فانوس-140

48-چه کسی معنای غریبی غربت و سختی مصائب را میفهمد.کسی که سختی را بداند کشیده باشد.درد را.بی حرمتی را.تنهایی را.خدا همیشه با تنهایی های انسانها هست.به شرط اتصال به خدا.

49-دارایی یک انسان اگر کم خیلی کم باشد بهتر هست از دارایی  که با خوردن دارایی های کم انباشته شده باشد و توقع دسته گل در بعد موت به آن افراد باشد.عدالت خدا مظهر همین تفکر به یک مثال هست.

50-ترس از حقایق همانند ترس از دست دادن منافع هست.منافع باد آورده را باد میبرد.اما حقیقت تلخ را شیرینی زودرس نمیبرد.بلکه پایه آن استوار در دل حقیقت جویان تاریخ میماند.

51-هر کجا باشی باش مهم آنست که در هر جا هستی  تابیدنت باشد. انسان مرده تنها به موت نمیمیرد. بلکه در حیات اگر نتابد مرده هست.تفکر تابان تابنده حیات تفکر دیگریست.

52-شکم باد کرده از حرام با شکم باد کرده از حلال تمیز داده میشود.لاغری یا چاقی  ملاک قضاوت نیست. بلکه خساست حرام خواری.و انباشتن تپه شکم از حرام مشکل هست نه خود شکم یا بی شکمی.

53-یک گربه محدوده دارد که گربه دیگر را میراند.دم اغذیه. دم قصابی. دم محل ریختن غذا. انسان اشرف مخلوقات هست نه حیات بقای وحش. خداوند روزی هر کسی را میدهد.چه گستره ی وسیعی که تنگ نظری میتواند از بین ببرد.

54-مفهوم یک آیه با ساختن مجسمه در حال گدایی و یا بی خانمانی تنها مفهوم یک آیه نیست.یعنی  شراکت در حرمت.معرفت. انسجام.حقوق انسانی و بشری.و حل بهتر آن هست.نه زخم بلکه مرحم بودن برای هم.

55-مهم ساختن یک مجسمه تا سقف آسمان نیست. مهم  آنست که مجسمه بتواند رفع نیاز فقرای همان منطقه کند. نه خساست یهودا بر کسب مال برای خود .نه دست دلبازی بدون تفکر. مهم انجام بهتر آن با  رفع نیاز هست. والا مسیح جسم خود را هم نگذاشت تا امروز کشف قبر کنند و حتی هیچ نیابند جز قبر خالی.

56-سرنوشت یوحنا همانند مسیح شد .وقتی یوحنا را در قبر گذاشتند.و قبر گشاده شد و یوحنا به آسمان رفت.این حواری محبوب حتی سرنوشت موت جسد را با خود برد.آنهم در جلوی خاکبانان و انظار خاک نشینان.سرنوشتی که در دیگ با مرگ رقم نخورد.در تبعید و حصار در جزیره متروک رقم نخورد.در اسارت .در سرنوشت او در خاک هم مثال استادش نماند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد