ای قاصدک بارانی کجایی
ای قاصد از آن پر کجایی
در شب چو فانوسی زجهانی
فصلهای پائیز همچون فصل زمستان یک فصل جدید آشنایی
ای فانوس شب غزل گرفته در بر بهاران جای گرفته
ای نو به نو شدن ها
ای فصل دگر در کتاب ها
شعری که میزند به طوفان
ساحل زبر نبرد طوفان
باز امده از شب جدایی
در نور کند چهره در بر خورشید زبر روز روشنایی
ماه شب زکجا سحر کند باز
هم شب زصبح نظر کند باز
گردش زلیلو ونهاری هم تقسیمو ز ضربو معادلات نهانی
گر جمع شود عدد زبر شو گر عدد شوی جوابی نو شو
در بر کتاب هست معما هم حلو هم مشکل سخن ها
حسام الدین شفیعیان