حسین چهرهای سپید داشت و گاهی عمامهٔ خز و گاهی عمامهٔ سیاه بر سر میگذاشت و موی سر و ریشَش را خِضاب میکرد. وی با مسکینان همسفره میشد یا آنان را به خانهٔ خود دعوت میکرد و آنان را طعام میداد. معاویه دربارهٔ حسین میگفت که وی و پدرش علی، اهل نیرنگ نیستند و عمرو عاص او را محبوبترینِ زمینیان نزد اهل آسمان میدانست.[۲۴۸]
بهگفتهٔ دانشنامهٔ اسلام، از ویژگیهای اخلاقی حسین بردباری، تواضع، فصاحت، و در نهایت صفاتی است که از رفتارهای وی میتوان برداشت کرد مانند خوار شمردن مرگ، بیزاری از زندگی ننگین، غرور و مانند اینها.[۲۴۹] در بسیاری از روایات، به شباهت حسین و برادرش به محمد اشاره شده و هر کدام به نیمی از پیکرهٔ پدربزرگشان مانند شدهاند.[۲۵۰] ویلفرد مادلونگ در دانشنامهٔ ایرانیکا میگوید به نظر میرسد حسن بهعنوان نوهٔ بزرگتر، بیشتر مورد توجه محمد بوده و خاطرات بیشتری از او داشتهاست. مادلونگ بر این باور است که حسن و حسین شبیه به محمد بودند، اما شباهت حسن بیشتر بود. حسن خُلق و خوی محمد را داشت و از سیاستهای پدرش علی بن ابیطالب انتقاد میکرد، اما حسین به پدرش شبیه بود. مادلونگ، این واقعیت را که حسن دو تن از پسرانش را محمد نامید و هیچکدام را علی نام ننهاد و حسین دو تن از چهار پسرش را علی نام نهاد و هیچکدام را محمد ننامید، دلیلی بر این مدعا میداند. بر خلاف روحیهٔ صلحطلبیِ حسن، حسین روحیهٔ جنگجویی و حس غرورِ خانوادگیِ پدرش را داشت، گرچه توانایی جنگاوری و تجربهٔ آن را همانند پدرش نداشت. با اینکه علی بن ابیطالب، حسن را برای خلیفه شدن بعد از خودش آموزش میداد، اما بهنظر میرسد که رفتار علی نسبت به حسین آسانگیرانهتر و حمایتآمیزتر بودهاست.[۲۵۱] رسول جعفریان روایاتی را که در آن حسین شبیه علی و حسن شبیه محمد معرفی شده را جعلی میداند؛ بهگفتهٔ وی تصویر ارائهشده در این روایات میتوانست بهمنظور تخریب چهرهٔ علی و عاشورا باشد و به کار کسانی بیاید که طرفدار گرایشهای عثمانی بودند.[۲۵۲][یادداشت ۴] سید محمدحسین طباطبایی در این باره میگوید: نظر برخی از مفسران دربارهٔ تفاوت سلیقهٔ حسنین، سخنی نابجا است؛ زیرا حسین با وجود عدم بیعت با یزید، مانند برادرش ده سال در حکومت معاویه به سر برد و هرگز سر به مخالفت برنداشت.[۲۵۳] محمد عمادی حائری معتقد است حسین را در اکثر منابع شبیه به محمد، و در یک روایت شبیهترین فرد به او دانستهاند. روایتی نیز موجود است که علی، حسین را شبیهترین فرد به خود از نظر رفتار میداند.[۲۵۴]
حسین در مدینه به بخشندگی معروف بود و غلامان و کنیزانش را در صورت مشاهدهٔ خوشرفتاری آزاد میکرد. روایتی وجود دارد که معاویه، کنیزی را بههمراه اموال و لباس فراوان برای حسین فرستاده بود. وقتی این کنیز آیاتی از قرآن و شعری در مورد ناپایداری دنیا و مرگِ انسان را خواند، حسین وی را آزاد نموده و اموال را به او بخشید. یک بار یکی از غلامان حسین کاری نادرست انجام داد. اما پس از آنکه غلام آیه «وَالْعافینَ عَنِ النّاس» را خواند، حسین او را بخشید و پس از آن غلام آیه «وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحسِنین» را به زبان آورد و حسین غلام را بهخاطر این کار آزاد کرد. حسین، دِیْنِ اُسامَة بن زِیْد را که بیمار و ناتوان از ادای آن بود، پرداخت. روایتی وجود دارد که حسین املاک و اجناسی را که به وی ارث رسیده بود، پیش از دریافت آنها بخشید. او همچنین دِینِ مرد دیگری را پس از آنکه به سه پرسش حسین پاسخ داد، پرداخت و انگشتریاش را به او داد. یک زن و مرد یهودی با مشاهدهٔ بخشندگی حسین، مسلمان شدند. حسین به معلمِ فرزندانش مال و پوشاک فراوان هدیه داد و دهانش را پر از دُرّ کرد؛ در حالی که اذعان میداشت که این، جبرانکنندهٔ ارزش کار معلم نیست. مردی شامی، یک بار به حسین و علی ناسزا گفت، اما حسین از او درگذشت و او را مورد مهربانی و لطف خود قرار داد. گفتهاند که جای کیسههای آذوقهای که حسین برای مسکینان میبُرد، در روز عاشورا بر بدنش آشکار بود.[۲۵۵]