/مترسک چوبین در آهن/

مترسک آدم شدو رفت در شهر

رفت بین چوبک های درهم
رفت بین فراموشی مزرعه خاموشی
رفت بین آهنو قصه های بیهوشی
رفت میان چراغ قرمزی از خاطرات
رفت بین سبزترین دشت صنوبر ها
رفت آدمک شود چوبین شد
چوب حراج خورجین شد
رفت بین آدمک ها آدم بشود
آدمک بیچاره آهنی از چوبین شد
رفت میان فریاد های خاموش انسان ها
رفت ترکیدو چوبین شکسته از بالین شد
رفت چند دلتنگی بیاموزد
اما قصر ارزوهایش چوبین شد
بازگشت کن ای آدمک چوبین میان مزرعه
کلاغ ها هم شهر نشین پرواز عقاب شدند
بازگشت کن مترسک تنهایی
شهر نهنگ خفته در خواب است
حسام الدین شفیعیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد