فانوس-52

وقتی در کتب هایی چه اعتقادی چه سایر کتب اموری بدون نام بردن شخصیتی یافتید انطباق صورت میگیرد جایی که اسرار هست انطباق و جایی که روان گفته شده دیگر فهم آنست.بعضی کتب مثل پازل بهم ربطند که یک خط آن پازل آن را بر هم میزند مثال خیلی مسائل پازلی.اینکه انسان باهوش بتواند پازل ها درست بچیند و برداشت درست بگیرد مهمست. والا میشود روخوانی. ولی درک مفاهیم کتابها هست که انسان را به فهم عمیق آن در سطحی که کشش فکری میکشد ببرد بیش آن باید غنی در فکر شد و اگر آن مرحله نیستید همان که روان هست بخوانید زیرا در بر برداشت غلط گمراهی هست و در بر پر شدن فکری بهتر اما نه خط آخر آن زیرا خط فکری دریاست و بسته به کتاب که چه به شما میدهد معمولان معمولان کتابها آخر هایش باید مهمتر باشد بسته به زمانها.مثلان شما کتاب مکاشفه بخوانید کتاب دانیال بخوانید کتاب انجیل و... اینها و زبور مثلان حالا بین آن و انتهای آن و مفاهیم آن.هر کسی تفسیری کرد حمله نکنید به آن شخص بلکه شما هم نظرتان را بگویید گفتمان شکل گیرد و بهترین آن ارائه به مخاطب شود این مثال کلی جهانیست پس با مطالعه بالا به امورات بروید تا ارزش دانش شما به گفتمان آرد یا حرف آن شخص که در آن زمینه بیشتر و تکمیل تر هست را گوش دهید. مگر آنکه گفتمان سنگین که دو شخص سطح دانش بالا در امورات کتاب یا غیره با هم مباحثه کنند توش مسائل خوبی یا دانش افروزی روشن میشود.و هر سطحی از دانش بالاخره گفتمان کنید این خوبست نه دعوا بلکه گفتمان.اختلافات هست اگر دو اعتقاد باشد در گفتمان مهم اینست که به مخاطب نتیجه را واگذار کنید نه رینگ مبحثی بلکه نتیجه قضاوت را به بیننده دهید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد