آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست که علمای بنی اسرائیل بخوبی از آن آگاهند؟! (197)
از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دستهها و گروهها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند! (32)
شما را چه شده که از هم یاری نمیطلبید؟! (25)
(اصلا) چرا سخن نمیگویید؟!» (92)
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد; و هر کس بر خدا توکل کند، کفایت امرش را میکند; خداوند فرمان خود را به انجام میرساند; و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است! (3)
آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند; ولی خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند! (21)
و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!» (26)
پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید; تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکنندهای را گمراه میسازد! (34)
آیا ندیدی کسانی را که در آیات خدا مجادله میکنند، چگونه از راه حق منحرف می شوند؟! (69)
اگر آنها رویگردان شوند، بگو: من شما را از صاعقهای همانند صاعقه عاد و ثمود میترسانم! (13)
(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحرآموخته (و این یک توطئه است)! اما بزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم!» (49)
(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمهها بیرون راندیم، (57)
در این جریان، نشانه روشنی است ولی بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند) (67)
آنها ( قوم عاد) گفتند: «برای ما تفاوت نمیکند، چه ما را انذار کنی یا نکنی; (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)
آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایی که اینجاست میمانید، (146)
تو بشری همچون مائی، تنها گمانی که درباره تو داریم این است که از دروغگویانی! (186)
تو فقط بشری همچون مائی; اگر راست میگویی آیت و نشانهای بیاور!» (154)
اگر سخن آشکارا بگویی (یا مخفی کنی)، او اسرار -و حتی پنهانتر از آن- را نیز میداند! (7)
گفتند: «این دو (نفر) مسلما ساحرند! میخواهند با سحرشان شما را از سرزمینتان بیرون کنند و راه و رسم نمونه شما را از بین ببرند! (63)
گفتند: «سوگند به آن کسی که ما را آفریده، هرگز تو را بر دلایل روشنی که برای ما آمده، مقدم نخواهیم داشت! هر حکمی میخواهی بکن; تو تنها در این زندگی دنیا میتوانی حکم کنی! (72)
(رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!» (19)
اما آنها او را تکذیب کردند; ولی به یقین همگی (در دادگاه عدل الهی) احضار میشوند! (127)
شما را چه شده است؟! چگونه حکم میکنید؟! (هیچ میفهمید چه میگویید؟!) (154)
هنگامی که دو نفر از رسولان را بسوی آنها فرستادیم، اما آنان رسولان (ما) را تکذیب کردند; پس برای تقویت آن دو، شخص سومی فرستادیم، آنها همگی گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم!» (14)
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمیخواهند و خود هدایت یافتهاند! (21)
(اما)جز این انتظار نمیکشند که یک صیحه عظیم (آسمانی) آنها را فراگیرد، در حالی که مشغول جدال (در امور دنیا) هستند. (49)
و او را در کارم شریک ساز; (32)
و هیچ ذکر تازهای از سوی خداوند مهربان برای آنها نمیآید مگر اینکه از آن رویگردان میشوند! (5)
و در برابر آنچه (دشمنان) میگویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین! (10)
آنها نمیتوانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرارمیگیرند! (8)
(آنها در جواب) میگویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟! (29)
آنها حق را هنگامی که به سراغشان آمد تکذیب کردند; از این رو پیوسته در کار پراکنده خود متحیرند! (5)
(خداوند) میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید; من پیشتر به شما هشدار دادهام (و اتمام حجت کردهام)! (28)
آنها گفتند: «چیزی جز همین زندگی دنیای ما در کار نیست; گروهی از ما میمیرند و گروهی جای آنها را میگیرند; و جز طبیعت و روزگار ما را هلاک نمیکند!» آنان به این سخن که میگویند علمی ندارند، بلکه تنها حدس میزنند (و گمانی بیپایه دارند)! (24)
که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!» (27)
کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. (87)
شما کسانی هستید که آنها را دوست میدارید; اما آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات میکنند، (به دروغ) میگویند: «ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که تنها میشوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینهها آگاه است.» (119)
در آن هنگام که تو به مؤمنان میگفتنی: «آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود میآیند، یاری کند؟!» (124)
اگر هم در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکردهاید; زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آنچه آنها (در طول عمر خود،) جمع آوری میکنند، بهتر است! (157)
اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم ( لشکر دشمن ) برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند; از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود; و گفتند: «خدا ما را کافی است; و او بهترین حامی ماست.» (173)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی را که خدا، از کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، پیمان گرفت که حتما آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید! ولی آنها، آن را پشت سر افکندند; و به بهای کمی فروختند; و چه بد متاعی میخرند؟! (187)
این متاع ناچیزی است; و سپس جایگاهشان دوزخ، و چه بد جایگاهی است! (197)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهای بر او نازل نشده که همراهوی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟! (7)
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند! (21)
آنان هیچ مثلی برای تو نمیآورند مگر اینکه ما حق را برای تو میآوریم، و تفسیری بهتر (و پاسخی دندان شکن که در برابر آن ناتوان شوند)! (33)
آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند). (54)
یا میگویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده; اما بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند). (70)