کودکی دید بر آینه پیری خود را
کودک پیر شد درون آئینه خود را
پیری درون آینه جای نگرفت شیشه های شکسته طوفان موج ها را
راه راه دوراهی ها بین چهارراه کودکی رفته پیری را درون آینه بر هم میزند
ضرب ضرب سن و تاریخ تاریخ های شمسی میلادی تاریخ نیامده بر قبل بعد قبلی که در اینه زده
خواب پریشانی احوال خنده روزگار
روزگار هی روزگار درختان باد بر پائیز زده
شمع میسوزد اما چراغدان را باران نم نم خاموشی از روشنایی زده
حسام الدین شفیعیان