مزامیر

22 .سنگی را که معماران رد کردند، همان سنگ خشت اول شده است

 

مزامیر

20 .آنگاه پادشاه فرستاده بندهای او را گشاد، و سلطانِ قومها او را آزاد ساخت

 

مزامیر

4 .که حیات تو را از گور فدیه میدهد، و تاج رحمت و رأفت را بر سرتو مینهد

 

مزامیر

8 .پاسبانی میکنم و مثل گنجشک، برپشت بام تنها گشتهام

 

مزامیر

4 .حرفها میزنند و سخنان تکبرآمیز میگویند، جمیع بدکاران لاف میزنند