فانوس-8

کج نظری در اصطلاح به مفهوم برداشت کج نسبت به تمامی امورات هست."انسان کج نگر" حتی به گل زیبا هم خواهد گفت گل  کج.اما آدم خوش نگر به گل کج راستی میدهد و گل استوار را به اوج زیبایی میرساند.آیا آن کجی مد نظرش زشت بوده خیر بلکه قوت داده.کج نگری در ابعاد مختلف نمود پیدا میکند.بصورتی که به یک  آدم کج نگر اگر بگویی این الان خود گل هست  با سفسطه خواهد گفت  گل نیست  بلکه درخت هست. یا درخت نیست.خار هست فقط.پس اگر گل را ببیند خار بیند و اگر درخت بیند کج بیند و اگر گل بیند نمودار دیگری رسم میکند.اصولا سادیسم بطلان حقایق و خط مخالفت روی همه چیز از کج نگری رشد و در تاریکی نمود پیدا میکند.بی تفاوتی نسبت به همه امور با جنبه مخالفت در همه امور.آدم خوش نگر مخالفت نمیکند و کج نگاه نمیکند. صبور هست.و پر جوشش و کاوش.گیاه قطع کردن آسان اما گیاه را پروراندن سخت اما در بر آن خوشی اینکه قوت  یافتن بذر نیکو بذری نیکو عمل آورد. غرور  عامل سقوط و  تواضع عامل بلندی در بر نظر خداست.مسکن درد شدن یا زخم زدن.مرحم شدن یا زخم شدن.آفت شدن یا آفت زدایی.آسان یا سخت.آسان اما تاریک.سخت اما روشن.آن چیزی که به سختی بدست آید آسان از دست نمیرود. آن چیز که آسان بدست آید آسان از دست رود.شادی آن کوتاه و رنج آن زیاد. و سخت جوشش و کوشش ماندگار.ماندگاری مهمتر هست.زیرا اساس درست در چینش اثاث درست درون آن ریختن و پرشدن و نمود پیدا کردن تا رشد و نمود هست.

فکر درگیر امورات زمینی و فکر جهت دار منافع زمینی بینش زمینی وار پیدا میکند.فکر معنوی فکر خدایی همه چیز را سمت و هدایتش را خدا میداند.فکر روشن سمت روشنایی هست.فکری روشن هست که جهت سمتی باشد که به آن سمت خدا میگویند.آن موقع رفتارش سمت خدایی میگیرد کردارش.بینشش.حرف زدنش.خیر اندیشیدنش.همه سمت خوبی حرکت میکند.فکر کوچک بسته و فکر منافعی فکر دیکته ای به آن گفته میشود سمت دار زمینی.فکر منافعی فکر پیشبرد اهداف زمینی در گروی حرکتی زمینی هست و فکر سمت خدایی سمت حرکتی که خدا آن را برای او نمودار میکند.در آن حس هست.حسی از رشته الهی.که به آن سمت خوبی و سمت وسعت دریای بیکران ملکوتی از الهی شدن یا نمود پیدا کردن در رشد خوبیست.فکر  را از زبان  رفتار  و درون و بازخورد بیرونی درونی میتوان نمودارش را برای خداوند فقط ترسیم کرد که ناظر بر ترسیمی جلوتر از شما هست.اگر یک قدم رفتید خداوند صدها برابر آن قدم را  برای شما هموار کرده اما استقامت آن صبر و تحمل رنج این راه یعنی سر مقصود  روشنایی هست.فکر منافعی در مادیت در معنویت در برخورد در سوال در حرف زدن در همه چی  تاریکی دارد.اما فکر سمت روشنایی همیشه آن سخاوت خدا را درونش به مقدار کمال گرفتنش روشن نگه میدارد.فکر بسته از کوچکترین  خیر اندیشی و آرامش دادن و معنویت بخشیدن به دیگری کوتاهی میکند چون بذر خساست در آن رشد کرده بذر سخاوت روشنایی و بذر خساست تاریکیست در همه امور در دو قطب مثبت و منفی.مثبت سمت روشنایی و منفی سمت تاریکی.

چشم باز در تفکر باز و ایمان قوی هست. آنکه فکرش بسته هست و ایمانش ضعیف بینائیش ضعیف یا جنبه امورات مادی و زمینی گرفته. پس در فکر بسته چشم بسته میشود و در چشم باز فکر از پر شدن خواهد بود.یک سد دیوار محکم دارد تا آب فوران نکند و سیل جاری نشود.ایمان قوی مثل سد محکم هست. آنکه ایمانش قویست سد   هست و آنکه ضعیف شکستنی. سد راه نمیشود بلکه سد راه غلط میشود. اگر در بینایی باز در آسمان نگر کنند حقیقت و در زمین برابری حقیقت را میجویند. اما اگر در آسمان حتی حقیقت و در زمین حقیقت گفته برابر شود اما چشم از معنای  کامل آن بسته باشد و از همه چیز در تاریکی باشد نه جستن هست نه رسیدن بلکه تعلیمات درست هست که میتواند به اصل حقیقت برساند.پس در حکمت الهی و در داوری عدالت الهی چشم و گوش و رساندن حقیقت خواستار از انسانها میشود نه خواب ماندن نه غفلت بلکه گفته میشود چشم بود گوش بود جستن بود یافتن بود رساندن حق و یافتن  معنای آن بود تایید مسائلی بود. تطبیق بر آن بود نام بود نشان بود رسم بود اما غفلت از چه بود پس یک پازل  مهم هست و چینش آن مهمتر و ربط و سبط آنها بر زنجیره الهی.اما اینکه در این رسم در هر مکتب و فکر انسانهای آزادیخواه و حق طلب هستند که زنجیره تایید و کمک هستند اصلان تایید و تفکر بر زنجیره و اول خدا هست که نمودار میکند.مثال آنست که شخص گوید فلان شخصیت در خود بعد اعتقادی دارد عمل میکند بعد آن اشخاص نبینند. خب در این زنجیره زمین و آسمان همه در شکل اتحاد آن بر حقایق روشن کردن میروند زیرا زمان آن رسیده که تعقل عمیقتر و رسیدن ها عمیقتر شود و الا زمان حیات هر چقدر هم باشد که زمانبندی در ید قدرت خداست هزاران سال یا سالها یا هر چقدر فرق ندارد اگر چشم بسته و تفکر بسته باشد مثال بذری ماند که کسی نشیند و  سالها و سالهای متمادی رشد نکند و منتظر بذر در تفکر خود در هر زمان بماند. پس زمان آن زمان جستن حقیقت هست. زیرا خداوند سخاوت خود را در زمانهایی که لازمست بیشتر  و در زمانهایی که صبر لازمست استقامت و خوش بین بودن به وعده ها پس زمان مناسب آن یعنی خواست خدا, و حقیقت طلبان راستین مسیر تکامل وعده های الهی.

دسته‌بندی حسام الدین شفیعیان-عکاسی - حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد