پایه ایمان قوی با خوش آمد و بد آمد مخلوقات نمیریزد پایه ایمان قوی با خوش آمد و بد آمد خدا هست که قوی میشود یا اصلاح میشود. اما شخصی که رضایت مخلوقات را بر رضایت خدا ارجحیت بدهد یعنی من کاری کنم که خلاف رضایت خداست اما هورا و دست و سوت مخلوقات همراه بیاورد اما خشم خدا.یک ارزن نیرزد آن کف و دست و سوت و هورا زیرا برزخ بعد را برای خود و آنها ساخته.اما آنکه رضایت خدا را مد نظر داشته باشد هم خود را به راه درست و منزلگاه خوب غیر مادی در بر آنجا که نه کف نه سوت و نه هورایی بکار آید در درستی بر خود و دیگران رهنمود میکند.والا ترس بر انسان مستولی میشود ترس از اینست که من از بنده خدا میترسم اما از خدا نه.در حالی که ترسی که بر دل شما ریخته میشود ترس از انسانها نیست بلکه ترس بی ایمانی هست. ترس از مرگ. ترس از خواری زمینی. ترس تنهایی.ترس رانده شدن. ترس قضاوت انسانها. ترس از اینکه درباره من چه فکر میکنند. ببینید خداوند درباره شما چه میخواهد چه فکر میکند به معنای مفهومی وسعت دانایی کل او.در بر زبان ماده انسان.ببینید رضایت خالق چیست.وای از آن روزی که انسان بترسد که بی ایمانی در او رخنه کرده باشد.و خوش به روزی که انسان نه از زمینیان بلکه ترس حقیقی از رضایت آنکه میتواند لحظه ای هر قدرتی را مثال بادی از جای برکند اما به آنچه میداند و آنچه دانایی کل اوست و ریز و درشت کارها و اموراتو جهان بشری را میداند.پس با ایمان قوی در هر ادیانی هر کسی ایمان قوی داشته باشد حقیقت جویی کند و آن را به درستی دریافته و به دیگری بذر دهد در مزرعه نیکویی قدم گذاشته.من قضاوتگر به شخص دیگر قضاوت میکند اما من درون خود را نمیبیند اول بدی درون خود را درست کردن مهم هست و آن را اصلاح کردن بعد درون دیگری را. والا میشود ریاکاری من برتری جو.اما آنیکه خود را صافی دهد و در پی صافی دادن خود آموزه خوب دهد خود را برتر ندانسته بلکه همسان در اصلاح با هم برای هم رفته. من برتری جو از موضع بالاتر دستور میدهد و من همسان در دیگری خوبی را درون خود و دیگری بذر میکند اما من برتری جو بذر را درون دیگری خشک میکند و بذر درستی خود چون رشد کرد دیگری دیگری را رشد میدهد.