فرانتس کافکا (به آلمانی: Franz Kafka) (زاده ۳ ژوئیهٔ ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴)، یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن ۲۰ میلادی بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میآیند
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند.[۴] پُرآوازهترین آثار کافکا، رمان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمانهای محاکمه، آمریکا و رمان ناتمام قصر هستند. اصطلاحاً، به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیشپاافتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف میکنند — فضاهایی که در داستانهای فرانتس کافکا زیاد پیش میآیند — کافکایی میگویند
کافکا در ۱ نوامبر ۱۹۰۷ به استخدام یک شرکت بیمه ایتالیایی به نام آسیکوراتسیونی جنرالی (Assicurazioni Generali) درآمد و حدود یک سال به کار در آنجا ادامه داد. از نامههای او در این مدت برمیآید که از برنامهٔ ساعات کاری — شش صبح تا هشت شب — ناراضی بوده؛ چون نوشتن را برایش سخت میکردهاست. او در ۱۵ ژوئیه ۱۹۰۸ استعفاء داد و دو هفته بعد، کار مناسبتری در مؤسسهٔ بیمهٔ حوادث کارگری پادشاهی بوهم پیدا کرد. او اغلب از کار خود به عنوان «کاری برای نان درآوردن» و پرداخت مخارجش یاد کردهاست. با این وجود، او هیچگاه کارش را سرسری نگرفت و ترفیعهای پیدرپی نشان از پرکاری او دارد. به ادعای پیتر دراکر، استاد مدیریت، در همین دوره کافکا کلاه ایمنی را اختراع کرد و به دلیل کاهش تلفات جانی کارگران در صنایع آهن بوهم و رساندن آن به ۲۵ نفر در هر هزار نفر، یک مدال افتخار دریافت کرد
کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار بیماری سل شد و ناچار شد چندین بار در دورهٔ نقاهت به استراحت بپردازد. در طی این دورهها خانواده او به ویژه خواهرش اُتا مخارج او را میپرداختند. در این دوره، با وجود ترس کافکا از این که چه از لحاظ بدنی و چه از لحاظ روحی برای مردم نفرتانگیز باشد، بیشتر مردم از ظاهر پسرانه، منظم و جدی، رفتار خونسرد و خشک و هوش نمایان او خوششان میآمد.[۹]
باور بر این است که کافکا در سراسر زندگی خود از افسردگی حاد و اضطراب رنج میبردهاست. او همچنین دچار میگرن، بیخوابی، یبوست، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموماً عوارض فشار عصبی و نگرانی هستند. کافکا تلاش میکرد همهٔ اینها را با رژیم غذایی طبیعی، مانند گیاهخواری و خوردن مقادیر زیادی شیر پاستوریزهنشده (که به احتمال زیاد سبب بیماری سل او شد[۱۰]) برطرف کند. به هر حال بیماری سل کافکا شدت گرفت و او به پراگ بازگشت. سپس برای درمان به استراحتگاهی در وین رفت و در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ در همانجا درگذشت. وضعیت گلوی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود که نمیتوانست چیزی بخورد و چون در آن زمان تغذیه وریدی هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای خوردن نداشت. بنابراین بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۴ در گورستان یهودیها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.