مفید بودن چیست؟مفید بودن به چه دردی میخورد؟مفید بودن چه کارایی دارد؟مفید بودن یعنی بی تفاوت نبودن نسبت به اموراتی که میتواند احیا کننده باشند.مفید بودن در هر کاری که به نفع بشریت باشد و حاصل آن بتواند به انسانها کمک کند.اول آن رضایت خدا و دوم آن آرامش خود انسان هست.انسان مفید نسبت به گیاه.حیوان.و انسانها و طبیعت.و حالا دیده اید که انسانهایی از طبیعت زباله جمع میکنند.انسانهایی که طبیعت را سالم نگاه میدارند انسانهایی هستند که برای بشریت و نسلها مفید هستند.گرمایش زمین.اینها همه به زمین ضربه میزند.علت های مادی و مصرف گرایی صرف زندگی مادی برای مصرف صرف فقط.اما وقتی این زمین پاک و طبیعت پاک.و انسانیت در آن وجدان باشد.این حق زندگی و حیات را برای نسلها میخواهد.هوای پاک. کمک به بقای انسانها و زمین.و ادامه حیات.کار فرهنگی کاریست برای بیداری ذهن ها.و اموراتی که میتواند به بقای موجودات زنده ضربه بزند.پس حفظ محیط زیست.و همین آب سالم و تاثیر آن در روان.در انسان.در زندگی.و این خاک سالم.و این کاهش گرمایش زمین از مضرات.و این یعنی محیط زیست برای بشریت به پاکی و فرهنگ نگهداری از حفظ طبیعت سرسبزی و تاثیر همه اینها برای انسان.و این یعنی تداوم حیات و بقای زمین با حفظ آن هست.
با توجه بر اینکه کلمات و جملات در زندگی تحول ایجاد میکند و راهنمایی ها میتواند راهگشای مسیری باشد به هدایت امر درست و اینکه بشریت یعنی جمعیت زیاد و در این جمعیت افراد زیاد بدنبال کسب حقیقت هستند که بتواند آنها را راهنمایی کند هر کتابی بلواقع به آنچه بیان میشود تمیز داده میشود.تمیز ما میتواند بر حقیقت و کمال و شناخت حقیقت های بیشتر رود.ارزش هر کتابی به آنچه گفته و بیان شده هست.ارزش کلام ارزش کتب ها بر مبنای آنچه راهنمایی بشریت هست و اینکه هر کتابی با تمیز دادن هست که میتواند انسان را به حقیقت برساند. و دانایی انسان هست که در این پر شدن ها میتواند با مطالعه کتب و تاریخ و هر کتابی چه کتاب معنوی چه کتاب موفقیت چه کتاب زندگی و هر کتابی با توجه به تحول روح انسانی هست که میتواند تمیز داده شود.و در این علاقه انسان ها با مطالعه کتاب هایی که علاقه دارند میخوانند. اما در پی کسب حقیقت و شناخت و راهنمایی گاهی با مطالعه به آنچه یک انسان باید بیابد میتواند او را از گمراهی به راه درست یا شناخت آنچه ممکن هست آن را به امر دیگری تشبیه کند به راه کشف آن چه برای او میشود رهنمود کند.در این کتاب ادیان را با توجه بر آنچه باید مکشوف شود میخوانیم. یا زندگی.یا معنویت. و انسانیت.باشد این کتاب هم راهنمایی باشد برای بشریت چون هر بذری که درست تمیز و خوانده در کلامی یا کتابی شود میتواند رهنمود ساز راهی شود برای کتب و ادیان و شناخت و زندگی .پس هر کتابی هم قابل تمیز دادن و شناخت هست.بدون تعصبات بدون جهت گیری بدون شخص بلکه برای آنچه هست و ارائه هست در تمیز آن چه در مکشوفات چه در مطالعه چه در رهنمود ها چه کتب دیگر این فکر و حس انسانی هست که میزان آن را در خود دریافت میکند که کدام کلام در او چه حسی و چه رهنمودی و چه یا آرامش یا معنویت و غیره ایجاد میکند.
/به نام آنکه خشنودی او برتر از همه خشنودی ها هست به نام خدا/
/به نام خداوند جان و خرد. کزین برتر اندیشه برنگذرد. خداوند نام و خداوند جای. خداوند روزی ده رهنمای/
با توجه بر اینکه هر کتابی بتواند میزان بدهد نسبت به افزایش دانایی و تمیز دادن آن توسط عقل و خرد و دانش که کلام درون کتاب چه میزان کمک میکند به روشنایی بخشی انسان
و انسان خردمند با تفکر آن را بسنجد همچنان که انسان هر امری را بسنجد و ببیند بتواند آن را دریافت کند.زیرا هر امری در لزوم کاری لازمه هست و هر کاری میتواند خود برای اموراتی لازمه یا فایده مدار بر مسائل شود اگر تمیز ما درست باشد.پس فایده هر امری در امورات زنجیره آنست که جواب میدهد.و مفید بودن کارها خود بسته به تمیز ما دارد. گاه یک کتاب گاه یک عکس گاه یک و این یک یک ها همه در جای خود هست که با هم قاطی نشوند زیرا اگر علم خوبست. معنویت خوبست.و در کنار هم خوبست. و تضاد را نه بر اختلاف بلکه بر جواب آنچه از دل هم به کمک هم بر میاید.علم پزشکی.معنویت شناسی.خداشناسی اول همه ی الفبای کارهاست کسی که خداشناس باشد در هر کاری خدا را مد نظر خود بگیرد در آن کار به آنچه رسالت کاری او در انجام خدمات آنست با هدف جلب رضایت الهی میکوشد.صبرو صبوری کردن را از این رشته الهی می آموزد.و مرحله های آن را میگذراند مرحله های سخت اما با حکمت الهی.کسی که با رضایت خالق به مخلوق خدمت کند و یقین کند خداوند ناظر و دانای کل هست پس در مراحل زندگی با یقین خود جلو میرود یقینی که از خداشناسی پیدا میکند همان یقینی هست که در یک بیابان شما فتاده باشی و راهی در جلوی شما نباشد گم شده در دل یک تاریکی بروید و راه را پیدا نکنید اما با یقین به خدا و توکل بر او که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن کند با آن حکمت و دانایی خود به میزان شما در هدایت شما و در راه پیش روی شما مینهد تا روشنایی را در راه گم شدن پیدا کنید و به سر مقصد برسید این یقین اصل آن در اینست که در بحرانی ترین اوضاع زندگیتان به آن که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن کند یا حکمت او سر تعظیم فرود آرید زیرا در این یقین چه باشید هستید چه موت بر شما آید فنا نمیشوید.بلکه آنکه قدرت دارد این خلقت را در این عظمت و در این نوع مختلف آن ایجاد کند هر ایجادی برای او ممکن هست و البته خداوند بیهوده آفرینش نکرده که شما را فنا کند.همچنان که تولد شما حکمت دارد مرگ موت یا زندگی پس از زندگی شما حکمت دارد .همچنان که این جهان اینقدر در خلقت دارای نظم آفرینش هست همچنان که هر خلقتی از خدا دارای نظم هست در بعد این حیات هم جهان پیچیده و بزرگتری نسبت به این حیات هست زیرا در آنچه شما در گنجایش زمین هستید.حال حیات را که دریافت میکنید و میدانید این زمین دارای حیات هست. پس علم یقین شما بر اینکه تولد یافتید آمدید زندگی کردید و میروید به جایی که بزرگتر از رحم در ماده زندگی زمینی شماست در بعد هر مرحله بزرگتر هست. اما اسرار الهی زیاد هست. زیرا همچنان که جهان و خلقت آن عجیب و اسرار آمیز هست. اسرار دگر آن هم بسیارست.زیرا این عجیب آمدن بر انسان در قوای ماده سخت تر اما با اتصال بر خدا میشود به این رسید که خداوندی با قدرت بسیار زیاد و بر تفکر ما که ماده هستیم و ماده میخواهد چیزی را از طریق کشف الشهود معنوی و فکری رسد چون ماده هست باید از طریق معنویت به حس خروج ماده رسد یعنی ماده بر فکر غلبه نکند بلکه معنویت بر ماده غلبه کند تا خداشناسی بهتری حاصل شود.