اصلی را در سرای کوتاهی دست انسانها از زمین و سرافرازی در آنجا تو چه اندوخته ای هست نه چه قدرتی یا مالی در زمین داشتی آنجا فقط اعمال انسانهاست که یاری کننده آنهاست زیرا خداوند همانقدر که مهربانست عادل هست و عدالت خدا یعنی اینکه مصلحت او چه کسی را در آنجا حکمت او چه کسی را در آنجا بگمارد به امورات هست نه خواست هیچ انسانی و قدرتی زیرا قدرت در سرای بی زوال کارها کاملان به خدا واگذاری هست زیرا زمین محل بوته آزمایش ها و اعمال ها و کوله باری برای سرای بی زوال حکومت کامل الهی یعنی حکومت به معنای آنجا قدرت و امیال زمینی جایی ندارد و تنها شخصیت و چشم باز شدن برزخی کامل هست که به امورات میرساند و این یعنی حقیقت ها را دریافتن کامل و آنجا شما کیستید یعنی اعمال شما و آنجا شما چه کردید یعنی کارهای شما در زمین پس سرای زمین فرصت بذر های نیکوست برای برداشت نیکو در سرای بی زوال الهی.
پس مسئله خدا ستیزی بعضی افراد که خدا پرست هم بودند متاسفانه بر اساس رفتارهای غلط یا تفکر در ادیان و سوء استفاده های مالی و... گاهن بی دین و بعد خدا ستیز شدند.گاهن نتوانستند تشخیص دهند که آن خط داخل آن دین چه بوده و از کجا کار خراب هست. ظاهری سریع یا مدت طولانی بودند اما بر اساس خط انحرافی ضد دین و بعد خداستیز یا اصلان ناخدایی را برگزیدنند.در حالی که خدا بسیار مهربانست.خداوند بسیار عادلست. خداوند بسیار رحمت خواه هست.اونها در داوری الهی در روز قضاوت نهایی حسابشان هاویه هست.زیرا قدرت منافع را بر خراب کردن همه زنجیره ها کار بستند.اما من از نام بردن پرهیز میکنم.زیرا آن بی دین اصلی بسیار کارش خرابتر از این حرف ها هست.اما شاخ برگ یافته.و امای دیگر معما نیست اما خداوند خیریت هست هیچگاه بدون دانش معنوی به جنگ با خدا نروید زیرا مسائل اصلی آن را نمیدانند متاسفانه این عملکرد قوی قدرت امیال زمینی هست والا خداوند بسیار هم مهربانست و یک ایماندار واقعی به خداوند هیچگاه حسب رفتار غلط نتیجه نباید بگیرد بلکه پر شود و بفهمد یا بتواند به آنچه گفته میشود برسد.