بلاگ
بلاگ

بلاگ

فانوس-4

مفید بودن چیست؟مفید بودن به چه دردی میخورد؟مفید بودن چه کارایی دارد؟مفید بودن یعنی بی تفاوت نبودن نسبت به اموراتی که میتواند احیا کننده باشند.مفید بودن در هر کاری که به نفع بشریت باشد و حاصل آن بتواند به انسانها کمک کند.اول آن رضایت خدا و دوم آن آرامش خود انسان هست.انسان مفید نسبت به گیاه.حیوان.و انسانها و طبیعت.و حالا دیده اید که انسانهایی از طبیعت زباله جمع میکنند.انسانهایی که طبیعت را سالم نگاه میدارند انسانهایی هستند که برای بشریت و نسلها مفید هستند.گرمایش زمین.اینها همه به زمین ضربه میزند.علت های مادی و مصرف گرایی صرف زندگی مادی برای مصرف صرف فقط.اما وقتی این زمین پاک و طبیعت پاک.و انسانیت در آن وجدان باشد.این حق زندگی و حیات را برای نسلها میخواهد.هوای پاک. کمک به بقای انسانها و زمین.و ادامه حیات.کار فرهنگی کاریست برای بیداری ذهن ها.و اموراتی که میتواند به بقای موجودات زنده ضربه بزند.پس حفظ محیط زیست.و همین آب سالم و تاثیر آن در روان.در انسان.در زندگی.و این خاک سالم.و این کاهش گرمایش زمین از مضرات.و این یعنی  محیط زیست برای بشریت به پاکی و فرهنگ نگهداری از حفظ طبیعت سرسبزی و تاثیر همه اینها برای انسان.و این یعنی تداوم حیات و بقای زمین با حفظ آن هست.

فانوس-3

با توجه بر اینکه کلمات و جملات در زندگی  تحول ایجاد میکند و راهنمایی ها میتواند راهگشای مسیری باشد به هدایت امر درست و اینکه بشریت یعنی  جمعیت زیاد و در این جمعیت افراد زیاد بدنبال کسب حقیقت هستند که بتواند آنها را راهنمایی کند هر کتابی بلواقع به آنچه بیان میشود تمیز داده میشود.تمیز ما میتواند بر حقیقت و کمال و شناخت حقیقت های بیشتر رود.ارزش هر کتابی به آنچه گفته و بیان شده هست.ارزش کلام ارزش کتب ها بر مبنای آنچه راهنمایی بشریت هست و اینکه هر کتابی با تمیز دادن هست که میتواند انسان را به حقیقت برساند. و دانایی  انسان هست که در این پر شدن ها میتواند با مطالعه کتب و تاریخ و هر کتابی چه کتاب معنوی چه کتاب موفقیت چه کتاب زندگی و هر کتابی با توجه به تحول روح انسانی هست که میتواند تمیز داده شود.و در این علاقه انسان ها با مطالعه کتاب هایی که علاقه دارند میخوانند. اما در پی کسب حقیقت و شناخت و راهنمایی گاهی با مطالعه به آنچه یک انسان باید بیابد میتواند او را از گمراهی به راه درست یا شناخت آنچه ممکن هست آن را به امر دیگری تشبیه کند به راه کشف آن چه برای او میشود رهنمود کند.در این کتاب ادیان را با توجه بر آنچه باید مکشوف شود میخوانیم. یا زندگی.یا معنویت. و انسانیت.باشد این کتاب هم راهنمایی باشد برای بشریت چون هر بذری که درست تمیز و خوانده در کلامی یا کتابی شود میتواند رهنمود ساز راهی شود برای کتب و ادیان و شناخت و زندگی .پس هر کتابی هم قابل تمیز دادن و شناخت هست.بدون تعصبات بدون جهت گیری بدون شخص بلکه برای آنچه هست و ارائه هست در تمیز آن چه در مکشوفات چه در مطالعه چه در رهنمود ها چه کتب دیگر این فکر و حس انسانی هست که میزان آن را در خود دریافت میکند که کدام کلام در او چه حسی و چه رهنمودی و چه یا آرامش یا معنویت و غیره ایجاد میکند.

فانوس-2

/به نام آنکه خشنودی او برتر از همه خشنودی ها هست به نام خدا/

با توجه بر اینکه کلمات و جملات قدرت تغییر و تحول انسانی را دارد و میتواند انسانی را به رهنمود و مسیر درست تغییر و تحول بکشاند و در این کشاندن و تغییر به جهت زنجیره درستی و انسانی بخش به تکامل رساند هر کتابی که بتواند چه معنوی چه موفقیت در انسان به موفقیت در راهی که به نفع بشریت باشد و یا در کمک به بشریت باشد دست بر قلم میبرند و قلم میشود رسالت.رسالتی که انسان با آن میتواند دیگری را و خودسازی را جریان دهد.چکش قلم چکش ریختن زنگ آهنگ های درون و صیقل انسانی به تراشه تراشیدن خود هست. تفکری که تراشه خورد و تفکری که تراشه دهد تاریکی را میزداید.روشنایی بخش میشود.خشونت را بیرون میکند و رحمت را داخل روح خود جریان میدهد.زیرا رحمت و مهربانی اولین  راه برای دوری از حسد غرور و بطالت هست. بطالتی که دور ریخته شود و مفید انسان بتواند پیرامون خود را روشنایی بدهد.خداوند رضایت خود را جاری و در این خشنودی به انسانها رحمت را که در خصلت انسان هست از اتصال رحمت الهی بر خود روشنایی دهد.و تفکر به خلقت خود و هدف خلقت انسان کند.بیندیشد برای چه آمده و چه میکند و چه میبرد.راهی را برای دیگری بسازد که چاله نباشد بلکه دریایی باشد به آسمان به جایگاه اولین انسان نه هبوط سقوط به جایگاه بدتر زیرا انسان از جایگاه بالایی به زمین آمد.رنج زمین رنج خوردن یک میوه ممنوعه نیست رنج رد شدن از کنترل خود در برابر آن همه نعمت و ممنوعیت یک درخت و میوه که آزمایش شود که بداند در زمین آزمایش های زیادی میشود و این یعنی بازگشت به جایگاه اول یا بازگشت به جایگاه بدتر.زیرا کوله زمین کوله ای هست که در آن میوه ممنوعه جای دارد و میوه بهشتی جای دارد بذر این عمل کاشتن درخت درستی و باربر کردن محصولی هست که انسانی میکارد و زنجیره خانواده خود و در مجموع جامعه میشود.اگر کلام درست بر زبان آید اگر هدف درست باشد در کلیت آن رشد کند و اگر تلاش برای بهبود باشد رنج زمین برای هر انسانی که رنج بکشد هبوط دیگر نیست بلکه صعود هست به آن جایگاه اصلی و والایی که انسانها میروند.زبان مثل خنجر یا زبان مثل مرحم.رفتار نامناسب یا رفتار مناسب.و آیا دیگری را در چاله انداختن یا رهنمود به راهی که در آن سعادت نه خود بلکه زنجیره تربیتی خود انسانی میشود.اگر در ناملایمات صبر باشد در سختی ها صبر باشد هنر هست زیرا در غیر آن همه راحت هستند و خوب اما آنکه در سختی با توکل بر خدا در این آزمایش رد بشود در راحتی هم خدا را همانگونه دوست دارد که در سختی دوست دارد.و اگر هم به موت و حیات دگر وارد شود آیا ضرر کرده یا سود معنویت او در آنجا حساب و کتاب میشود آیا ذره ای بر کسی ظلم میشود غیر آنچه خود کرده و برده و توقع کند ظلم کند و از او تقدیر شود اصلان با دانایی کل خدا که هم مهربانست هم عدالت درست دارد اینست که خود کاشته آورده را چه کاشته اید و چه برداشتی از آن دارید.پس این خصلت خوب و درستی برای خود انسانی در یقین به راهی که نمیدانست و در یک رحم با بستری کوچک به دنیایی بزرگتر آمد و باز مثال نه مرگ بلکه تولد از حیات زمین به حیات آسمانی منتقل میشود.حال رحم جایش به دریچه نورانی تا رسیدن به تولد در حیات رسیدن به آنجا میرود بین آن حال با تکامل یا نقصان قبل آن تا رسیدن از راهی که سخت یا آسان هست انتقال به راه جهان آسمانی بسیار بزرگتر از اینجا با توجه انتقال فهمی از رحم به دنیای بزرگتر میرود.اما اینباره تولد مثال همان دریچه نورانیست که برای او دست بزنند یا راهی سخت را تا انتقال برود.راهی میانه آرزوی دریچه و تولد چشم باز کردن به آنچه باید ببیند.

فانوس-1

/به نام خداوند جان و خرد. کزین برتر اندیشه برنگذرد. خداوند نام و خداوند جای. خداوند روزی ده رهنمای/


با توجه بر اینکه هر کتابی بتواند میزان بدهد نسبت به افزایش دانایی و تمیز دادن آن توسط عقل و خرد و دانش که کلام درون کتاب چه میزان کمک میکند به روشنایی بخشی انسان

و انسان خردمند با تفکر آن را بسنجد همچنان که انسان هر امری را بسنجد و ببیند بتواند آن را دریافت کند.زیرا هر امری در لزوم کاری لازمه هست و هر کاری میتواند خود برای اموراتی لازمه یا فایده مدار بر مسائل شود اگر تمیز ما درست باشد.پس فایده هر امری در امورات زنجیره آنست که جواب میدهد.و مفید بودن کارها خود بسته به تمیز ما دارد. گاه یک کتاب گاه یک عکس گاه یک و این یک یک ها همه در جای خود هست که با هم قاطی نشوند زیرا اگر علم خوبست. معنویت خوبست.و در کنار هم خوبست. و تضاد را نه بر اختلاف بلکه بر جواب آنچه از دل هم به کمک هم بر میاید.علم پزشکی.معنویت شناسی.خداشناسی اول همه ی الفبای کارهاست کسی که خداشناس باشد در هر کاری خدا را مد نظر خود بگیرد در آن کار به آنچه رسالت کاری او در انجام خدمات آنست با هدف جلب رضایت الهی میکوشد.صبرو صبوری کردن را از این رشته الهی می آموزد.و مرحله های آن را میگذراند مرحله های سخت اما با حکمت الهی.کسی که با رضایت خالق به مخلوق خدمت کند و یقین کند خداوند ناظر و دانای کل هست پس در مراحل زندگی با یقین خود جلو میرود یقینی که از خداشناسی پیدا میکند همان یقینی هست که در یک بیابان شما فتاده باشی و راهی در جلوی شما نباشد گم شده در دل یک تاریکی بروید و راه را پیدا نکنید اما با یقین به خدا و توکل بر او که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن کند با آن حکمت و دانایی خود به میزان شما در هدایت شما و در راه پیش روی شما مینهد تا روشنایی را در راه گم شدن پیدا کنید و به سر مقصد برسید این یقین اصل آن در اینست که در بحرانی ترین اوضاع زندگیتان به آن که میتواند هر غیر ممکنی را ممکن کند یا حکمت او سر تعظیم فرود آرید زیرا در این یقین چه باشید هستید چه موت بر شما آید فنا نمیشوید.بلکه آنکه قدرت دارد این خلقت را در این عظمت و در این نوع مختلف آن ایجاد کند هر ایجادی برای او ممکن هست و البته خداوند بیهوده آفرینش نکرده که شما را فنا کند.همچنان که تولد شما حکمت دارد مرگ موت یا زندگی پس از زندگی شما حکمت دارد .همچنان که این جهان اینقدر در خلقت دارای نظم آفرینش هست همچنان که هر خلقتی از خدا دارای نظم هست در بعد این حیات هم جهان پیچیده و بزرگتری نسبت به این حیات هست زیرا در آنچه شما در گنجایش زمین هستید.حال حیات را که دریافت میکنید و میدانید این زمین دارای حیات هست. پس علم یقین شما بر اینکه تولد یافتید آمدید زندگی کردید و میروید به جایی که بزرگتر از رحم در ماده زندگی زمینی شماست در بعد هر مرحله بزرگتر هست. اما اسرار الهی زیاد هست. زیرا همچنان که جهان و خلقت آن عجیب و اسرار آمیز هست. اسرار دگر آن هم بسیارست.زیرا این عجیب آمدن بر انسان در قوای ماده سخت تر اما با اتصال بر خدا میشود به این رسید که خداوندی با قدرت بسیار زیاد و بر تفکر ما که ماده هستیم و ماده میخواهد چیزی را از طریق کشف الشهود معنوی و فکری رسد چون ماده هست باید از طریق معنویت به حس خروج ماده رسد یعنی ماده بر فکر غلبه نکند بلکه معنویت بر ماده غلبه کند تا خداشناسی بهتری حاصل شود.