فنجان قهوه ی یخ کرده ی ماتم زده
قهوه روی تلخ کامی جریان زده
جریان دریا را تلاطم نمک زده
جای شکر اشک را رقم زده
سکوت نت های باران زده
صدای شکسته ی درهم زده
فالش ترین فالش بر هم قطعات بریده از دفتر نت بر هم زده
حسام الدین شفیعیان