فانوس-128

پس در چرخه تاریکی فلان امر را انکار فلان انکار فلان انکار همه چیز انکار میشود.چرخه تاریکی احساس پیروزی زمینی میکند.

که ناگهان چرخه روشنایی حرکت بزرگتری میکند.حرکت بزرگتر نوعی امر قاطعیت بر امور میشود.

چرخه تاریکی تا اینجا مطمئن میشود که مسئله تمام شده که یدفه چرخه بزرگتر یعنی خدا امر را قویتر و کم کم از یک بعدی به شخصیت های متفاوت در چرخه از هر سمتی که قابل بیان تر و واضح و دگر بدون رد انکار باشد وارد عمل میشود.بعد چرخه تاریکی که سر وصل آن برای چرخه روشنایی شناخته شده هست. وارد فاز زمینی میشود. فاز آسمانی زمینی در چرخه روشنایی حرکت بزرگتر میشود.این برای آنست که خداوند شکست ناپذیر هست.چرخه تاریکی خدایان زمین قدرت مادی  آدمی در بر آن چرخه هستند. خدایان زمین کم نبودند. فرعون نمونه بارز آن بوده. که هم خود را جای خدا میدانسته و هم قدرت زمینی فراوان مال بسیار زیاد و قلدر بوده.فرعون و موسی و هارون یک امر بسیار تاریخی جالب از شکست تاریکی هست. موسی در حدود پیری نه اینکه نداند قرار هست کاری کند نه آن کار بزرگ را انجام دهد.در ورطه آن بسیار آزمایش الهی بر قوم وارد میشود. از گوساله پرستی تا غیبت موسی و اتفاقات آن. موسی به قوم خود فرمان خدا را یعنی یهوه را مبنی بر اینکه شما باید از این دریا عبور کنید تا آنها فرعون و لشکرش که دارند میایند در این راه بیایند و بروید میروند با حالا شک و یقین امورات و یدفه دریا بسته میشود و فرعون لشکرش نابود و هلاک میشود.اینجا فرعون پیروزی را یافته بود اما در این لحظه تمام افکارش بر پیروزی قلدری خدا دانستن قدرت خود فهمید مثال یک قدرت ضعیف ضعیف در برابر خداست.خب این نتیجه تاریخی میگوید فرعون دیگر ید قلدران بود لشکری که فرعون داشت لشکری بسیار مجهز و قوای مالی بسیار زیاد و قدرت زمینی داشت که همه فکر میکردند فرعون را هیچ کسی نمیتواند شکست دهد.اما خداوند به وسیله موسی نبی فرعون را شکست داد. اما دست یاری خدا بود که فرعون شکست خورد در زمانبندی خود .حالا دگر فرعون که در زمان خود آن وسعت و امکانات و تجهیزات قوای نیرویی زیادو. همه چیز داشت.شکست خورد.این یعنی در تاریخ خواندن و فهمیدن که  افراد بسیار قویتر شکست خوردند.افرادی که تاریکی بودند. در هرزمان آن بخوانید نوعی. اما قبل آن انسانها نا امید شدند مایوس شدند گوساله پرست شدند. و فکر کردند عدالت خدا نمی آید. اما یکباره دریا شکافت. این وسط آن اشخاص تاریکی شکست خوردند فرعون هم نتوانست برای آنها کاری کند. و البته افراد تاریکی بسیار سنگ اندازی کردند و در همان ورطه نابود شدند حالا آن بعد موت ماده توقع باشد اینها در برزخ روحی خوب باشند اصلان در عدالت الهی اینگونه نیست بلکه باید بچشند آنچه کردند این عین کلام های مختلف در کتب هست . حتی در باور مسیحیان اینکه باور گفته میشود باید در هر دینی باور پیروان گفته شود تا سر مباحث دگر آن گفتمان فهمیدن ها شود. عیسی میگوید بروید برای فرزندان خود گریه کنید. دهه 70  و نابودی آن می آید. این با اصل بخشیدن او  در آنها منافات ندارد در صلیب. اما  آینده خود رفتاری آنها و کاری که میکنند چرخه نظم حیات هست.و البته در زمان داوود هم همینگونه داوود بسیار زحمت میبیند تا پادشاه میشود.اما آنهایی که او را خوار شمردند پادشاهی او را هم دیدند آنهایی که او را در آن جایگاه نمیدیدند و نبی بودن او را نمیدانستند یا انکار میکردند. اما هر کدام به نحوی هست.حالا مکاشفه را خواندن . حالا معنی آنچه برای آینده و گذشته هاست. کتب را خواندن.همه یک امر میگوید خلاف امر خدا حرکت کردن مثال همان دریا و شکست به هر حالتی که خدا میداند هست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد