هر تفکری و اندیشه ای بیانات و نظرات خود میگوید این تمیز ما هست که آن را غربال میکند و سخن حق از درونش بیرون می آید.اما این تمیز دادن اینست که این ازادی بیان برای همه باشد نه بد هست بلکه بسیار خوبست زیرا از درون آن سخنان در میاید و تمیز تشخیص داده میشود.اصولان افرادی که تاب نظر مخالف خود را ندارند فردا روز با دیگری هم همانگونه رفتار میکنند.قیافه روشنفکری به حرف نیست. روشنفکر واقعی به کردار رفتار او هست که مشخص میشود.روشنفکری یعنی فکر روشن اگر این تعبیر ساده آن بتواند روشن و فکر باز را برساند.اما فکر بسته روشنایی نمیدهد.آنکه در بیان خود به اعتقادات دیگران توهین کند بد هست اما درون حرف های همان هم حرف هست منتها روش بیان توهین آمیز باعث میشود جای انتقاد آزار دهد.انتقاد یعنی نقطه ضعف هایی برای بیان برای بهبود آن ضعف ها و ایجاد روبراه کردن وضعیت برای آن اشخاص.افرادی که مشکلات دارند و یا مسئله ای که نفع عمومی یا قشر آسیب پذیر یا قشری که نیاز به امری دارد یا هرنمونه درست شدن آن وضعیت.اما فحش و توهین مشکلی را حل نمیکند.بلکه گوش خیلی از شنونده ها را در بین آن میبندد زیرا افراد زیادی از توهین کردن بدشان میایند.زیرا زیادی آن افراد برای اینست که فحش اصولان با ذات اصلی انسان فاصله دارد.انسان از ذات الهی طبق آنچه توضیح آفرینش در کتب هست میباشد.آیا ذات الهی در آفرینش که همه آن خوبیست.امور بدی در انسان قرار میدهد خیر.پس این تاریکی هست با هر اسمی روی آن در انسان نمودار بد میگذارد.اگر بیان انتقاد . بیان آزاد.بیان فکر روشن هست.تشخیص آن هم هست.اگر شخصی صد تا انتقاد کند نصف آن فحش باشد انتقاد جای خود را به انتقام میدهد انتقام با صورت فحش بد هست.اگر شخصی طاقت انتقاد نداشته باشد فردا هم از طریق همان افراد سلابه میکشد آن اشخاص را.اما توهین فحش هم به شخص مورد نظر او هم قابل تمیز و اگر آنگونه باشد حق دفاع از او مستقیم توسط خود او میباشد.که مثال طبق تاریخ یا دستاورد یا هر مسئله ای از آن دفاع کند.اگر روی موج شنا کنیم فردا هم روی موج غرق میشویم.اما اگر روی انصاف حق راه برویم هیچگاه غرق نمیشویم.اگر تمیز تشخیص داده میشود. رفتار و سکنات تمیز داده میشود.حتی ممکنست یک خانواده مثال 5 نفره هر کدام یک فکری داشته باشند .یک نوع رفتار سکنات.دانایی در آنست که از همه آنچه هست تمیز درست در بیاید.و اگر درست در نمیاید. مشکل هست.پس ذهن خردمند تشخیص میدهد.نه روی موج میرود نه غرق میشود بلکه آنچه درست هست را تمیز میدهد.تعصب بیجا ندارد. سوت هورا و کف کشیدنی نیست بلکه حق و حقیقت طلب هست. زیرا در سود نه مادی آن هست.نه فکر اینکه سود برسد هست. نه اینکه سود خیالی.مثال فکری صد نوع سود دارد برای آن بعد طرف مقابل را هم بخواهند با سود آنها بگوید چشم هر چه شما بگید بعد اگر بداند چه سودها هست چه سر خم کردن اشتباه.اما فکر درست قاطی سود منفعت یک خط شنا نمیشود.بلکه سمت تشخیص درست میشود در بیان آزاد.و بعد تمیز آن و تشخیص آن.از خط فکری رضایت خدا و حق و حقیقت.