جغرافیای بدون ثروت
جغرافیای بدون برتری رنگ
جغرافیای بدون خط کشی های طبقاتی
زمین بدون کجای طبقه ی مردن بهترست
خاکو کفنو تابوت مگر شیک یا یک بیشتر از بردن خاک کفنست
تازه کفن هم میماند جسم میماند مگر روح چقدر پایین یا بالا در گذر هست
یکی بدنبال فلسفه ی مرگ یا زندگی در مرگ مردنست
سفسطه ی استخوان و اسکلت مگر جسم هم فلسفه ی بردنست
ساقه ی شکننده را راست نمودن هنرست
وگرنه شکستن که آسان ترمیم هست که مرحم تن هست
بدنبال جواب های میلیاردی انسان به انسان مگر فکر چقدر وسعتش دگرست
یکی درون خود تاریخ دارد یک نفر درون خود چراغی هست
خاموشی روشنایی زمین روشنایی آدمک های دگرست
برای زمین چه سرودن شدن وقتی زمین مثال دفتر زندگی در گذر است...