9. عجله کرده نزد پدرم عزیمت کنید و به او بگویید پسرت یوسف چنین گفته است: خداوند مرا بر تمام مصریان آقا و در تمام سرزمین مصر فرمانروا ساخته است، درنگ نکن. پیش من بیا.
12. اینک چشمان شما و چشمان برادرم بینیامین شاهدند که زبان من است که با شما صحبت میکند.
18. پدر و خانوادههایتان را بردارید و نزد من بیایید تا بهترین جای سرزمین مصر را به شما بدهم و از بهترین (نعمتهای) آن سرزمین بخورید.
21. فرزندان ییسرائل (اسرائیل) چنین کردند و یوسف طبق امر پَرعُوه (فرعون) به آنها کالسکههایی داده برایشان توشه راه گذاشت.
16. نسلت را چون خاک زمین قرار خواهم داد. اگر کسی بتواند (ذرات) خاک آن سرزمین را بشمارد نسل تو هم شمرده خواهد شد.
30. گفت التماس آنکه خشم خدا افروخته نگردد تا سخن گویم. شاید آنجا سی نفر (عادل) پیدا شوند. گفت اگر آنجا سینفر (عادل) پیدا کنم (این کار را) نخواهم کرد.
32. گفت التماس اینکه خشم خدا برافروخته نگردد فقط این بار سخن میگویم. شاید ده نفر (عادل) آنجا پیدا شوند. گفت بهخاطر آن ده نفر (عادل) تباه نخواهم کرد.
4. سخن خداوند خطاب به او چنین بود. این (الیعِزِر) وارث تو نمیشود، بلکه کسی که از وجودت خارج میگردد وارث تو خواهد شد.
13. به اَورام گفت حتما بدان که نسلت چهارصد سال در کشوری که مال خودشان نیست غریب خواهند بود و (نسل تو) بندگی آنها (یعنی اهالی آن کشور) را خواهند کرد و آنها (نسلت) را رنج خواهند داد.
7. دشمنانتان را تعقیب خواهید کرد و پیش شما به ضرب شمشیر خواهند افتاد.
13. من خداوند خالق شما هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا غلامان آنها نباشید. بندهای اسارت شما را گسیخته و شما را سربلند نگاه داشته رهبری خواهم کرد.
17. خشم خود را متوجه شما خواهم کرد تا از دشمنانتان شکست بخورید و دشمنانتان بر شما فرمانروایی کنند و بدون اینکه برای شما تعقیبکنندهای در کار باشد بگریزید.
25. و شمشیر انتقام را بر شما فرود میآورم تا تلافی عهد(شکنی) را بکند و هنگامی که در شهرهای خود اجتماع نمایید وبا را به میان شما خواهم فرستاد تا به دست دشمن تسلیم گردید.