
تو حسی از یه همزادی در جایی دور
من تو را خیلی وقتست گم کردهام
هر روز پشت شیشه کوچه را نگاه میکنم
هیچ کلاغی ردی از قصهات ندارد
تو سخت گمشدهای در تاریخ دلم
کمی بعد از عصر رنسانس
با یه فنجان قهوه با کمی ناپلئونی خامهای
به نبرد قلبت میآیم
مرا مسافر کوچولوی زمین دلت بدان
(حسام الدین شفیعیان)