میان سکوت آدمها

میان سکوت آدمها مرگ نبود
تار پر از غم نبود
تشنه ی ماتم نبود
حرف منو تو نبود
جمله همی بد زده فعله کماکم نبود
شعر غم درد نبود
آخر هر حرف مگر اشک برای دل پر غم نبود
زیرو زبر کم زروحی که مرگ در غم جسمش ناله همی کم نبود
بال من از مرگ چرا خط زده شعر مرا دار به اشک رخ زده جانب غم این چنین حرف نبود
نقطه سر خط همی کم نبود...
حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد