بنام خداوند بخشنده و مهربان
((جایزه ادبی فانوس))
((مصاحبه))
1-لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی شروع به داستانویسی کردید.
من مرجان ریاحی هستم .متولدو ساکن اصفهان. دانش آموخته ی دانشگاه تهران در رشته ی مدیریت بازرگانی و فیلمنامه نویسی حرفه ای از مرکز آموزش فیلمسازی تهران.از قبل از دبستان ترانه می ساختم ، داستان می ساختم و چون هنوز نوشتن بلد نبودم شاید بعضی از آن ها در خاطره ی عروسک هایم باشد. اما به محض آنکه خواندن و نوشتن یاد گرفتم بعد از کلاس اول و اوایل کلاس دوم نخستین داستانم را نوشتم اسمش را گذاشتم دخترک زیبا . هنوز هم دارمش...با هشت غلط املایی
2-از چه طریقی فراخوان جایزه ادبی فانوس را فهمیدید –به عنوان اولین دوره تبلیغات این جایزه ادبی را در چه سطحی دیدید.
از طریق سایت فراخوان ها که در آن عضو هستم فراخوان جایزه ادبی برایم ارسال شد واز آنجا که تبلیغات آن فقط در صفحه های مجازی بود بدیهی است که نویسنده باید کاربر اینترنت هم باشد.هنوز هستند نویسندگانی که کاربر اینترنت نیستند یا زیاد به اینترنت اهمیت نمی دهند.نمی دانم این را پای ضعف تبلیغات شما بگذارم یا پای ضعف ارتباط با جهان مجازی بهرحال نوعی خلا تبلیغاتی محسوب می شود.
3-اطلاع رسانی و روابط عمومی جایزه ادبی فانوس را چگونه ارزیابی میکنید.
متوسط. یکی از دوستانم به من خبر داد داستانم رتبه آورده. حتا یک ایمیل از طرف وبلاگ شما نداشتم.
4-اگر خودتان بخواهید داستانتان را به عنوان یک داور بررسی کنید فکر میکنید نفر چندم را به خودتان اختصاص میدهید.
من هنوز همه ی داستان های برگزیده را نخوانده ام، پس در حال حاضر نمی توانم قضاوت درستی داشته باشم .
5-چقدر کتاب میخوانید منظورم کتاب داستان و رمان ست و فکر میکنید که خواندن کتاب در نوشتن چه تاثیری میتواند داشته باشد.
هر چقدر بتوانم، یاد گرفته ام توی مطب دکتر یا هرجا که باید انتظار بکشم کتابی داشته باشم و البته این سوای وقتی است که روزانه و به طور خاص به مطالعه اختصاص می دهم.
کسی که می نویسد باید بخواند . خیلی بیشتر از نوشتن باید خواند.یک روز محمود دولت آبادی به من گفت باید هزار کتاب خواند تا یک کتاب نوشت.
6-برایتان جایزه مهم ست یا برگزیده شدن و یا شرکت در یک جایزه ادبی داستان.
اینکه داستانم مورد قضاوت قرار بگیرد برایم مهم است . دوست دارم نکاه دیگران را نسبت به کارم بدانم. داستان را نمی نویسم برای اینکه کنج کمد بگذارم می نویسم تا آن را با دیگران شریک شوم و برای داستان کوتاه جایزه ادبی یکی از این راه های شراکت است. جایزه هم خوب است . من هم مثل بیشتر مردم دنیا هستم جایزه را دوست دارم. جایزه صرفنظر از اینکه چه باشد ، برایم به مفهوم اهمیتی است که یک جشنواره برای شرکت کنندگانش قایل است . منظورم این نیست که اگر جشنواره ای جایزه ی کمتری در نظر گرفت اهمیت کمتری قایل شده است ، این موضوع بسته به توان هر جشنواره است که چندان مهم نیست مهم تشکر و در نظر گرفتن شرکت کنندگان است .
7-سطح رضایت خودتان را از اولین دوره جایزه ادبی فانوس بیان کنید.
این سوال را باید وقتی جواب دهم که نخستین دوره به پایان رسیده باشد ، هنوز در راهیم.
8-فکر میکنید دوره ی بعدی جایزه ی ادبی فانوس چه زمانی باشه البته اگر درست حدس بزنید در دوره بعد جایزه ای به شما تعلق میگیرد.
از جایزه خیلی ممنون اما این کاملن بستگی به توان و نوع سیاست گذاری های جشنواره ی شما دارد بنابراین هر پاسخی فقط یک حدس از سر شانس است.من حدس می زنم شهریور 91 باشد.
بعد از تمام شدن دوره اول
شهریور 91
مهر91
آبان91
آذر91
دی91
بهمن91
9-نظر خود را درباره داستانک-داستان کوتاه و رمان بفرمایید اینکه فکر میکنید کدام پر مخاطب ترست.
مهم نیست داستان بنویسیم داستانک بنویسیم یا رمان مهم این است که نخواهیم بنویسیم بلکه نوشتن خودش بیایید و منتظر دست های ما شود آن وقت است که هرچه نوشته شود مخاطب لذت خود را خواهد برد و ارتباط درست و عمیق با اثر برقرار می شود.البته ظهور اینترنت یکی از دلایلی بوده که امروزه داستانک را مورد عنایت ویژه قرار داده است.ملیون ها کاربر اینترنتی که وقت خواندن رمان ندارند به راحتی درگیر یک داستانک می شوند.
10-نظرتون درباره نام جایزه ادبی ما چیه به نظر شما فانوس چجور حسی رو در شما ایجاد میکنه؟
حس ایستادن در شب آن هم درست کنار دریا...بوی دریا و صدای آرام موج هایی که رد سفیدشان در تاریکی دیده می شود... اسم خوبی است .بالاخره هر جشنواره ای باید اسمی داشته باشد ، برای یک جشنواره ادبی همان بهتر که اسم داشته باشد که بشود تصورات مختلف نسبت به آن پیدا کرد.
11-شما به عنوان یک نویسنده داستان وقتی قلم بر کاغذ میگذارید شروع میکنید به داستان نوشتن یا قبل از نوشتن تصمیم به پرداخت سوژه و طرح و آستانه و پایانه و... داستانتان میکنید.
باید بگویم خیلی وقت است قلم به دست نمی گیرم و از طریق کی بردکامپیوترم می نویسم اما درباره هر داستانی کاملن اتفاق متفاوتی می افتد . بعضی داستان ها یکجا توی مغزم می ریزند بعضی ها چندین روز یا چندین ماه با من پیاده روی می کنند و بعضی هاشان را باید در لحظه ی خوبشان شکار کنم تا ببینم با هم به کجا می رسیم بهر حال هیچ چیز قطعی نیست.
12-و به عنوان سوال آخر نظری-پیشنهادی و انتقادی اگر دارید برای بهتر برگزار شدن دوره بعدی ذکر نمایید.
خواهش می کنم اخبارتان را از طریق ایمیل ادرس هایی که دارید به طور مرتب ارسال کنید تا اگر یادمان رفت وبلاگ را ببینیم تلنگر شما بیدارمان کند
با تشکر جایزه ادبی فانوس((داستان کوتاه))
بنام خداوند بخشنده و مهربان
((جایزه ادبی فانوس))
((مصاحبه))
1-لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی شروع به داستانویسی کردید.
2-از چه طریقی فراخوان جایزه ادبی فانوس را فهمیدید –به عنوان اولین دوره تبلیغات این جایزه ادبی را در چه سطحی دیدید.
3-اطلاع رسانی و روابط عمومی جایزه ادبی فانوس را چگونه ارزیابی میکنید.
4-اگر خودتان بخواهید داستانتان را به عنوان یک داور برسی کنید فکر میکنید نفر چندم را به خودتان اختصاص میدهید.
5-چقد کتاب میخوانید منظورم کتاب داستان و رمان ست و فکر میکنید که خواندن کتاب در نوشتن چه تاثیری میتواند داشته باشد.
6-برایتان جایزه مهم ست یا برگزیده شدن و یا شرکت در یک جایزه ادبی داستان.
7-سطح رضایت خودتان را از اولین دوره جایزه ادبی فانوس بیان کنید.
8-فکر میکنید دوره ی بعدی جایزه ی ادبی فانوس چه زمانی باشه البته اگر درست حدس بزنید در دوره بعد جایزه ای به شما تعلق میگیرد.
بعد از تمام شدن دوره اول
شهریور 91
مهر91
آبان91
آذر91
دی91
بهمن91
9-نظر خود را درباره داستانک-داستان کوتاه و رمان بفرمایید اینکه فکر میکنید کدام پر مخاطب ترست.
10-نظرتون درباره نام جایزه ادبی ما چیه به نظر شما فانوس چجور حسی رو در شما ایجاد میکنه؟
11-شما به عنوان یک نویسنده داستان وقتی قلم بر کاغذ میگذارید شروع میکنید به داستان نوشتن یا قبل از نوشتن تصمیم به پرداخت سوژه و طرح و آستانه و پایانه و... داستانتان میکنید.
12-و به عنوان سوال آخر نظری-پیشنهادی و انتقادی اگر دارید برای بهتر برگزار شدن دوره بعدی ذکر نمایید.
با تشکر جایزه ادبی فانوس((داستان کوتاه))
درود وسپاس
خداقوت
احسان غدیری هستم نویسنده داستان "بر شاخه های حسرت" و ضمن تشکر در اینجا 12 سوال شما را پاسخ می دهم
پاسخ سوال اول
احسان غدیری،متولد شهریورداغ 1360در محله شاهرخ شمالی مشهد در کوچه ای رویایی با دو ردیف کاجهای پر از کلاغ
من از پنجم دبستان با مطالعه کتابهای داستان و رمان موجود در کتابخانه پدرومادرم به ادبیات داستانی علاقمند شدم
ویادم می آید چند بار هم مواخذه شدم که: بچه جان کی به تو گفت رمان دزیره یا زوربای یونانی را از توی قفسه برداری بخوانی؟خانه مان باغچه ای بزرگ داشت که به خلنگزار می مانست.دو درخت گردوی کهنه سال و عظیم هم داشت.یادم
می آید که ظهرهای گرم تابستان دراز می کشیدم روی تخت چوبی زیر درخت گردو ودر سایه مهربان آن کتاب داستانهای شیرین را میخواندم.مثل کارهای ژول ورن یا آذر یزدی و....بعد در کلاس اول راهنمایی توی دفترم چند قصه نوشتم و
با برش زدن عکسهایی از مجله های دانستنیها و یاروزنامه ها وچسباندن عکسها کنار قصه ها ،اینگونه داستان تصویری
خلق می کردم.بعد با قصه ظهر جمعه آشنا شدم و هر ظهر جمعه میخ می شدم پای رادیو تا قصه گوش کنم. حتی چند قصه هم نوشتم و پست کردم برای آن برنامه،هرچند آنها قصه های یک پسر بچه را نمی خواندند ولی چند بار آقای سرشار اسم مرا توی برنامه اعلام کرد.در حال حاضر هم که در چندین جایزه معتبر ادبی برگزیده شده ام و سه رمان نوشتم ولی خب!!داستان کوتاه را عشق است
پاسخ سوال دوم
فراخوان شما را از طریق یکی از دوستان متوجه شدم.به سایت مراجعه کردم.تبلیغات اینترنتی بد نبود.ولی ناقص بود .مثلا نمی دانم شما کجا هستید مشهد ،تهران یا....؟بعد دبیرخانه دارید یا نه؟ ولی خداییش با مسماترین اسم را توی جوایز ادبی دارید احسنت به کسی که اسم فانوس را برگزید. واقعا یه دونست
پاسخ سوال سوم
اطلاع رسانی خوب بود ولی روابط عمومی تان را باید هل داد!! آخر من تا ایمیل نزدم به شما هنوز نمی دانستم برگزیده ام یا نه؟در حالیکه عرف است در یک بازه زمانی معین نام برگزیده ها را به آنها می گویند
پاسخ سوال چهارم
من مینویسم، این دیگران هستند که باید داوری کنند و رتبه بدهند به اثرم
پاسخ سوال پنجم
کتاب زیاد می خوانم وکلا با ادبیات داستانی قد کشیده و استخوان ترکانده ام. به نظرم تمام نویسنده ها ابتدا خواننده آثار دیگران بو ده اند.همانطور که هیچ کس تا شاگردی نکند کوزه گر یا طلا ساز نمی شود
پاسخ به سوال ششم
ببینید!! برای خود من رقابت با دیگران و اینکه در میان چند صد نویسنده جزو رتبه ایها باشم خیلی شیرین و لذت بخش است
زمانی که به من خبر می دهند در فلان جایزه رتبه آورده ای حس مادری را دارم که پسری سالم و تندرست زاییده است
ضمنا در مورد مهم بودن جایزه ،سوالتان سوال بر انگیز است !!!شما کسی را سراغ داریدکه وقتی بهش جایزه می دهند غمگین شده و پوستش کهیر بزند؟ اما از جایزه های ادبی، تندیس را واقعا دوست می دارم
پاسخ سوال هفتم
راجع به اولین جایزه فانوس باید بگویم هر کس چراغ این جایزه را روشن کرده فرهیخته ای بوده که مشخص است دغدغه ادبیات وهنر دارد.خداقوتی جانانه به او می گویم و اعلام میکنم شما با خدا معامله کردید.چون در این بلبشوی ناهنجاریها پرداختن به فرهنگ نوعی جهاد است. امیدوارم این فانوس روشن بماند و هیچ بادو طوفانی شعله زیبا و دلنشینش را خاموش نکند
پاسخ سوال هشتم
بنظرم دوره بعدی فانوس تابستان 92 و در تیرماه باشد.اگر خدا بخواهد،به سلامتی
پاسخ سوال نهم
داستانک ، داستان کوتاه و رمان همگی جزیی از پیکره ادبیات داستانی اند و هر کدام بسته به موقعیت انسانهای معاصر میتوانند تاثیر گذار وتعیین کننده باشند.البته به لحاظ تکنیک نمی شود اینها را با هم قیاس کرد ولی در میان دختران رمان ودر میان پسران داستان کوتاه پر مخاطب ترند.البته این نظر من است
پاسخ سوال دهم
اسم جایزه ادبی فانوس
اسم با مسما و زیبایی انتخاب کردید و اولین بار که این اسم را شنیدم
خودم را در کافه ای در روستایی دور افتاده با دیوارهایی کاهگلی وبا تیرک های چوبی وسقفی دود زده وفانوسهایی روشن بر طاقچه های آن دیدم.روی نیمکتهای چوبی این کافه می نشینم ودر آرامش چای می نوشم ودر سوسوی نور فانوسها به چهره افرادیکه در کافه هستند خیره می شوم،شاید سوژه داستان بعدی ام یکی از همین آدمها باشد
پاسخ سوال یازدهم
من ابتدا به ساکن سفر می کنم،می روم توی جامعه و با هر صنف و قماش آدمی نشست و برخاست و مراودت و رفاقت می کنم.آنگاه تمام آدمها و اشیا پیرامونم می شوند طرح و پیرنگ. می شوند سوژه.من ساعتها با طرح داستانم زندگی میکنم و با آن کلنجار میروم تازه آن موقع که داستان در ذهنم شکل گرفته خودم را روی کاغذ خالی میکنم.بنظرم کسی که قلم بدست میگیرد و بعد فکر میکند تا داستان خلق کند سفارشی نویس است
پاسخ سوال دوازدهم
پیشنهاد میکنم از سایه بیایید بیرون ودبیر خانه ای دائمی دایر کنید.برای خودتان کتاب سال داشته باشید و آثار برگزیده را چاپ کنید و در اختیار فروشگاههای معتبر بگذارید.وچه بهتر که یک نشست ادبی به نام فانوس داشته باشید که لااقل بصورت ماهیانه با داستان نویسها دور هم بنشینید و نقد داشته باشید. اگر می خواهید خاص و متفاوت باشید اگر میخواهید دیده شوید ودر یک کلام اگر میخواهید شعله این فانوس خاموش نشود وبا آن ادبیات این مرزو بوم را روشن نگهدارید،به فکر تاسیس انجمن ادبیات فانوس باشید و بنیادی را پایه گذاری کنید که جای خودش را در میان ادبا باز کند وماندگار شود
البته باید پشتوانه مالی داشته باشید
در پایان پیشنهاد می دهم تندیس فانوس را طراحی و انرا به عنوان نماد جایزه خود جا بیندازید ودر مجلات وروزنامه ها و نشریات وفضای مجازی آنرا بشناسانید
البته به برگزیده ها و خودم که عشق تندیس هستم هم بدهید
از شما که دغدغه فرهنگ دارید سپاسگذارم-شعله فانوستان همیشه پر نور و هدایتگرباشد.آرزو میکنم
سربلند و پیروز باشید
بنام خداوند بخشنده و مهربان
مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//
1-لطفا خودتان را معرفی کنید .
نام و نام خانوادگی : زهرا کرمی
از شهر شیراز
شهر محل تولد : فسا
شهر محل سکونت : شیراز
سابقه داستانویسی : 18 سال
2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ با توجه به عدم اطلاع رسانی و مغفول ماندن این فراخوان ها و بازخورد ناچیز... فقط بصورت مقطعی شاید حس خوبی ایجاد کند.
3-انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستانویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستانویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟ بستگی به سطح و تخصص گردانندگان انجمن ها دارد، حضور در بعضی بینهایت اثربخش و برخی دیگر اتلاف وقت است.
4-فکر میکنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید؟ رمان اگر قابل تامل و دارای شاخصه های فنی و حرفه ای باشد محبوب تر از سایر گونه هاست.
5-چطور نقد ادبی و در کل نقد کردن داستان را اصولی میدانید و مزایا ی یک نقد خوب و در عوض فرایند نقد های غیر اصولی و اثر آن را در نویسنده عنوان نمایید؟ اول باید خاستگاه نقد منطقی باشد و بقول استادم ابوتراب خسروی از نگاهی فلسفی بهره جوید. در گام بعد هم باید منتقدین فکر نکنند نقد برون فکنی تمام عقده ها و ناراحتی هاست، بلکه نقد می تواند در صورت فنی بودن چراغی باشد فرا روی پدید آورندگان آثار ادبی.
- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.
1- ادبیات داستانی : زیباترین جلوه ی اندیشه ی بشری
3- فانوس : چلچراغ آسمان ادب
4-داستانویسان : شاید معلمین لایه های پنهان اندیشه
5-آخرین دوره فانوس: خاطره انگیز و دوست داشتنی
6-کتاب : بهترین سرمایه ی زندگی
7-جایزه ادبی فانوس : حرف ندارد
8-جایزه های ادبی خصوصی : چیزی شبیه فرزند بیشتر ، زندگی شادتر
9-چاپ الکترونیک داستان: امیدوارم زودتر مخاطبش را پیدا کند
10-چاپ داستان بصورت کتاب : نوستالژی پایان ناپذیر
بنام خداوند بخشنده و مهربان
مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//
1-لطفا خودتان را معرفی کنید .
نام و نام خانوادگی- گلزار رضوی
از شهر-طهران
شهر محل تولد- طهران
شهر محل سکونت- طهران
سابقه داستانویسی-من به شکل جدی سابقۀ داستان نویسی ندارم، رشتۀ تحصیلی و شغل ام فیلمنامه نویسی است؛ با این حال داستان نویسی هم برایم جذاب است.
2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ مسلما هر تشویق بیرونی، پیشرفت حرکت درونی را آسان تر می کند.
3-انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستانویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستانویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگرچه توانائی قصه گوئی، بیش از هر چیز یک ویژگی ذاتی است، با این حال بعید است که استعداد ذاتی، بدون پرورش و تربیت درست، به نتیجۀ درستی ختم شود.
4-فکر میکنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید؟
من در این زمینه هیچ تحقیق معتبری ندارم؛ با این حال معتقدم لذت منحصر به فرد خواندن هر کدام از انواع داستان، قابل مقایسه با نوع دیگر نیست.
5-چطور نقد ادبی و در کل نقد کردن داستان را اصولی میدانید و مزایا ی یک نقد خوب و در عوض فرایند نقد های غیر اصولی و اثر آن را در نویسنده عنوان نمایید؟
نقد مفید، نقاط ضعف و قوت داستان را بدون سو گیری بررسی می کند و این امکان را به نویسنده می دهد که ناصافی های قلمش را برطرف کند.
- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.
1- ادبیات داستانی- شوق زندگی
3- فانوس- شب. سکوت. کویر
4-داستانویسان- ماندگاران تاریخ زمین
5-آخرین دوره فانوس-غم انگیز
6-کتاب-دنیای مخفی من
7-جایزه ادبی فانوس-یک غافلگیری بامزه
8-جایزه های ادبی خصوصی-صدای ورق زدن
9-چاپ الکترونیک داستان-خداحافظ کتاب
10-چاپ داستان بصورت کتاب-خلق دنیای جادوئی در بطن مهربان درخت
بنام خداوند بخشنده و مهربان
مصاحبه //پنجمین دوره جایزه ادبی فانوس//
1-لطفا خودتان را معرفی کنید .
نام و نام خانوادگی- سمیرا غلامی
از شهر- اصفهان
شهر محل تولد- اصفهان
شهر محل سکونت- اصفهان
سابقه داستانویسی- از دوران نوجوانیم به نوشتن علاقه داشتم ولی نوشتن داستان را دو سه سالی است که شروع کرده ام.
2-نقش جایزه های ادبی و رقابت های اینگونه را در معرفی و علاقمندی داستانویسان به ادامه این رشته چگونه میبینید؟ به نظر من نویسنده می تواند مطمئن باشد که اثرش توسط چند صاحب نظر بررسی و دیده می شود.
3-انجمن های ادبی و کارگاه ها و محافل داستانویسی را در رشد و شکوفایی استعدادها و یادگیری اصولی و تخصصی داستانویسی را چگونه ارزیابی میکنید؟
اعتقاد چندانی به این جلسات ندارم بیشتر مطالعه داستانهای خوب را موثر می دانم
4-فکر میکنید داستان کوتاه یا رمان یا داستانک کدام بیشتر مخاطب دارد و به نظر شما دلیلیش را هم عنوان نمایید؟
هرکدام مخاطب خاص خود را دارد. بستگی به سلیقه و وقت مخاطب دارد.البته بنظرم این داستان کوتاه یا رمان یا داستانک نیست که باعث جذب مخاطب می شود نوع ،سبک و موضوع داستان مهم است.
5-چطور نقد ادبی و در کل نقد کردن داستان را اصولی میدانید و مزایا ی یک نقد خوب و در عوض فرایند نقد های غیر اصولی و اثر آن را در نویسنده عنوان نمایید؟
یک نقد خوب توسط نقادی انجام می شود که مطالعه زیادی دارد و بر تمام اصول داستان نویسی تسلط دارد.چنین نقدی سازنده است و به نویسنده کمک می کند.
- کوتاهترین توصیف خود را بیان نمایید.
1- ادبیات داستانی- دنیایی دلگرم کننده
3- فانوس- جایزه ادبی
4-داستانویسان- هنرمندان بدبخت!!
5-آخرین دوره فانوس- شیرین...چون خودم برگزیده شدم
6-کتاب- قرص آرام بخش
7-جایزه ادبی فانوس- مکانی برای آشنایی با نویسندگان
8-جایزه های ادبی خصوصی- کم ترین امکانات ولی بالاترین توجه
9-چاپ الکترونیک داستان- مخاطبان بیشتر
10-چاپ داستان بصورت کتاب- یک حس خوب