بلاگ
بلاگ

بلاگ

((جایزه ادبی فانوس)) ((مصاحبه))//افروز جعفرى نور//

بنام خداوند بخشنده و مهربان

((جایزه ادبی فانوس))

((مصاحبه))

 

1-لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی شروع به داستانویسی کردید.


 

 افروز جعفرى نور هستم، مدرس زبان انگلیسى و اولین بار در سن ٩ سالگى نوشتم اما جریان ناموافق زندگى مرا تا یک سال پیش از نوشتن دور کرده بود. در این فاصله مدتى شعر مى سرودم تا بلاخره سال گذشته با فیلم نامه نویسى شروع به کار کردم و بعد خیلى زود به سراغ داستان رفتم.  

2-بیشتر داستانک مینویسید یا داستان کوتاه

 

بیشتر داستان کوتاه و فیلم نامه مى نویسم.

 

3-نظرتان را درباره داستانک بیان نمایید.

 

 من با تعریف شما از داستانک که در فراخوان آورده بودید کاملاً موافقم. دنیاى پر شتاب ادبیات کوتاه را هم مى طلبد اما معتقدم که به هیچ وجه نباید کاملاً تسلیم این شتاب و بى حوصلگى شویم و فرمهاى بلند و اثر گذار را قربانى کنیم. واقعیت آن است که ذهن پریشان بشر معاصر را باید ساعات و و روزهایى با آثار بلند و جذاب درگیر کرد تا شاید کمى از تلاطم هولناک جامعه بشرى کاسته شود.

  

4-جایزه های ادبی و رقابت های سالم اینگونه را در تشویق نویسندگان چگونه میبینید

 

بهترین موقعیت براى شناخته شدن در این زمانه پر هیاهو و کم حوصله همین رقابتهاى ادبى هستند. یک نویسنده ناشناس هرقدر هم با استعداد باشد نمى تواند اثرش را به این راحتى به دست چند قضاوت کننده خبره برساند و معرفى شود. مثل خود من که در عرض دو هفته اینجا معرفى شده ام و از حسن نظر برگزار کنندگان این جایزه بسیار سپاسگزارم.

 

5-تاثیر کار کارگاهی و انجمن های ادبی را در پرورش و رشد استعدادهای نویسندگان چگونه ارزیابی میکنید.

 

 خود من اگر مدتها پیش در کارگاه یا انجمنى شرکت کرده بودم حالا چندین گام جلوتر بودم. هیچ چیز بهتر از داشتن استاد و و منتقد و رقیب نیست. خوشحالم که با شرکت در دوره فیلم نامه نویسى حوزه هنرى به سمت نوشتن از هر گونه اش هدایت شدم و به همه توصیه مى کنم در این کار تردید نکنند.

 

6-نظرتان را درباره کلمات زیر بصورت کوتاه بیان نمایید.

 

امام رضا (ع)= چشمه نور و برکتى که از شرق این سرزمین مى جوشد و تمام خاک را سیراب مى کند.

فانوس= کورسویى که در ظلمت شب شاید ناچیز باشد اما مى تواند گم گشته اى را به منزل امن هدایت کند.

جایزه ادبی فانوس= یک رقابت پاک، ساده و دوست داشتنى میان آنان که دغدغه هاى انسانى دارند.

زائران امام رضا (ع)=دل خستگانى که فرسنگها را طى مى کنند تا دست نوازشى برسرشان کشیده شود یا درد در نگاهشان دیده شود.

داستانک=حکایت کوتاهى که مى تواند در یک دقیقه خوانده شده و یک عمر به یاد بماند.

 

 

 

9-نظر خود را درباره داستانک-داستان کوتاه و رمان بفرمایید اینکه فکر میکنید کدام پر مخاطب ترست.

 

 فکر مى کنم داستانک هنوز آنطور که باید شناخته نشده و بسیارى هنوز آن را به عنوان یک قالب ادبى جدى نمى گیرند. اقتدار رمان در اذهان مردم هنوز به قوت خود باقیست. بعد از آن هم البته داستان کوتاه است که باز هم به صورت مجموعه داستان بیشتر طالب دارد.

 

 

11-شما به عنوان یک نویسنده  داستان  وقتی قلم بر کاغذ میگذارید شروع میکنید به داستان نوشتن یا قبل از نوشتن تصمیم به پرداخت سوژه و طرح و آستانه و پایانه و... داستانتان میکنید.

 

 شروع داستان برایم از هر چیز مهم تر است و بیشترین زمان را مى برد چون به یک آغاز جذاب و درگیرکننده خیلى اعتقاد دارم. وقتى شروع به نوشتن کردم داستان خودش را هدایت مى کند. بعد در طول نوشتن مدام به پایان تاثیر گذار فکر مى کنم و همین باعث میشود روند داستان دچار تغییراتى شود. سوژه به خودى خود کمتر از نوع پرداخت آن برایم اهمیت دارد و معمولاً طرح کاملى را از ابتدا در ذهن ندارم هرچند که به تجربه دیده ام داشتن طرح کامل چقدر به روند نوشتن سرعت مى بخشد. داشتن طرح را اول به خودم و بعد به دیگران توصیه مى کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد