یک نفر پتک زمغزی زد
گفت من عقاید زفکر خود فقط
یک دیگر تبر زفکر او زد
و یک دیگر گل زدو عقیده زد
یکی مرحم فکر شد
یکی رنج فکر
آری جهان بعد فکرهاست
جهان بر بعد فکر هاست
میز گفتمان نجوم و فلسفه غربو شرق
میز گفتمان عقاید نیامده از بطن عقاید بر هم
صحبت جهان هست صحبت حرفهای دگر
نوبرداشت از عقاید در بن شعر از برای هم
نقطه نقطه سلول های مغزی را تکان خوانی کن
شعر را بر فکر خود چراغانی کن
ما حصل نقطه رفتن آمدن ها هست
شعر را کمی واژه نو تکانی کن
خسته از بن بسته از نکوبیدن ها
کوبیدن جستن حقیقت ها
روی تقاطع عقاید ایستاده در بن خود
خود تکان خود تکانی زنو بر تن خود
روی سکان خواب زدگی شعر گفتن
سوت سوت های درون خود شعر گفتن
بادبادک درون پرواز از زمین
جایی در بر ترانه ای خفته شعر گفتن
زمین غم انگیز درون خود پیله بافته هست
قفس زمین جای شعر یا درون شعر خود برون زقفس کلمات گفتن
حسام الدین شفیعیان