/چراغ قرمز زمین جایی در چهارراه زندگی.../
شهری در آهن در شهر آجر
آجری بر مترسک غول پیکر
آجرها مترسک شده اند
شهر تاریک شده غم آجر شده
سیم خارداری دور حصار قلب آدمک ها
شهر جای پرواز آدمک ها شده
میان خلوت شهر فریاد زدم باز
که شهر را جای مزرعه کلاغ هم بی خانه شده
کلاغ قصه ها آخرین مسافر شهرست
مسافران شهر عقاب های تیز بال شده
جایی در چراغ قرمز روزنامه دیروز شده
امروز تیر جراید دیروز شده
فردا هم خلوت روزنامه هاست
کاغذ باطله تیتر پریروز شده